Mass Communication

Sunday, July 10, 2005

جنگ تسخیر وسایل ارتباطی افغانستان


جامعه بين المللى افغان ها وجود مطبوعات آزاد و كارآمد را به عنوان يكى از مهمترين اولويت هاى بازسازى افغانستان _ كه به دليل جنگ هاى طولانى داخلى، فقيرترين و جنگ زده ترين كشور دنيا به حساب مى آيد _ به رسميت شناخته اند. با اين حال اهداكنندگان بين المللى اين حقيقت را پذيرفته اند كه به خاطر شرايط خاص افغانستان بايد كمى از انتظارات و توقعاتشان بكاهند و به واقعيت هاى موجود تن بدهند. در سال ۲۰۰۲ زمانى كه كشورهاى مختلف جهان ۲/۵ ميليارد دلار براى كمك به افغانستان در نظر گرفتند قرار بر اين شد كه ۸/۳ ميليارد آن به شكل كمك هاى غيرنقدى و تجهيزات و امكانات باشد.
در اين كمك هاى غيرنقدى تجهيزات رسانه اى هم در نظر گرفته شد اما در اولويت دوم قرار گرفت. ميليون ها دلار از پايان جنگ تاكنون صرف اصلاح يا ايجاد رسانه ها شده اما پول به تنهايى قادر نبود معضلات لجستيك و اساسى و اختلاف فاحش در ديدگاه هاى فلسفى را از سر راه بردارد.
تا به حال ايالات متحده، بريتانيا، فرانسه، آلمان، هلند، دانمارك و ساير كشورها، همچنين آژانس هاى مختلف سازمان ملل از جمله يونسكو (سازمان فرنگى، علمى و آموزشى سازمان ملل) ميليون ها دلار براى پا گرفتن رسانه ها در افغانستان صرف كرده اند. به دليل تعدد پروژه ها و تلقى هاى مختلف از تعريف رسانه ها (به عنوان مثال از ميان پروژه هاى بازسازى انسان دوستانه بخشى به زيرساخت هاى رسانه اى مربوط مى شود) محاسبه و ارزيابى عملكرد و تاثير كمك هاى مالى و غيرنقدى به ويژه در مسائل رسانه اى بسيار دشوار است و نمى توان با آمار و ارقام نشان داد كه چه بخشى از اين كمك ها مستقيماً براى تقويت رسانه هاى محلى افغانستان صرف شده است.
«نوح ميلر» مدير مالى موسسه «اينترنيوز افغانستان» - يكى از NGOهاى رسانه اى كه در ايالات متحده مستقر است _ تحقيقى را براى «مركز تحقيق سياستگذارى ارتباطات استانهوپ (در لندن)» در مورد پيشرفت رسانه ها در افغانستان انجام داد. در گزارش ميلر به استناد بانك اطلاعاتى «مرجع هماهنگى كمك هاى مالى به افغانستان» آمده است كه ۳۱ پروژه با بودجه ۸/۵۶ ميليون دلار به زيرساخت هاى رسانه اى اختصاص يافته است اما جوامع بين المللى ۸/۲۹ ميليون دلار تعهد كرده اند و از اين مبلغ فقط ۷/۴ ميليون دلار به حساب ريخته شده و مسئولان، حق برداشت دارند.
علاوه بر اين گزارش ميلر نشان مى دهد كه از اين مقدارى كه به حساب ريخته شده ۲۲/۲ ميليون دلار فقط صرف تجهيزاتى شده است كه در اثر بمباران هوايى آمريكايى ها در سال ۲۰۰۱ دچار خسارت شده اند و يا صرف پخش برنامه هاى راديويى عمليات امدادرسانى يا پخش برنامه هاى لويه جرگه (شوراى ريش سفيدان افغانستان) شده كه نقش مستقيم در توسعه اطلاع رسانى و ايجاد اتاق خبر و شبكه خبرى نشده است. از زمان گزارش ميلر حدود يك سال مى گذرد و ممكن است در اين فاصله كمك هاى بيشترى به حساب ريخته شده باشد، اما به هر حال چون فاصله زمانى ميان درخواست و تامين مالى بسيار زياد است و از سويى به دليل معضلات عديده پيشرفت پروژه ها بسيار كند است نمى توان ارزيابى و محاسبه پيشرفت كارها را براساس بودجه اى كه اهداكنندگان اختصاص داده اند قرار داد.
سال گذشته ارتش آمريكا ۲۰۰ هزار راديوى ترانزيستورى رايگان در اختيار افغان ها قرار داد كه اين خود نشان مى دهد تا چه حد نيازهاى اساسى و پايه مردم افغانستان با ساير كشورهاى آسياى مركزى و حتى كشورهاى در حال توسعه آفريقايى تفاوت دارد. در حالى كه فقط ۳۶ درصد جمعيت افغانستان سواد خواندن و نوشتن دارند و به خاطر ضعف شديد زيرساخت ها، طبيعى است كه مهمترين رسانه مورد استفاده مردم افغانستان راديو است. هنوز اكثر مناطق از موهبت برق و در نتيجه امكان بهره مندى از تلويزيون محرومند بنابراين دسترسى به اكثريت مردم افغانستان از طريق تلويزيون، گزينه اصلى نمى تواند باشد.
حدود ۳۷ درصد جمعيت (۵/۷ ميليون افغانى) به راديو گوش مى دهند. تحقيق و نظرسنجى «اينترنيوز» نشان مى دهد كه فقط ۲۴ درصد از بخش هاى روستايى در افغانستان مخاطب راديو يا تلويزيون محلى هستند و اكثر خانواده ها برق ندارند و معلوم نيست چه تعداد به راديو يا باطرى دسترسى دارند. علاوه بر سيستم پخش دولتى اصلاح شده، راديو آرمان به عنوان اولين ايستگاه راديويى مستقل از سال ۲۰۰۳ راه اندازى شد. به گزارش خبرنگاران بدون مرز عده اى از محافظه كاران سنت گرا از «روى آنتن رفتن خنده دختران جوان» به خشم آمده اند. با اين حال اين ايستگاه راديويى در كشور افغانستان _ كه به زعم يكى از خبرنگاران كشورى راديومحور است _ از محبوبيت خاصى برخوردار شده است. موسسه اينترنيوز به كمك يك آژانس آمريكايى ۱۴ ايستگاه راديويى در افغانستان راه اندازى كرده است.
حمايت هايى نيز از طرف آلمانى ها براى انجام و نشر فعاليت هاى موسوم به «نظرات رسانه اى» صورت گرفته، اين فعاليت ها شامل رديابى نقض آزادى بيان و مطبوعات، توسعه جوامع رسانه اى و خدمات عمومى است. سال گذشته اينترنيوز يك برنامه تحقيقى را انجام داد تا مشخص شود صداى اين راديوها و ردپاى ايستگاه هاى اينترنيوز تا چه اندازه در افغانستان قابل ردگيرى است. اين تحقيق نشان داد كه تفاوت چشمگيرى ميان مناطق شهرى و روستايى وجود دارد. در حال حاضر راديو آمريكا، راديو آزادى اروپا، بى بى سى، دويچه وله جاى پاى محكمى در افغانستان پيدا كرده اند.
مركز رسانه اى بالتيك نيز گزارشى تحت عنوان «چشم انداز رسانه اى افغانى» منتشر كرده است. براساس گزارش اين مركز _ كه پايگاه آن در دانمارك است - «ايستگاه هاى راديويى بين المللى تلاش مى كنند تكثرگرايى را در كشورى دامن بزنند كه رسانه هاى خصوصى در آن به ندرت توان كافى براى بقا دارند.» اين گزارش به اين حقيقت اشاره كرده است كه بدون يك اقتصاد و تجارت شكوفا در افغانستان مهمترين راه تغذيه رسانه ها، يعنى آگهى بازرگانى و تبليغات، رونق نخواهد گرفت و از سويى پروژه هاى بين المللى [راديوهاى پرآوازه] امكان جان گرفتن رسانه هاى داخلى در افغانستان را تضعيف خواهد كرد.
اين گزارش نتيجه گيرى كرده است كه رقابت شديد راديوهاى بيگانه براى راديو افغانستان و شركت هاى خصوصى افغانى تهديد محسوب مى شوند.» بعضى از اين دغدغه ها پايه و اساس ندارد. اگرچه راديوهاى بيگانه مخاطبان قابل توجهى دارند اما براساس نتايج تحقيقات موسسه اينترنيوز از ميان نظرسنجى به عمل آمده از صاحبان ۲ هزار راديو مشخص شده است كه ۸۰ درصد از آنها دو راديوى مستقل افغانى را ترجيح مى دهند كه مخلوطى از موسيقى هاى افغانى، هندى و غربى را با برنامه هاى خبرى پخش مى كنند.
در ميان نهادهاى مدنى، آنهايى كه با رسانه ها سروكار دارند با اين حقيقت مواجه شده اند كه در افغانستان روزنامه يا خبرنگارى حرفه جا افتاده و حفاظت شده اى نيست. در گزارش سالانه خبرنگاران بدون مرز «جنگ سالاران و سنت گرايان و طالبان» به عنوان دشمنان قديمى مطبوعات در افغانستان معرفى شده اند. كميته حفاظت از خبرنگاران نيز موارد بسيار زيادى از تهديد و ارعاب و حتى قتل خبرنگاران افغانى را _ به خاطر انجام شغلشان _ گزارش كرده است.
با توجه به گذشته افغانستان كه در آن حقوق زنان پايمال شده است، اهداكنندگان بين المللى تمركز خود را بر ايجاد ظرفيت در زنان و افزايش دسترسى آنان به آموزش هاى خبرنگارى و پخش تلويزيونى قرار داده اند. نظرسنجى ها و تحقيقات موسسات مختلف از جمله اينترنيوز نشان مى دهد كه گوش دادن به راديو در افغانستان بيشتر در ميان مردان رايج است و معمولاً برنامه هاى جالب زمانى از روز پخش مى شوند كه چندان مناسب نيست و در آن هنگام بسيارى از مخاطبان مشغول به كارند.
در افغانستان تغييرات، هر چند به كندى آغاز شده است زنان به تدريج براى رسانه هاى ملى كار مى كنند و دست كم چهار ايستگاه راديويى كه به ويژه توسط زنان اداره مى شود و به مسائل زنان هم مى پردازد در شهرهاى كابل، مزار شريف، جبل سراج و هرات راه اندازى شده اند. اما به دلايل گوناگون هر يك از اين ايستگاه ها فقط چند ساعت در روز فعال هستند و براى پخش برنامه هاى خود مجبورند بر نيروهاى مخالف متعددى فائق آيند. «آينه» سازمانى است كه مقر آن در پاريس است و توسط عكاسان مطبوعاتى ايرانى در سال ۲۰۰۱ تاسيس شده و در افغانستان آزادى بيان و مطبوعات را پيگيرى مى كند. سينماى آموزشى سيار در افغانستان داير كرده و اولين ايستگاه راديوى زنان و اولين مدرسه عكاسى مطبوعاتى را در افغانستان راه اندازى كرده است.
موسسه «گزارش جنگ و صلح» - يك NGO در لندن _ نيز گزارش هفتگى درباره بهبود وضع افغانستان _ كه توسط خبرنگاران دانشجو به رشته تحرير در مى آيد _ منتشر مى كند. تلاش ها براى گسترش برنامه هاى تلويزيونى به دليل واقعيت هاى موجود در افغانستان با توفيق چشمگيرى روبه رو نشده است. به عنوان مثال در ژانويه سال ۲۰۰۳، ديوان عالى كشور افغانستان با تاسيس تلويزيون هاى كابلى در افغانستان به دليل «صحنه هاى مستهجن» و «ضداسلامى» مخالفت كرد. وزارت دادگسترى افغانستان نيز «صداى زنان افغانستان» را خلاف شرع شناخته است.
اما از آوريل سال ۲۰۰۳ با تلاش هاى عناصر و نيروهاى ليبرال در دولت كرزاى شبكه هاى تلويزيونى كابلى دوباره فعاليت خود را آغاز كردند. هنوز به طور رسمى آواز در راديو و تلويزيون قدغن است، اما اكثر راديوها به اين قوانين بى اعتنا هستند. مخاطبان برنامه هاى كابلى از صد هزار نفر تجاوز نمى كند و اكثر برنامه هاى آن فقط جنبه سرگرمى دارند.به گزارش مركز رسانه اى بالتيك در دانمارك از زمان بازسازى و آغاز اصلاحات در افغانستان، حركت به سمت آزادى بيان و مطبوعات در اين كشور با سرعت بيشترى نسبت به ساير كشورهاى آسياى مركزى در جريان است. دلايل قانع كننده اى براى خوشبين بودن وجود دارد.
يكى اين كه وزرايى كه به نوعى با رسانه ها در ارتباطند به دليل زندگى در غرب به اين درك رسيده اند كه استقلال دبيران و ويراستاران رسانه ها بسيار پراهميت است. دليل ديگر آن اين است كه اهداكنندگان و كمك كنندگان بين المللى برخلاف بالكان و كشورهاى آسياى مركزى، در افغانستان كمك هاى خود را مشروط و منوط به رسيدن رسانه هاى افغانى به استانداردهاى غربى نكرده اند. بلكه تاكيد آنها بر استقلال سردبيرى در رسانه هاى افغانى بوده است.
يونس انون وزير فرهنگ و آموزش در مصاحبه با مركز رسانه اى بالتيك گفته است رسانه ها مى توانند به فرهنگ جديد، حقوق زنان و وحدت ملى بپردازند و تا جايى مى توانند پيش بروند كه حكومت در افغانستان را تضعيف نكنند، چون وى معتقد است حكومت به وجود آمده تنها اميد براى حفظ و برقرارى صلح است. اختلاف نظر در مورد رسانه ها بازتابى از مسائل تفرقه آميز در مقياس بزرگ تر در جامعه است. عده اى از مقام هاى رسمى به دنبال آزادى رسانه ها هستند اما عده اى ديگر به دنبال محدود كردن آنند. متاسفانه آنانى كه به دنبال آزادى بيان و مطبوعاتند تلاش مى كنند رسالت ها و ماموريت هاى خاصى را به رسانه ها تحميل كنند.
راديو و تلويزيون افغانستان از سويى بزرگ ترين حامى استقلال سردبيران است و از سويى مجبور به رعايت قوانين خشكى هستند كه به اسلام و شرع نسبت داده مى شود. به گزارش خبرنگاران بدون مرز، اختلاف شديد سياسى ميان خبرنگاران تجددگرا و خبرنگاران سنت گرا و باقى مانده هاى حاصل از دوران تسلط اتحاد جماهير شوروى مانع به وجود آمدن اتحاديه خبرنگاران مستقل يا انجمن صنفى خبرنگاران در افغانستان شد. خبرنگاران بدون مرز مى گويند يكى از مهمترين مشكلات بر سر راه توسعه رسانه ها در افغانستان سوءاستفاده طالبان و جنگ سالاران افراطى مثل گلبدين حكمتيار از رسانه ها براى رسيدن به اهداف سياسى بوده است.
خبرنگاران بدون مرز شواهد و مدارك بسيار متعدد در اختيار دارد كه فرقه ها و گروه هاى مختلف در افغانستان به تهديد، ارعاب، قتل و سركوب خبرنگاران پرداخته اند. به عنوان مثال مجاهدين مسلح در جلال آ باد به يك ايستگاه راديويى فشار وارد آورده اند كه چرا در راديو پوشش خبرى مناسبى از اين مجاهدين به عمل نمى آيد. كشور جنگ زده افغانستان يك سيستم بسيار موثر، بادوام و قابل اعتماد براى نشر اخبار و اطلاعات دارد و آن مساجد افغانستان هستند. در حالى كه مردم افغانستان راديو و برق ندارند مطالعات مركز مك مستر كانادا _ كه صلح و برنامه هاى آموزشى مربوط به آن را مورد تحقيق قرار مى دهد _ نشان مى دهد كه به ازاى هر ۵۰ خانوار يك مسجد وجود دارد در حالى كه روستاهاى بى شمارى در افغانستان به هيچ وجه مدرسه ندارند.
مك مستر به اين نكته تاكيد دارد كه مسجد يكى از فعال ترين نهادهاى ارتباطى در افغانستان است كه قادر است به صورت خودجوش و داوطلبانه جوامع را شكل داده، اداره كرده و مورد حمايت قرار دهد و تمام مخارج آن به صورت داوطلبانه تامين مى شود. علاوه بر مسجد راه ديگر انتشار اخبار، بازارهاى سنتى افغانستان، مراسم عروسى و ساير مراسم مذهبى است. اگرچه از لحاظ فناورى پيشرفته نيست اما مورد وثوق و اعتماد مردم است و نياز به آموزش هاى پيشرفته و ويژه غربى ندارد و قابليت دستيابى آن بسيار بالا است.
منبع: تايمز آسيا