تاریخچه تلگرام
زمانى كه ساموئل مورس نخستين تلگرام را ارسال كرد حتى ذره اى هم اين انتظار را نداشت كه بعدها به عنوان مخترع دستگاه تلگراف، شهرتى جهانى بيابد. امروزه در دنيايى كه پيشرفت هاى علمى تا به حدى رسيده اند كه ارتباطات ماهواره اى تنها در چند ثانيه مى توانند دورترين نقاط جهان را با يكديگر مرتبط سازند ديگر فرستادن اخبار از طريق تلگرام معنايى ندارد. اينك سيستم هاى ارتباطى ديجيتال كه تا حد زيادى مى توانند مستقل از نظارت انسانى عمل كنند و با اين وجود مورد اطمينان باشند، مدت هاست كه جاى دستگاه هاى تلگراف را گرفته اند. اين بار قصد دارم داستان تلگراف، پدربزرگ دستگاه هاى ارتباطى نوين را برايتان بازگو كنم.
«ساموئل فينلى برييز مورس» اصلاً با فناورى كارى نداشت. مورس در واقع از طريق نقاشى و طراحى امرار معاش مى كرد. او كه پدرش كشيش بود، در بيست و هفتم آوريل سال ۱۷۹۱ در چالزتاون ماساچوست در آمريكا به دنيا آمد. او كالج دانشگاه ييل را به پايان رساند و پس از آن، يك دوره كارآموزى كتابدارى را گذراند. مورس از سال ۱۸۳۲ در دانشگاه شهر نيويورك، به عنوان استاد رشته هنر طراحى و نقاشى به كار مشغول شد. در اكتبر همين سال بود كه ساموئل ۴۲ ساله در يك سفر دريايى با پژوهشگر علوم طبيعى چارلز جكسون، اهل بوستون آشنا شد. جكسون در مورد آزمايش هاى خود در مورد جريان الكتريسيته با او صحبت كرد و مورس، شيفته آنها شد. زمانى كه الكتريسيته در طول يك سيم پيچ مغناطيسى جريان يابد، بايد بتوان توسط الكتريسيته، علايمى مشخص را به راه دور انتقال داد.
در واقع مورس در سال ۱۸۳۷ از باقيمانده هاى سيم و فلز و به كمك ساعت ديوارى خود، نخستين دستگاه تلگراف را سر هم كرد. اين دستگاه هنوز هم در يكى از موزه هاى آلمان، در شهر مونيخ در معرض ديد عموم قرار دارد. پس از آن مورس ۵ سال تمام به آزمايش هاى خود ادامه داد.
از آنجائى كه مورس استاد نقاشى و مجسمه سازى بود جاى تعجب نيست كه نخستين دستگاه تلگراف او از يك سه پايه نقاشى تشكيل شده بود كه در بخش فوقانى قاب قرار گرفته در آن پاندولى مجهز به يك قلم آويخته شده بود. چرخ دنده هاى يك ساعت ديوارى، يك نوار لوله شده كاغذى را در زير اين پاندول به حركت درمى آوردند. تا زمانى كه الكتريسيته در سيم پيچ الكترومغناطيسى اين دستگاه جريان نداشت، قلم نامبرده به رسم يك خط مستقيم مى پرداخت. به محض آنكه الكتريسيته در مدار جريان مى يافت يك آهن ربا پاندول دستگاه تلگراف را به سوى خود جذب مى كرد و بدين ترتيب بر روى كاغذ، خطى به شكل عدد ۷ فارسى به وجود مى آمد. هر يك از اين اشكال، نشان دهنده يك عدد مشخص بود.
اما مورس تنها با كمك آلفرد ويل، يكى از دانشجوهاى هوشمند خود توانست اختراع خويش را تكميل كرده و آن را به نام خود ثبت كند. به پيشنهاد ويل بود كه الفباى مورس به وجود آمد. به اين ترتيب كه هر عدد مشخص كننده يكى از حروف الفبا شد كه با انحراف هاى كوتاه يا دراز مدت پاندول بر روى نوار كاغذ دستگاه تلگراف رسم مى شدند.
مورس از آنجايى كه از پشتيبانى كنگره آمريكا برخوردار نشد به اروپا سفر كرد كه آن هم ثمربخش نبود. اما او طى اين سفر دست كم توانست به مطالعه سيستم هاى ارتباطى رقباى خود بپردازد و پس از بازگشت به آمريكا دستگاه تلگراف خود را تغيير داد. در دستگاه تلگراف جديد قلم دستگاه در حالت عادى با كاغذ تماسى نداشت و فقط زمانى كه بخش الكترومغناطيسى آن فعال مى شد علايمى به شكل خط و نقطه رسم مى شدند. ارسال پيام ها از طريق تماس صفحات كوتاه يا بلند مسى با يك تابلوى ويژه انجام مى گرفت. به اين ترتيب مامور مركز تلگراف مجبور نبود كه كد اعداد و حروف را از بر كند.
در سال ۱۸۴۳ كنگره آمريكا سرانجام با بودجه اى به مبلغ ۳۰ هزار دلار براى ساختن يك خط تلگراف ۶۰ كيلومترى از بالتيمور تا واشينگتن موافقت كرد. از طريق همين خط بود كه مورس در بيست و چهارم ماه مه سال ۱۸۴۴ نخستين پيام الكترونيكى را ارسال كرد. اين تلگرام چنين مضمونى داشت: «به راستى كه خداوند چه تواناست.»
«ساموئل فينلى برييز مورس» اصلاً با فناورى كارى نداشت. مورس در واقع از طريق نقاشى و طراحى امرار معاش مى كرد. او كه پدرش كشيش بود، در بيست و هفتم آوريل سال ۱۷۹۱ در چالزتاون ماساچوست در آمريكا به دنيا آمد. او كالج دانشگاه ييل را به پايان رساند و پس از آن، يك دوره كارآموزى كتابدارى را گذراند. مورس از سال ۱۸۳۲ در دانشگاه شهر نيويورك، به عنوان استاد رشته هنر طراحى و نقاشى به كار مشغول شد. در اكتبر همين سال بود كه ساموئل ۴۲ ساله در يك سفر دريايى با پژوهشگر علوم طبيعى چارلز جكسون، اهل بوستون آشنا شد. جكسون در مورد آزمايش هاى خود در مورد جريان الكتريسيته با او صحبت كرد و مورس، شيفته آنها شد. زمانى كه الكتريسيته در طول يك سيم پيچ مغناطيسى جريان يابد، بايد بتوان توسط الكتريسيته، علايمى مشخص را به راه دور انتقال داد.
در واقع مورس در سال ۱۸۳۷ از باقيمانده هاى سيم و فلز و به كمك ساعت ديوارى خود، نخستين دستگاه تلگراف را سر هم كرد. اين دستگاه هنوز هم در يكى از موزه هاى آلمان، در شهر مونيخ در معرض ديد عموم قرار دارد. پس از آن مورس ۵ سال تمام به آزمايش هاى خود ادامه داد.
از آنجائى كه مورس استاد نقاشى و مجسمه سازى بود جاى تعجب نيست كه نخستين دستگاه تلگراف او از يك سه پايه نقاشى تشكيل شده بود كه در بخش فوقانى قاب قرار گرفته در آن پاندولى مجهز به يك قلم آويخته شده بود. چرخ دنده هاى يك ساعت ديوارى، يك نوار لوله شده كاغذى را در زير اين پاندول به حركت درمى آوردند. تا زمانى كه الكتريسيته در سيم پيچ الكترومغناطيسى اين دستگاه جريان نداشت، قلم نامبرده به رسم يك خط مستقيم مى پرداخت. به محض آنكه الكتريسيته در مدار جريان مى يافت يك آهن ربا پاندول دستگاه تلگراف را به سوى خود جذب مى كرد و بدين ترتيب بر روى كاغذ، خطى به شكل عدد ۷ فارسى به وجود مى آمد. هر يك از اين اشكال، نشان دهنده يك عدد مشخص بود.
اما مورس تنها با كمك آلفرد ويل، يكى از دانشجوهاى هوشمند خود توانست اختراع خويش را تكميل كرده و آن را به نام خود ثبت كند. به پيشنهاد ويل بود كه الفباى مورس به وجود آمد. به اين ترتيب كه هر عدد مشخص كننده يكى از حروف الفبا شد كه با انحراف هاى كوتاه يا دراز مدت پاندول بر روى نوار كاغذ دستگاه تلگراف رسم مى شدند.
مورس از آنجايى كه از پشتيبانى كنگره آمريكا برخوردار نشد به اروپا سفر كرد كه آن هم ثمربخش نبود. اما او طى اين سفر دست كم توانست به مطالعه سيستم هاى ارتباطى رقباى خود بپردازد و پس از بازگشت به آمريكا دستگاه تلگراف خود را تغيير داد. در دستگاه تلگراف جديد قلم دستگاه در حالت عادى با كاغذ تماسى نداشت و فقط زمانى كه بخش الكترومغناطيسى آن فعال مى شد علايمى به شكل خط و نقطه رسم مى شدند. ارسال پيام ها از طريق تماس صفحات كوتاه يا بلند مسى با يك تابلوى ويژه انجام مى گرفت. به اين ترتيب مامور مركز تلگراف مجبور نبود كه كد اعداد و حروف را از بر كند.
در سال ۱۸۴۳ كنگره آمريكا سرانجام با بودجه اى به مبلغ ۳۰ هزار دلار براى ساختن يك خط تلگراف ۶۰ كيلومترى از بالتيمور تا واشينگتن موافقت كرد. از طريق همين خط بود كه مورس در بيست و چهارم ماه مه سال ۱۸۴۴ نخستين پيام الكترونيكى را ارسال كرد. اين تلگرام چنين مضمونى داشت: «به راستى كه خداوند چه تواناست.»
<< Home