جرایم رایانه ای
والتر لاكور (Walter Laquer)، يك متخصص تروريسم در مركز مطالعات استراتژيك و بين المللى، اشاره مى كند كه يك مقام رسمى CIA ادعا كرده است كه مى تواند «با يك ميليارد دلار، ۲۰ هكر قابل، ايالات متحده را فلج كند.» لاكور يادآورى مى كند كه اگرچه هدف تروريست ها معمولاً قتل سران سياسى، گروگان گيرى يا بعضاً حمله به تسهيلات دولتى يا عمومى است، اما صدمه اى كه ممكن است به وسيله حمله الكترونيكى به شبكه هاى رايانه اى وارد آيد مى تواند بسيار غم انگيزتر باشد و اثرات آن تا مدت ها باقى بماند. لاكور معتقد است كه تروريسم رايانه اى ممكن است براى تعداد كثيرى از مردم بسيار ويران كننده تر از جنگ هاى بيولوژيك يا شيميايى باشد. اما واقعاً هكرها تا چه حد خطرناكند؟ آيا همان طور كه متيو برودريك (Mathew Broderich) در فيلم «بازى هاى جنگى» (War Games) محصول سال ۱۹۸۳ نشان داده است، يك نوجوان مى تواند باعث به راه افتادن جنگ جهانى سوم شود؟ يا آنكه تروريسم رايانه اى تنها يك توهم يا كابوسى وحشتناك است كه ساخته و پرداخته ذهن افراد ماليخوليايى است؟
بسيارى از مقامات دولتى و نظامى اخطار كرده اند كه تنها به دليل آنكه هنوز رويداد بزرگى در زمينه تروريسم رايانه اى اتفاق نيفتاده است، نمى توانيم نسبت به عملكرد خود در مورد امنيت رايانه اى رضايت داشته باشيم. دو روزنامه نگار به نام هاى ديويد فريدمن (David Freedman) و چارلز مان (Charles Mann) در اين باره مى گويند: «وزارت دفاع ايالات متحده بيش از ۱/ ۲ميليون رايانه دارد كه به حدود ۱۰ هزار شبكه محلى پيوند خورده اند و اين شبكه ها به ۱۰۰ شبكه راه دور متصل هستند. آنگونه كه پنتاگون مى گويد، اين شبكه ها در محاصره (هكرها) هستند».
بر اساس داده هاى آژانس سيستم اطلاعات دفاعى (DISA) ، احتمالاً در سال ۱۹۹۵، در حدود ۲۵۰ هزار حمله به رايانه هاى وزارت دفاع شده است. DISA معتقد است كه در حدود دو سوم تلاش ها براى ورود به اين رايانه ها موفقيت آميز بوده و معمولاً كمتر از يك درصد از اين تعداد، شناسايى شده است. بسيارى از حمله ها به اين سيستم هاى نظامى، خرابكارى هاى جزيى بوده است مانند قرار دادن تصاوير مستهجن (هرزه نگارى) بر روى صفحه اصلى سايت نيروى هوايى در دسامبر سال ۱۹۹۶. اما بعضى از آنها تنها يك حمله ساده نبوده اند. DISA پيش بينى مى كند كه اگر تعداد نفوذها هر سال دو برابر شود، شبكه هاى وزارت دفاع در سال ۱۹۹۷ هدف يك ميليون حمله قرار خواهد گرفت و بنابراين جرايم رايانه اى تهديدى جدى براى امنيت ملى خواهد بود.» تروريست هاى رايانه اى مانند تروريست هاى «معمولى»، داراى انگيزه هاى سياسى براى ارتكاب جرايم هستند.
با اين حال، خطر آنها تنها محدود به رايانه هاى دولتى نمى شود بلكه سيستم هاى شركت هاى خصوصى و حتى گروه هاى غيرانتفاعى نيز در معرض آسيب آنها قرار دارند زيرا بسته به اهداف سياسى خاصى كه گروه هاى تروريست دنبال مى كنند، ممكن است به هر رايانه اى كه حاوى اطلاعات مورد نظر آنها باشد، حمله كنند. اگرچه، رايانه هاى دولتى علاوه بر تروريست ها غالباً هدف حملات جاسوس ها نيز قرار مى گيرند. كليف استول (Cliff Stoll) در كتاب خود با نام «تخم فاخته» (Cuckoos Egg) نوشته شده به سال ۱۹۸۹، به ماجراى مشهور يك نفوذ توسط جاسوسان رايانه اى مى پردازد كه عواقب خطرناكى در پى داشت. استول در سال ۱۹۸۶ به عنوان يك اخترفيزيكدان به سمت مدير سيستم آزمايشگاه لارنس بركلى (Lawrence Berkeley) در كاليفرنيا منصوب شد. او متوجه يك خطاى ۷۵ سنتى در صورتحساب سيستم شد و اين خطا را رديابى كرد.
او دريافت كه يك هكر به فايل هاى آزمايشگاه دسترسى داشته است و مسئله را به مقامات فدرال گزارش كرد. سپس به جست وجو براى يافتن هكر پرداخت و به گروهى از نوجوانان آلمان غربى رسيد كه به رايانه هاى شبكه نظامى آمريكا نفوذ كرده بودند. اين هكرها اعضاى باشگاه رايانه كائوس (Chaos) واقع در هانوور بودند كه اطلاعات نظامى آمريكا را به آژانس جاسوسى اتحاد جماهير شوروى سابق (KGB) مى فروختند. كتاب استول، باشگاه رايانه كائوس را كه در آلمان تقريباً شناخته شده بود، مورد توجه بسيارى از آمريكايى ها قرار داد. برخلاف نام اين گروه (به معناى هرج و مرج) و اين حقيقت كه بسيارى از نوجوانان عضو اين باشگاه به فروش اطلاعات سرى به آژانس هاى جاسوسى بين المللى مى پرداختند، باشگاه كائوس عمدتاً متشكل از افرادى بود كه علاقه زيادى به توانايى هاى رايانه ها و شبكه ها داشتند.
به بيان ديگر، دست كم مطابق با عقيده برخى نويسندگان، اين باشگاه يك مركز تروريستى نبود. اما آيا تروريسم رايانه اى واقعاً امكان پذير است؟ در سال ۱۹۹۱ حين جنگ خليج (Gulf War) كه ميان عراق و ائتلافى از چند كشور به رهبرى ايالات متحده درگرفت، يك جوان ۱۸ ساله فلسطينى، متهم به نفوذ به رايانه هاى پنتاگون شد. اين مرد جوان ظاهراً به اطلاعات سرى مربوط به موشك پيتريوت دسترسى پيدا كرده بود كه يك سلاح كليدى آمريكا براى دفاع در مقابل حمله موشك هاى اسكاد عراق محسوب مى شد. در نفوذ ديگرى حين همان جنگ، چندين نوجوان هلندى به رايانه هاى نظامى زمينى، هوايى و دريايى ايالات متحده در ۳۴ سايت مختلف نفوذ كردند. كارن جادسون (Karen Judson) در اين باره مى نويسد: «نفوذكنندگان در يكى از حملات خود، به داده هاى بسيار حساسى درباره پرسنل نظامى، نوع و ميزان تجهيزات نظامى فرستاده شده به خليج فارس، اهداف موشك ها و توسعه سيستم هاى تسليحاتى مهم دست يافتند. شواهد نشان مى دهند كه اين هكرها به دنبال اطلاعاتى درباره تسليحات هسته اى بودند.» او در مقاله ديگرى ادعا مى كند كه اين نوجوانان كركرهايى بودند كه تنها به خواندن اين فايل ها اكتفا نكرده بودند بلكه: «اطلاعات مربوط به تحركات ارتش و توانايى موشك ها را سرقت كردند… و آنها را در اختيار عراقى ها قرار دادند.» بر اساس اظهارات يك مقام رسمى آمريكا، اين نفوذ ها در فاصله آوريل ۱۹۹۰ تا مه ۱۹۹۱ اتفاق افتاد. سئوال اين است كه هكرهاى بدخواه، اعم از آمريكايى و غيرآمريكايى، براى به خطر انداختن جامعه آمريكا به چه كارهايى مى توانند دست بزنند؟ در اكتبر سال ۱۹۹۷، برق بيش از ۱۲۵ هزار نفر در سانفرانسيسكو قطع شد كه ممكن است ناشى از خرابكارى بوده باشد. كركرها با نيات شيطانى به رايانه هاى شركت هاى برق، آب، خدمات اورژانس، سيستم هاى ارتباط راه دور، بانك ها يا هر صنعت حياتى، نفوذ مى كنند و ما مى دانيم كه بعضى از كركرها اين قابليت را دارند و مى توانند تمام جامعه را دچار هرج و مرج كنند.
باك رول (Buck Revell) از مؤسسه مطالعات تروريسم و خشونت هاى سياسى در يك مصاحبه با CNN در سال ۱۹۹۷ گفت: «سيستم كنترل خطوط هوايى، سيستم رزرو مسافر و كنترل ترافيك هوايى، همگى به وسيله شبكه هاى اطلاعاتى هدايت مى شوند. اين شبكه ها بر يك مبناى جهانى گسترش يافته اند و مى توان به آنها نفوذ كرد و آنها را از كار انداخت.»
در اكتبر سال ۱۹۹۷، گروهى از هكرهاى بدخواه به درون فايل هاى طبقه بندى شده در شبكه رايانه اى پنتاگون نفوذ كردند. اين گروه با نام «استادان دانلود كردن/ ۲۰۱۶۲۱۶» در آوريل ۱۹۹۸ از يك سايت اينترنتى براى لاف زدن درباره دستيابى به فايل هاى پنتاگون استفاده كردند. گزارشگرى به نام جان ورانزويچ (John Vranesevich) با دو تن از اعضاى اين گروه (از طريق گپ مبتنى بر اينترنت) مصاحبه كرد. اعضاى اين گروه اهل كشورهاى آمريكا، روسيه و بريتانيا بودند. اگرچه پنتاگون و آژانس سيستم هاى اطلاعاتى اين نفوذ را تأييد نكردند، اما هكرها مدعى شدند كه اطلاعات طبقه بندى شده اى را كه دانلود كرده اند، انتشار مى دهند يا به فروش مى رسانند. ورانزويچ اشاره كرد كه اين نفوذ با بقيه نفوذها تفاوت داشت زيرا «آنچه ما اينجا مى بينيم، گروهى از افراد عمدتاً بزرگسال است... كه نشسته اند و برنامه ريزى مى كنند... و صرفاً با هدف جمع آورى اطلاعات، به دنبال سيستم هاى استراتژيك مى گردند.» چنين نفوذى البته بسيار تهديد كننده تر از «ديوارنويسى رايانه اى» (Cyber Graffiti) ا ديگر خرابكارى هايى است كه به وسيله بيشتر هكرها انجام مى شود.
هكرهاى مذكور باور نداشتند كه واقعاً خطر به دام افتادن، آنها را تهديد مى كند و اين، مسئله را بدتر مى كرد. بعضى از اين پهلوان پنبه ها ممكن است هكرهايى معمولى باشند. اگر هكرها درباره آنچه كرده اند يا آنچه از دستشان بر مى آيد لاف نزنند، هيچ شهرتى در اينترنت به دست نمى آورند - و اين، كليدى براى دستيابى به اطلاعات بيشتر در مورد آنها است. اما اگر در لاف زدن هكرها حتى ذره اى از حقيقت وجود داشته باشد، آنگاه تروريسم و جاسوسى رايانه اى ديگر يك فانتزى ترسناك نيست بلكه واقعاً امكان پذير خواهد بود.ويروس هاى رايانه اى و ديگر «بحران سازهاى رايانه»
(Cyber Critters) ابزارى هستند كه تروريست ها يا هكرهاى بدخواه مى توانند براى از كار انداختن سيستم هاى رايانه اى مهم، از آنها استفاده كنند.اولين ويروس رايانه اى ثبت شده، «برين» (Brain) نام داشت كه به وسيله دو جوان پاكستانى در سال ۱۹۸۷ نوشته شد. برين، احتمالاً اولين سرويس رايانه اى بين المللى بود. اين ويروس زيانبار نبود، اما يك ماه بعد، ويروس ديگرى در دانشگاه ليهاى (Lehigh) در پنسيلوانيا ظاهر شد كه واقعاً زيانبار بود.
بحران سازهاى رايانه اى ديگر شامل عنكبوت ها (موتورهاى جست وجو) و پالس هاى الكترومغناطيسى هستند كه مى توانند ديسك سخت يك رايانه را «ذوب كنند». اسب هاى تروا (Trojan Horses)، ويروس هايى هستند كه ظاهراً برنامه هايى سودمند يا مفيد به نظر مى رسند اما پس از مدتى، كدهاى خطرناك آزاد مى كنند. پل مانگو (Paul Mungo) و برايان كلو (Brayan Clogh) در مورد نوع ديگرى از ويروس ها به نام خرگوش مى نويسند: «خرگوش ها به يك رايانه دستور مى دهند كه وظايف بى فايده را به صورت بى پايان انجام دهند. اين دستورها دائماً اضافه مى شوند تا اينكه نهايتاً تمام توان رايانه به انجام اين كار اختصاص مى يابد و عملاً رايانه بى استفاده مى شود.» كرم ها مى توانند به يك سيستم دسترسى پيدا كنند اما نمى توانند در خارج از شبكه براى مثال، از طريق يك ديسكت گسترش پيدا كنند. كرم ها در يك رايانه مقيم مى شوند و فضاى رايانه را اشغال مى كنند تا آنكه رايانه كند شود يا از كار بيفتد (كرم آزمايشى رابرت موريس (Robert Morris) در سال ۱۹۸۸ شايد تصادفاً اثر حيرت انگيزى داشت: اين كرم بيش از ۶ هزار رايانه را از كار انداخت).مانگو و كلاو درباره بمب هاى منطقى (Logic Bomb) مى نويسند: «آنها تعمداً زيانبار ساخته مى شوند اما مانند ويروس ها تكثير نمى شوند. آنها طورى طراحى شده اند كه طى يك دوره زمانى در رايانه غير فعال باقى مى مانند و سپس با سر رسيدن تاريخى كه در برنامه آنها مشخص شده است، منفجر مى شوند. اهداف اين بمب ها متفاوت است. بعضى از آنها هنگام منفجر شدن، يك ويروس يا كرم را آزاد مى كنند. بمب هاى منطقى در ميان كاركنان اخراج شده طرفداران زيادى دارند زيرا آنها مى توانند بمب را كار بگذارند و زمان انفجار آن را براى زمانى بعد از رفتن خودشان از شركت تنظيم كنند. در سال ۱۹۸۵، يكى از كاركنان سابق شركت مينه سوتا تيپ بورد (Minnesota Tipboard) به دليل كينه اى كه از اخراج شدن به دل گرفته بود، شركت را تهديد كرد كه تنها در صورت پرداخت حقوق مدتى كه او بيكار بوده است، حاضر به از كار انداختن بمبى است كه در رايانه شركت كار گذاشته است. شركت يك متخصص امنيت رايانه استخدام كرد و اين متخصص موفق شد بمب را خنثى كند.يكى از نمونه هاى معروف بمب منطقى، ويروسى است كه باعث شد در ۶ مارس سال ۱۹۹۲ در حدود ۱۰ هزار رايانه در سطح دنيا روشن نشود. نام اين ويروس ميكلانژ (Micleangelo) است و به نحوى برنامه ريزى شده است كه در تاريخ تولد اين هنرمند فعال شود (به همين دليل نام آن را ميكلانژ گذاشته اند). ويروس ميكلانژ اولين بار در آوريل ۱۹۹۱ كشف شد. بعضى افراد كه قبلاً اخطارهايى درباره آن شنيده بودند، از روشن كردن رايانه خود در ۶ مارس اجتناب كردند تا از عواقب آن در امان باشند. حتى رايانه هاى بسيارى از سازمان هاى بزرگ از جمله متروى نيويورك و يك شركت تجارى به نام دركسل برنهام لمبرت (Drexel Barnham Lambert) به اين ويروس آلوده شدند. اين ويروس در كشورهاى بريتانيا، ژاپن و آفريقاى جنوبى نيز زيان هايى به بار آورده است. ويروس ميكلانژ به بخشى از ديسكت به نام قطاع راه اندازى كه عمليات شروع كار را انجام مى دهد، حمله مى كند. در درون رايانه نيز اين ويروس خود را به ركوردهاى اصلى راه اندازى (بخشى از ديسك سخت كه عمليات شروع كار رايانه را انجام مى دهند) مى چسباند. وقتى تقويم يك رايانه آلوده به اين ويروس به ۶ مارس مى رسد (حتى اگر اين تقويم اشتباه باشد)، قطاع راه اندازى ديسك سخت رايانه دوباره نويسى مى شود و تمام داد ه هاى ذخيره سازى شده در آن از بين مى رود. در بيشتر موارد، رايانه مجدداً راه اندازى نمى شود و داده هاى قبلى را نمى توان بازيابى كرد. ويروس ميكلانژ هنوز در برخى رايانه ها وجود دارد و انتظار ۶ مارس هر سال را مى كشد. اگرچه امروزه تمام نرم افزارهاى ضد ويروس مى توانند ميكلانژ را پيش از صدمه رساندن شناسايى كنند و برنامه هاى «واكسن» مى توانند اين مشكل را برطرف كنند.پل مانگرو و برايان كلاو، نويسندگان كتاب «نزديك شدن به صفر: دنياى خارق العاده هكرها، فريكرها، ويروس نويس ها و مجرمان صفحه كليد» مى گويند كه ويروس ها هرگز به اندازه اى كه رسانه ها به ما القا مى كنند، عادى نيستند. بعضى از آنها اعصاب كاربر را به بازى مى گيرند. نمونه اى از اين ويروس ها، هيولاى كلوچه (Cookie Monster) است كه در دهه ۱۹۷۰ شايع شد. هيولاى كلوچه يكى از شخصيت هاى يك برنامه تلويزيونى محبوب كودكان به نام خيابان سسمى (Sesame Street) بود كه ناگهان ظاهر مى شد و كلوچه مى خواست. وقتى كاربر، كلمه كلوچه را تايپ مى كرد، هيولا ناپديد مى شد اما اگر كاربر اين كار را نمى كرد، هيولا سماجت بيشترى مى كرد و اجازه نمى داد هيچ كار ديگرى انجام شود. اما اين نويسندگان معتقدند هيولاى كلوچه دقيقاً يك ويروس نيست و نمى تواند مانند يك ويروس خود را تكثير كند، ويروس هاى رايانه اى و بحران سازهاى رايانه اى ديگر، مشخصاً يك تهديد دائمى هستند. هر بخش از يك برنامه كه بتواند در دنيايى كه بسيارى از خدمات ضرورى به وسيله رايانه ها انجام مى شود رايانه ها را از كار بيندازد، يك خطر جدى محسوب مى شود.قابليت هاى فناورى به همراه ناپايدارى سياسى مى تواند باعث به وجود آمدن بحران شود. بسيارى از ويروس هاى رايانه اى از كشورهاى اروپاى شرقى و روسيه مى آيند. احتمال مى رود در هر لحظه هزاران ويروس در سطح جهان در حال انتشار باشند. بلغارستان به ويژه در اواخر دهه ۱۹۸۰ تبديل به «كارخانه ويروس» شده بود. بعضى از هوشمندترين و خطرناك ترين ويروس ها در جهان به وسيله يك جوان بلغارستانى به نام «انتقام جوى سياه» نوشته شد. از آنجا كه نوشتن ويروس در بلغارستان جرم محسوب نمى شود، حتى اگر امكان رديابى ويروس نويسان وجود داشته باشد، آنها با هيچ مجازات قانونى مواجه نخواهند بود. روزنامه نگارى به نام كريستين كاريل (Christian Caryl) معتقد است كه در اواخر دهه ۱۹۸۰، كمونيسم باعث شد در اتحاد جماهير شوروى سابق و بلغارستان، «رياضيدانان و متخصصان رايانه بسيار متبحرى پديد آيند.» همچنين برنامه نويسان جوان بسيارى پديد آورد كه در يافتن راه هايى براى گذر از موانع فناورى، بسيار مستعد هستند. ناپايدارى سياسى و اقتصادى در اين كشورها به معناى آن است كه متخصصان مستعد رايانه، وسوسه مى شوند كه مهارت هاى خود را به خريدارى بفروشند كه بيشترين قيمت را پيشنهاد مى كند حتى اگر اين خريدار، يك گروه تروريستى بين المللى باشد. محتمل بودن جرايم رايانه اى سياسى با افزايش مهارت تعداد بيشترى از افراد در برنامه نويسى و نفوذ به سيستم هاى رايانه افزايش مى يابد. اما تروريسم و جاسوسى رايانه اى تنها تهديدهايى براى شبكه هاى رايانه اى نيستند. جرايم رايانه اى مى تواند امنيت و خلوت افراد را نيز همانند امنيت جامعه به خطر بيندازد.
بسيارى از مقامات دولتى و نظامى اخطار كرده اند كه تنها به دليل آنكه هنوز رويداد بزرگى در زمينه تروريسم رايانه اى اتفاق نيفتاده است، نمى توانيم نسبت به عملكرد خود در مورد امنيت رايانه اى رضايت داشته باشيم. دو روزنامه نگار به نام هاى ديويد فريدمن (David Freedman) و چارلز مان (Charles Mann) در اين باره مى گويند: «وزارت دفاع ايالات متحده بيش از ۱/ ۲ميليون رايانه دارد كه به حدود ۱۰ هزار شبكه محلى پيوند خورده اند و اين شبكه ها به ۱۰۰ شبكه راه دور متصل هستند. آنگونه كه پنتاگون مى گويد، اين شبكه ها در محاصره (هكرها) هستند».
بر اساس داده هاى آژانس سيستم اطلاعات دفاعى (DISA) ، احتمالاً در سال ۱۹۹۵، در حدود ۲۵۰ هزار حمله به رايانه هاى وزارت دفاع شده است. DISA معتقد است كه در حدود دو سوم تلاش ها براى ورود به اين رايانه ها موفقيت آميز بوده و معمولاً كمتر از يك درصد از اين تعداد، شناسايى شده است. بسيارى از حمله ها به اين سيستم هاى نظامى، خرابكارى هاى جزيى بوده است مانند قرار دادن تصاوير مستهجن (هرزه نگارى) بر روى صفحه اصلى سايت نيروى هوايى در دسامبر سال ۱۹۹۶. اما بعضى از آنها تنها يك حمله ساده نبوده اند. DISA پيش بينى مى كند كه اگر تعداد نفوذها هر سال دو برابر شود، شبكه هاى وزارت دفاع در سال ۱۹۹۷ هدف يك ميليون حمله قرار خواهد گرفت و بنابراين جرايم رايانه اى تهديدى جدى براى امنيت ملى خواهد بود.» تروريست هاى رايانه اى مانند تروريست هاى «معمولى»، داراى انگيزه هاى سياسى براى ارتكاب جرايم هستند.
با اين حال، خطر آنها تنها محدود به رايانه هاى دولتى نمى شود بلكه سيستم هاى شركت هاى خصوصى و حتى گروه هاى غيرانتفاعى نيز در معرض آسيب آنها قرار دارند زيرا بسته به اهداف سياسى خاصى كه گروه هاى تروريست دنبال مى كنند، ممكن است به هر رايانه اى كه حاوى اطلاعات مورد نظر آنها باشد، حمله كنند. اگرچه، رايانه هاى دولتى علاوه بر تروريست ها غالباً هدف حملات جاسوس ها نيز قرار مى گيرند. كليف استول (Cliff Stoll) در كتاب خود با نام «تخم فاخته» (Cuckoos Egg) نوشته شده به سال ۱۹۸۹، به ماجراى مشهور يك نفوذ توسط جاسوسان رايانه اى مى پردازد كه عواقب خطرناكى در پى داشت. استول در سال ۱۹۸۶ به عنوان يك اخترفيزيكدان به سمت مدير سيستم آزمايشگاه لارنس بركلى (Lawrence Berkeley) در كاليفرنيا منصوب شد. او متوجه يك خطاى ۷۵ سنتى در صورتحساب سيستم شد و اين خطا را رديابى كرد.
او دريافت كه يك هكر به فايل هاى آزمايشگاه دسترسى داشته است و مسئله را به مقامات فدرال گزارش كرد. سپس به جست وجو براى يافتن هكر پرداخت و به گروهى از نوجوانان آلمان غربى رسيد كه به رايانه هاى شبكه نظامى آمريكا نفوذ كرده بودند. اين هكرها اعضاى باشگاه رايانه كائوس (Chaos) واقع در هانوور بودند كه اطلاعات نظامى آمريكا را به آژانس جاسوسى اتحاد جماهير شوروى سابق (KGB) مى فروختند. كتاب استول، باشگاه رايانه كائوس را كه در آلمان تقريباً شناخته شده بود، مورد توجه بسيارى از آمريكايى ها قرار داد. برخلاف نام اين گروه (به معناى هرج و مرج) و اين حقيقت كه بسيارى از نوجوانان عضو اين باشگاه به فروش اطلاعات سرى به آژانس هاى جاسوسى بين المللى مى پرداختند، باشگاه كائوس عمدتاً متشكل از افرادى بود كه علاقه زيادى به توانايى هاى رايانه ها و شبكه ها داشتند.
به بيان ديگر، دست كم مطابق با عقيده برخى نويسندگان، اين باشگاه يك مركز تروريستى نبود. اما آيا تروريسم رايانه اى واقعاً امكان پذير است؟ در سال ۱۹۹۱ حين جنگ خليج (Gulf War) كه ميان عراق و ائتلافى از چند كشور به رهبرى ايالات متحده درگرفت، يك جوان ۱۸ ساله فلسطينى، متهم به نفوذ به رايانه هاى پنتاگون شد. اين مرد جوان ظاهراً به اطلاعات سرى مربوط به موشك پيتريوت دسترسى پيدا كرده بود كه يك سلاح كليدى آمريكا براى دفاع در مقابل حمله موشك هاى اسكاد عراق محسوب مى شد. در نفوذ ديگرى حين همان جنگ، چندين نوجوان هلندى به رايانه هاى نظامى زمينى، هوايى و دريايى ايالات متحده در ۳۴ سايت مختلف نفوذ كردند. كارن جادسون (Karen Judson) در اين باره مى نويسد: «نفوذكنندگان در يكى از حملات خود، به داده هاى بسيار حساسى درباره پرسنل نظامى، نوع و ميزان تجهيزات نظامى فرستاده شده به خليج فارس، اهداف موشك ها و توسعه سيستم هاى تسليحاتى مهم دست يافتند. شواهد نشان مى دهند كه اين هكرها به دنبال اطلاعاتى درباره تسليحات هسته اى بودند.» او در مقاله ديگرى ادعا مى كند كه اين نوجوانان كركرهايى بودند كه تنها به خواندن اين فايل ها اكتفا نكرده بودند بلكه: «اطلاعات مربوط به تحركات ارتش و توانايى موشك ها را سرقت كردند… و آنها را در اختيار عراقى ها قرار دادند.» بر اساس اظهارات يك مقام رسمى آمريكا، اين نفوذ ها در فاصله آوريل ۱۹۹۰ تا مه ۱۹۹۱ اتفاق افتاد. سئوال اين است كه هكرهاى بدخواه، اعم از آمريكايى و غيرآمريكايى، براى به خطر انداختن جامعه آمريكا به چه كارهايى مى توانند دست بزنند؟ در اكتبر سال ۱۹۹۷، برق بيش از ۱۲۵ هزار نفر در سانفرانسيسكو قطع شد كه ممكن است ناشى از خرابكارى بوده باشد. كركرها با نيات شيطانى به رايانه هاى شركت هاى برق، آب، خدمات اورژانس، سيستم هاى ارتباط راه دور، بانك ها يا هر صنعت حياتى، نفوذ مى كنند و ما مى دانيم كه بعضى از كركرها اين قابليت را دارند و مى توانند تمام جامعه را دچار هرج و مرج كنند.
باك رول (Buck Revell) از مؤسسه مطالعات تروريسم و خشونت هاى سياسى در يك مصاحبه با CNN در سال ۱۹۹۷ گفت: «سيستم كنترل خطوط هوايى، سيستم رزرو مسافر و كنترل ترافيك هوايى، همگى به وسيله شبكه هاى اطلاعاتى هدايت مى شوند. اين شبكه ها بر يك مبناى جهانى گسترش يافته اند و مى توان به آنها نفوذ كرد و آنها را از كار انداخت.»
در اكتبر سال ۱۹۹۷، گروهى از هكرهاى بدخواه به درون فايل هاى طبقه بندى شده در شبكه رايانه اى پنتاگون نفوذ كردند. اين گروه با نام «استادان دانلود كردن/ ۲۰۱۶۲۱۶» در آوريل ۱۹۹۸ از يك سايت اينترنتى براى لاف زدن درباره دستيابى به فايل هاى پنتاگون استفاده كردند. گزارشگرى به نام جان ورانزويچ (John Vranesevich) با دو تن از اعضاى اين گروه (از طريق گپ مبتنى بر اينترنت) مصاحبه كرد. اعضاى اين گروه اهل كشورهاى آمريكا، روسيه و بريتانيا بودند. اگرچه پنتاگون و آژانس سيستم هاى اطلاعاتى اين نفوذ را تأييد نكردند، اما هكرها مدعى شدند كه اطلاعات طبقه بندى شده اى را كه دانلود كرده اند، انتشار مى دهند يا به فروش مى رسانند. ورانزويچ اشاره كرد كه اين نفوذ با بقيه نفوذها تفاوت داشت زيرا «آنچه ما اينجا مى بينيم، گروهى از افراد عمدتاً بزرگسال است... كه نشسته اند و برنامه ريزى مى كنند... و صرفاً با هدف جمع آورى اطلاعات، به دنبال سيستم هاى استراتژيك مى گردند.» چنين نفوذى البته بسيار تهديد كننده تر از «ديوارنويسى رايانه اى» (Cyber Graffiti) ا ديگر خرابكارى هايى است كه به وسيله بيشتر هكرها انجام مى شود.
هكرهاى مذكور باور نداشتند كه واقعاً خطر به دام افتادن، آنها را تهديد مى كند و اين، مسئله را بدتر مى كرد. بعضى از اين پهلوان پنبه ها ممكن است هكرهايى معمولى باشند. اگر هكرها درباره آنچه كرده اند يا آنچه از دستشان بر مى آيد لاف نزنند، هيچ شهرتى در اينترنت به دست نمى آورند - و اين، كليدى براى دستيابى به اطلاعات بيشتر در مورد آنها است. اما اگر در لاف زدن هكرها حتى ذره اى از حقيقت وجود داشته باشد، آنگاه تروريسم و جاسوسى رايانه اى ديگر يك فانتزى ترسناك نيست بلكه واقعاً امكان پذير خواهد بود.ويروس هاى رايانه اى و ديگر «بحران سازهاى رايانه»
(Cyber Critters) ابزارى هستند كه تروريست ها يا هكرهاى بدخواه مى توانند براى از كار انداختن سيستم هاى رايانه اى مهم، از آنها استفاده كنند.اولين ويروس رايانه اى ثبت شده، «برين» (Brain) نام داشت كه به وسيله دو جوان پاكستانى در سال ۱۹۸۷ نوشته شد. برين، احتمالاً اولين سرويس رايانه اى بين المللى بود. اين ويروس زيانبار نبود، اما يك ماه بعد، ويروس ديگرى در دانشگاه ليهاى (Lehigh) در پنسيلوانيا ظاهر شد كه واقعاً زيانبار بود.
بحران سازهاى رايانه اى ديگر شامل عنكبوت ها (موتورهاى جست وجو) و پالس هاى الكترومغناطيسى هستند كه مى توانند ديسك سخت يك رايانه را «ذوب كنند». اسب هاى تروا (Trojan Horses)، ويروس هايى هستند كه ظاهراً برنامه هايى سودمند يا مفيد به نظر مى رسند اما پس از مدتى، كدهاى خطرناك آزاد مى كنند. پل مانگو (Paul Mungo) و برايان كلو (Brayan Clogh) در مورد نوع ديگرى از ويروس ها به نام خرگوش مى نويسند: «خرگوش ها به يك رايانه دستور مى دهند كه وظايف بى فايده را به صورت بى پايان انجام دهند. اين دستورها دائماً اضافه مى شوند تا اينكه نهايتاً تمام توان رايانه به انجام اين كار اختصاص مى يابد و عملاً رايانه بى استفاده مى شود.» كرم ها مى توانند به يك سيستم دسترسى پيدا كنند اما نمى توانند در خارج از شبكه براى مثال، از طريق يك ديسكت گسترش پيدا كنند. كرم ها در يك رايانه مقيم مى شوند و فضاى رايانه را اشغال مى كنند تا آنكه رايانه كند شود يا از كار بيفتد (كرم آزمايشى رابرت موريس (Robert Morris) در سال ۱۹۸۸ شايد تصادفاً اثر حيرت انگيزى داشت: اين كرم بيش از ۶ هزار رايانه را از كار انداخت).مانگو و كلاو درباره بمب هاى منطقى (Logic Bomb) مى نويسند: «آنها تعمداً زيانبار ساخته مى شوند اما مانند ويروس ها تكثير نمى شوند. آنها طورى طراحى شده اند كه طى يك دوره زمانى در رايانه غير فعال باقى مى مانند و سپس با سر رسيدن تاريخى كه در برنامه آنها مشخص شده است، منفجر مى شوند. اهداف اين بمب ها متفاوت است. بعضى از آنها هنگام منفجر شدن، يك ويروس يا كرم را آزاد مى كنند. بمب هاى منطقى در ميان كاركنان اخراج شده طرفداران زيادى دارند زيرا آنها مى توانند بمب را كار بگذارند و زمان انفجار آن را براى زمانى بعد از رفتن خودشان از شركت تنظيم كنند. در سال ۱۹۸۵، يكى از كاركنان سابق شركت مينه سوتا تيپ بورد (Minnesota Tipboard) به دليل كينه اى كه از اخراج شدن به دل گرفته بود، شركت را تهديد كرد كه تنها در صورت پرداخت حقوق مدتى كه او بيكار بوده است، حاضر به از كار انداختن بمبى است كه در رايانه شركت كار گذاشته است. شركت يك متخصص امنيت رايانه استخدام كرد و اين متخصص موفق شد بمب را خنثى كند.يكى از نمونه هاى معروف بمب منطقى، ويروسى است كه باعث شد در ۶ مارس سال ۱۹۹۲ در حدود ۱۰ هزار رايانه در سطح دنيا روشن نشود. نام اين ويروس ميكلانژ (Micleangelo) است و به نحوى برنامه ريزى شده است كه در تاريخ تولد اين هنرمند فعال شود (به همين دليل نام آن را ميكلانژ گذاشته اند). ويروس ميكلانژ اولين بار در آوريل ۱۹۹۱ كشف شد. بعضى افراد كه قبلاً اخطارهايى درباره آن شنيده بودند، از روشن كردن رايانه خود در ۶ مارس اجتناب كردند تا از عواقب آن در امان باشند. حتى رايانه هاى بسيارى از سازمان هاى بزرگ از جمله متروى نيويورك و يك شركت تجارى به نام دركسل برنهام لمبرت (Drexel Barnham Lambert) به اين ويروس آلوده شدند. اين ويروس در كشورهاى بريتانيا، ژاپن و آفريقاى جنوبى نيز زيان هايى به بار آورده است. ويروس ميكلانژ به بخشى از ديسكت به نام قطاع راه اندازى كه عمليات شروع كار را انجام مى دهد، حمله مى كند. در درون رايانه نيز اين ويروس خود را به ركوردهاى اصلى راه اندازى (بخشى از ديسك سخت كه عمليات شروع كار رايانه را انجام مى دهند) مى چسباند. وقتى تقويم يك رايانه آلوده به اين ويروس به ۶ مارس مى رسد (حتى اگر اين تقويم اشتباه باشد)، قطاع راه اندازى ديسك سخت رايانه دوباره نويسى مى شود و تمام داد ه هاى ذخيره سازى شده در آن از بين مى رود. در بيشتر موارد، رايانه مجدداً راه اندازى نمى شود و داده هاى قبلى را نمى توان بازيابى كرد. ويروس ميكلانژ هنوز در برخى رايانه ها وجود دارد و انتظار ۶ مارس هر سال را مى كشد. اگرچه امروزه تمام نرم افزارهاى ضد ويروس مى توانند ميكلانژ را پيش از صدمه رساندن شناسايى كنند و برنامه هاى «واكسن» مى توانند اين مشكل را برطرف كنند.پل مانگرو و برايان كلاو، نويسندگان كتاب «نزديك شدن به صفر: دنياى خارق العاده هكرها، فريكرها، ويروس نويس ها و مجرمان صفحه كليد» مى گويند كه ويروس ها هرگز به اندازه اى كه رسانه ها به ما القا مى كنند، عادى نيستند. بعضى از آنها اعصاب كاربر را به بازى مى گيرند. نمونه اى از اين ويروس ها، هيولاى كلوچه (Cookie Monster) است كه در دهه ۱۹۷۰ شايع شد. هيولاى كلوچه يكى از شخصيت هاى يك برنامه تلويزيونى محبوب كودكان به نام خيابان سسمى (Sesame Street) بود كه ناگهان ظاهر مى شد و كلوچه مى خواست. وقتى كاربر، كلمه كلوچه را تايپ مى كرد، هيولا ناپديد مى شد اما اگر كاربر اين كار را نمى كرد، هيولا سماجت بيشترى مى كرد و اجازه نمى داد هيچ كار ديگرى انجام شود. اما اين نويسندگان معتقدند هيولاى كلوچه دقيقاً يك ويروس نيست و نمى تواند مانند يك ويروس خود را تكثير كند، ويروس هاى رايانه اى و بحران سازهاى رايانه اى ديگر، مشخصاً يك تهديد دائمى هستند. هر بخش از يك برنامه كه بتواند در دنيايى كه بسيارى از خدمات ضرورى به وسيله رايانه ها انجام مى شود رايانه ها را از كار بيندازد، يك خطر جدى محسوب مى شود.قابليت هاى فناورى به همراه ناپايدارى سياسى مى تواند باعث به وجود آمدن بحران شود. بسيارى از ويروس هاى رايانه اى از كشورهاى اروپاى شرقى و روسيه مى آيند. احتمال مى رود در هر لحظه هزاران ويروس در سطح جهان در حال انتشار باشند. بلغارستان به ويژه در اواخر دهه ۱۹۸۰ تبديل به «كارخانه ويروس» شده بود. بعضى از هوشمندترين و خطرناك ترين ويروس ها در جهان به وسيله يك جوان بلغارستانى به نام «انتقام جوى سياه» نوشته شد. از آنجا كه نوشتن ويروس در بلغارستان جرم محسوب نمى شود، حتى اگر امكان رديابى ويروس نويسان وجود داشته باشد، آنها با هيچ مجازات قانونى مواجه نخواهند بود. روزنامه نگارى به نام كريستين كاريل (Christian Caryl) معتقد است كه در اواخر دهه ۱۹۸۰، كمونيسم باعث شد در اتحاد جماهير شوروى سابق و بلغارستان، «رياضيدانان و متخصصان رايانه بسيار متبحرى پديد آيند.» همچنين برنامه نويسان جوان بسيارى پديد آورد كه در يافتن راه هايى براى گذر از موانع فناورى، بسيار مستعد هستند. ناپايدارى سياسى و اقتصادى در اين كشورها به معناى آن است كه متخصصان مستعد رايانه، وسوسه مى شوند كه مهارت هاى خود را به خريدارى بفروشند كه بيشترين قيمت را پيشنهاد مى كند حتى اگر اين خريدار، يك گروه تروريستى بين المللى باشد. محتمل بودن جرايم رايانه اى سياسى با افزايش مهارت تعداد بيشترى از افراد در برنامه نويسى و نفوذ به سيستم هاى رايانه افزايش مى يابد. اما تروريسم و جاسوسى رايانه اى تنها تهديدهايى براى شبكه هاى رايانه اى نيستند. جرايم رايانه اى مى تواند امنيت و خلوت افراد را نيز همانند امنيت جامعه به خطر بيندازد.
<< Home