Mass Communication

Tuesday, July 12, 2005

گفت و گویی با مجید رضاییان

رو به رويت كه مى نشيند كاغذ و خودكار را فراموش نمى كند، گاهى اوقات آنقدر پرسش طرح مى كند كه يادت مى رود مصاحبه كننده بوده اى يا مصاحبه شونده. «روزنامه نگارى است و هزار دردسر» مى داند كه در ايران روزنامه نگارى و روزنامه نگار آن جايگاهى را كه بايد ندارد و به كار او به عنوان يك تخصص يا حرفه نگريسته نمى شود. مانند خيلى هاى ديگر، از فضاى رايج مطبوعات دل خوشى ندارد اما اميدوار است. در عين حال فاصله كار روزنامه نگارى در ايران را با استانداردهاى اين رشته بسيار زياد مى داند.

مجيد رضائيان كه حالا دبير تحريريه روزنامه جام جم است و سهم زيادى در افزايش تيراژ اين روزنامه داشته كار روزنامه نگارى را در دوره مديريت مهندس ميرحسين موسوى و از روزنامه جمهورى اسلامى آغاز كرده و تا به حال (بيش از ۲ دهه) تجربه راه اندازى ۳ روزنامه (ايران، انتخاب و جام جم) را در پرونده كارى خود دارد. او علاوه بر روزنامه نگارى، مدرس ارتباطات هم هست و تدريس هم مى كند اما بيشتر دروس پايه اى را. چرايش به گفته خودش مفصل است. مصاحبه ما به او درباره مدل هاى روزنامه نگارى در ايران است.

• مدل هاى جديد روزنامه اى در ايران پس از انقلاب در چه مقاطعى خلق شده اند و چه روندى داشته اند.

اصولاً روزنامه نگارى در جهان سوم معلول شرايط سياسى _ اجتماعى است و مانند ساير مسائل يك حالت موج گونه دارد. از آن ثباتى كه بايد در اين حوزه باشد، خبرى نيست. دليل اين مدعا هم تعداد كم نشريات حرفه اى است كه در اين كشورها منتشر مى شوند. از سوى ديگر همين تعداد اندك نشريات حرفه اى هم ممكن است تيراژشان به بالاى ۲۰۰ هزار نسخه در روز نرسد اما نسبت اين تيراژ با درصد مشتركان روزنامه اسف بار است. در چنين وضعيتى معمولاً كاركرد وسايل و ابزارها تغيير مى كند و گاهى اوقات اين تغييرات شكل هاى قابل توجهى مى يابد. به عنوان مثال در كشورهاى جهان سوم وقتى فضاى سياسى به نقطه انسداد مى رسد از جاى ديگرى سر باز مى كند و انرژى نهفته در پس آن مجارى ديگرى را براى تخليه پيدا مى كند يا مى سازد.

در كشور ما و در سال ۷۶ نيز با باز شدن نسبى فضاى جامعه (كه البته پيش زمينه باز شدن اين فضا به سال هاى آخر رياست جمهورى هاشمى رفسنجانى باز مى گردد كه ما علاوه بر اين كه شاهد همان روند تقدم مسائل اقتصادى بر مسائل سياسى و فرهنگى هستيم مى بينيم كه مسائل سياسى مجال ظهور در مطبوعات را مى يابند) روزنامه ها عملاً ايفاى نقش را در جامعه عهده دار شدند. باز شدن بيشتر فضا به حضور جدى تر روزنامه ها نياز داشت و در اين بين چون ما احزاب سياسى نهادينه شده در كشورمان نداشتيم (حالا هم نداريم) كانون هاى قدرت سياسى به مطبوعات روى آوردند، بنابراين مطبوعات جدا از نقشى كه بايد ايفا مى كردند باز نبود احزاب نهادينه سياسى را هم به دوش كشيدند اما در مورد مدل هاى روزنامه اى...

• پس از انقلاب و پيش از دوم خرداد ،۷۶ چه روزنامه هايى داريم كه با انتشارشان نسبت به روزنامه هاى پيش از خود تمايزاتى را دارند و مى توان از آنها به عنوان يك مدل رسانه اى نام برد؟

به اعتقاد من پس از انقلاب و تا پيش از سال ،۷۶ چهار روزنامه جمهورى اسلامى، سلام، همشهرى و ايران چهار نقطه عطف در روزنامه نگارى ما هستند. روزنامه جمهورى اسلامى در دوره مديريت مهندس ميرحسين موسوى در چند حوزه بسيار خوب عمل كرد كه قابل توجه است. اين روزنامه در زمانى كه متولد شد، اولين روزنامه اى بود كه رسماً اعلام كرد ارگان يك حزب است، اما در فرآيند اطلاع رسانى مانند ساير نشريات اين چنينى تنها به مسائل حزب (كه به نوعى نماينده انقلاب هم بود) نپرداخت. اين روزنامه به نسبت ساير روزنامه ها در اطلاع رسانى صريح تر عمل مى كرد به تحولات منطقه به شكلى گسترده مى پرداخت و در قبال آنها واكنش نشان مى داد، خبر و تحليل هايش نيز در سطح مطبوعات منطقه بازتاب خوبى پيدا كرده بود چون به نوعى برخى از مواضع روزنامه جمهورى به عنوان مواضع حاكميت هم محسوب مى شد.

روزنامه جمهورى جدا از سياست در عرصه هاى مختلف فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى نيز جامعيت و فراگيرى قابل توجهى داشت و در برخى از روزهاى هفته با ضمايمى كه داشت، تعداد صفحات آن به ۴۸ صفحه مى رسيد. مردم هم استقبال خوبى از آن كردند و تيراژ روزنامه هم به ۴۰۰ هزار نسخه رسيد كه در اين زمان اين تيراژ يك شوك بود. البته نمى شود گفت اين روزنامه مدل رسانه اى خاصى را نيز مطرح كرد، اما مى توانيم به اين موضوع اشاره كنيم كه فضاى خبرى جامعه را بهنگام و سريع تر پوشش داد. دومين روزنامه يعنى روزنامه سلام هم اگر چه مانند جمهورى مدل رسانه اى خاصى را با تولدش خلق نكرد، اما ويژگى هايى داشت كه اين روزنامه را از ساير روزنامه ها متمايز مى كرد.

اولين ويژگى اين روزنامه تلاش گردانندگان و مجموعه تحريريه آن براى برقرارى يك ارتباط دوسويه بود كه از طريق ستونى چون «الو سلام» شكل گرفت. اين روزنامه از يك طرف روزنامه پر يادداشت و به نسبت پرتحليلى بوده و از سوى ديگر با عملكردش نشان مى داد كه علاوه بر تحليل هايى كه ارائه مى دهد به انعكاس نظر مخاطبان و چاپ و انتشار ديدگاه ها و نوشته هاى آنها هم توجه جدى دارد. كاركرد مهم اين روزنامه تلاش براى برقرارى همان ارتباطى است كه گفته شد. سلام شايد يكى از اولين روزنامه هايى بود كه در آن مقطع به سمت اين نوع رابطه با مخاطب مى رفت و از اين حيث كاركرد خوبى هم پيدا كرده بود و به ساير روزنامه ها هم نشان داد كه مى شود ارتباط با مخاطب را دوسويه كرد و فقط به انتقال اطلاعات توجه نداشت.

اما روزنامه همشهرى، در سال هاى پس از انقلاب شايد اولين روزنامه اى است كه با انتشارش مدل رسانه اى جديدى هم متولد مى شود. مدلى كه مى شود آن را مدل روزنامه شهرى ناميد. همشهرى اين مدل را در مرحله اول از طريق طراحى يك ماكت متفاوت و در مرحله دوم از طريق نوع و جنس اطلاع رسانى در فضاى مطبوعاتى ما خلق كرد. صفحه ۳ همشهرى يك صفحه كاملاً شهرى بود كه به مسائل و موضوعات مرتبط با شهر و شهروندى مى پرداخت و صفحه آخر آن هم (در زمان انتشار) يك صفحه اطلاع رسانى عمومى بود. تا پيش از انتشار همشهرى انگار وحى منزل بود كه بايد صفحه آخر روزنامه بين الملل باشد و صفحه ۲ و ۳ هم سياسى، اما همشهرى اين معادلات را در طراحى ماكت مطبوعات به هم زد. از سوى ديگر اين روزنامه با رويكرد به اطلاع رسانى هاى «باكسى» و افزودن بر تعداد آنها نوع جالب توجهى از كوتاه نويسى را نيز در تحريريه جا انداخت و به سرعت با شهروند گره خورده و هم نيازهاى او را خوب تشخيص داد و هم خوب در اين زمينه ها اطلاع رسانى كرد.

اين روزنامه البته در حوزه اقتصاد روزنامه نيز به يك درآمد قابل توجه دست يافت كه جاى تحليل آن اينجا نيست. روزنامه ايران نيز روزنامه اى است كه به نوعى همزمان با تولدش مدل رسانه اى خاصى را مانند روزنامه همشهرى _ البته در عرصه ديگرى _ خلق مى كند. مدل روزنامه ايران يك «مدل خبرى» تازه بود كه به خوبى سايه يك آژانس خبرى (خبرگزارى ايرنا) و دولت بر آن ديده مى شد. اين روزنامه هم در ماكتى كه براى صفحات آن طراحى شد تفاوت هايى با ساير روزنامه هاى همزمانش داشت. چنانچه صفحه آخر اين روزنامه به اطلاع رسانى اختصاص يافت اما اين اطلاع رسانى نوع و جنسش با اطلاع رسانى روزنامه اى مانند همشهرى متفاوت بود. در اين صفحه بار اصلى بر روى خبر متمركز بود و ستون هاى خبرى چون «ديگه چه خبر؟» در آن قرار گرفت.

• از سال ۷۶ به بعد به نظر شما چه مدل هايى در مطبوعات ايران شكل گرفت؟

در سال ۷۶ شرايط و فضاى جامعه با سال هاى پيش از اين مقطع تفاوت عمده اى پيدا مى كند. فضاى سياسى كشور در مقايسه با گذشته دچار تغييراتى مى شود و اين تغييرات هم به نوعى بر فضاى رسانه اى و كارى كه مطبوعات ما مى خواهند عهده دار شوند تاثير مى گذارد. مطبوعات پس از اين سال متناوب وارد ميدان مى شوند كه بخشى از اين تفاوت به نقش رسانه اى آنها باز مى گردد و بخشى هم نقشى است كه به دليل نبود احزاب نهادينه سياسى مطبوعات را عهده دار ايفاى آن مى كند. اگر بخواهيم از اين شرايط يك جمع بندى داشته باشيم پس از اين مقطع دو مدل روزنامه نگارى در فضاى مطبوعاتى ما حاكم مى شود كه پيش از اين سابقه چندانى نداشته اند: ۱ _ مدل روزنامه نگارى خبرى _ سياسى افشاگرانه ۲ _ مدل روزنامه نگارى خبرى _ تحليلى كنكاش گرانه.

• مى شود اين بحث را يك مقدار باز كنيم و سراغ مصداق ها هم برويم؟

در يك مقايسه از روزنامه هاى هر دو طيف اصلاح طلبان و محافظه كاران يا به عبارتى مرسوم به جناح چپ و جناح راست به اين نتيجه مى رسيم كه در هر دو طيف، روزنامه هايى از هر دو مدل ديده مى شود البته با تفاوت هايى. مثلاً همان گونه كه روزنامه جامعه و توس با روزنامه تحليلى نشاط متفاوت است اين تفاوت را با روزنامه اى مانند صبح امروز _ در مدل روزنامه اى خبرى _ سياسى افشاگرانه - مى توان ملاحظه كرد. در مقابل همان تفاوتى كه روزنامه كيهان با روزنامه رسالت دارد، اين تفاوت را مى توان با روزنامه تحليلى انتخاب به وضوح ديد. بنابراين در روزنامه هاى مدل اول، يعنى خبرى، سياسى افشاگرانه، شما بيشتر شاهد ايفاى نقش غيرمستقيم احزاب سياسى توسط اين روزنامه ها دو طيف هستيد.

• در مورد روزنامه هاى خبرى _ تحليلى كنكاش گرانه بيشتر توضيح دهيد.

در طيف روزنامه هاى اصلاح طلبان روزنامه هاى نشاط و بعدها بنيان و امروز شرق و در طيف محافظه كار انتخاب از لحاظ زمانى با نشاط در يك مقطع متولد مى شوند. در اين روزنامه ها از بار نگاه خبرى افشاگرانه كاسته مى شود و بيشتر نگاه خبرى _ تحليلى كنكاش گرانه جايگزين آن مى شود.

• اگر اشتباه نكنم اين دو مدل در جاهايى با هم اشتراك هم دارند به عقيده شما وجه مميزه اين دو مدل از هم چيست؟

اين تفاوت را من از طريق تعريف يكى از وجوه اصلى افتراق اين دو مدل بررسى مى كنم. در مدل روزنامه نگارى خبرى _ سياسى افشاگرانه، تيتر توليدى كه بار خبرى و نكته تازه اى را با خودش حمل مى كند در نوك پيكان عمليات حرفه اى قرار مى گيرد. در مدل خبرى _ تحليلى كنكاش گرانه اين موضوع هست اما در كنار آن حاشيه ها هم مورد توجه قرار مى گيرند. خبر با دو عنصر آخر چرا و چگونه آغاز مى شود. در گزارش ها و ستون ها و يادداشت ها هم همين رويكرد دنبال مى شود.

در مدل خبرى _ سياسى افشاگرانه اما در بعضى مواقع هم كه خبرها جنبه تحليل پيدا مى كنند در مقابل تعداد گزارش هاى تحليلى طولانى و كنكاش گرانه كم است. ستون ها و خبرهايى كه در آنها منبع مجهول «گفته مى شود» وجود دارد در اين مدل زيادى به چشم نمى آيد و بيشتر نگاه به سايه ها است و به جاى صحبت از حاشيه ها از پشت پرده ها گفته مى شود. اما در مدل خبرى _ تحليلى كنجكاوانه شما كمتر با منبع مجهول «گفته مى شود» مواجه هستيد و يا اگر «گفته مى شود» هست لزوماً در قالب تحليلى و به صورت معتبر ارائه شده اند. به هر حال هر دو مدل يك سرى ويژگى هايى را در سبك كارى خود دارند كه برخى از آنها با هم اشتراك دارد و برخى اصلاً مشابه هم نيست.

• شما به وجه خبرى _ سياسى اشاره كرديد. در همان روزنامه ها يعنى خرداد، مشاركت، صبح امروز و... نيز ما مى بينيم كه اين روزنامه ها اتفاقاً روزنامه هاى پريادداشتى هم هستند.

به نكته خوبى اشاره كرديد. وقتى مى گويم يك روزنامه خبرى _ سياسى است اين به معناى آن نيست كه اين روزنامه يادداشت ندارد. نه، اتفاقاً اين روزنامه ها، روزنامه هاى پريادداشتى هم بودند اما رويكردشان در خبرنويسى تحليلى نبود. در يادداشت ها هم شما رويكرد افشاگرى را كاملاً محسوس مى بينيد، زمانى رويكرد يك رسانه خبرى تحليلى مى شود كه با استفاده از سبك دايره نويسى و نگارش خبر براساس دو عنصر آخر، رويكردش را در عرصه اطلاع رسانى تغيير دهد.

من هميشه در كلاس هايم هم مى گويم اطلاع رسانى در ايران ابتر است. چرا؟ چون ما معمولاً با دو عنصر آخر كارى نداريم. كسى سراغ «چرا» و «چگونه» نمى رود و براى آنها جوابى ندارد. به همين دليل فضاى اطلاع رسانى ما بسته مى شود. مخاطب هم به جاى اين كه بيايد و روزنامه هاى موجود در ايران را بخواند از طريق اينترنت سراغ رسانه هاى ديگر مى رود. چون ما نمى توانيم او را قانع كنيم. ما در بحث اطلاع رسانى با دو موضوع اساسى سروكار داريم. يكى «اشباع مخاطب» و ديگرى «اقناع مخاطب». اين در حالى است كه ما كمتر به اقناع مخاطب توجه مى كنيم.

• جدا از اين دو مدل و ويژگى هاى آنها پس از ۷۶ اتفاقات ديگرى هم در زمينه ماكت روزنامه ها يا خبرنويسى و... رخ داد؟

اين اتفاق ها در دل هر دو مدل رخ داد و نوآورى هايى در ماكت مطبوعات به دنبال داشت.به عنوان مثال پس از اين سال است كه ما مى بينيم صفحه آخر روزنامه ها فرهنگى مى شود، منبع گذارى در خبر شفاف تر مى شود و روى آن تاكيد خاصى صورت مى گيرد. تعداد خبرهاى توليدى بيشتر مى شود و حوزه هاى خبرى گسترش پيدا مى كند. ستون هاى تازه اى تعريف مى شود و حضور چشمگيرى در روزنامه مى يابند.

• پس از دوم خرداد ۷۶ در يك جناح تولد نشريات زياد است و در جناح ديگر تنها مى شود گفت يك روزنامه متولد مى شود. روزنامه انتخاب تنها روزنامه جناح راست است كه پس از دوم خرداد ۷۶ تا تعطيلى گسترده نشريات منتشر مى شود. اين روزنامه هم زاييده همان شرايط سياسى است؟

بله، فضا باز شد و اين روزنامه هم به تناسب نياز زمان و فضاى جامعه منتشر شد. انتخاب روش و رويكردى كه از لحاظ سياسى داشت (در زمان انتشار) رويكرد متعادلى بود (هم به نسبت ساير روزنامه هاى محافظه كار و هم فضاى رسانه اى) رويكردى هم كه انتخاب كرد، رويكرد خبرى _ تحليلى بود و اصلاً همين مسئله را زير لوگوى روزنامه هم نوشت. گفتم كه در آن مقطع همزمان با انتخاب، نشاط هم همين رويكرد را داشت. به عنوان مثال «نشاط بررسى مى كند» يا «انتخاب بررسى مى كند» در آن دوره را در تيتر اول اين دو روزنامه شاهد هستيم كه تا پيش از آن چنين رويكردى را شاهد نبوديم. خيلى ها در آن مقطع اين وجه كار را اصولى نمى دانستند و مى گفتند مگر مى شود، تحليل و يادداشت را تيتر يك كرد (البته يادداشت هم نبود و خبر تحليلى بود) اما بعد ديديم كه اتفاقاً مخاطب به اين مسئله احتياج مبرم دارد و اين نياز اوست.

• پس از تعطيلى گسترده نشريات و انتشار روزنامه هاى جديد به نظر مى رسد مدل خبرى _ سياسى افشاگرانه كم رنگ مى شود و جاى آن را مدل خبرى _ تحليلى كنكاش گرانه مى گيرد.

بله ادامه مدل دوم خبرى _ تحليلى كنجكاوانه تقويت مى شود. با انتشار روزنامه بنيان تقويت اين مدل آغاز مى شود و پس از آن با انتشار شرق اين مدل خود را به شكل جدى ترى نشان مى دهد و پايه هايش محكم تر مى شود.

• رويكرد و مدل خبرى _ تحليلى كنكاش گرانه در مطبوعات چون در خبر تحليل خبرنگار را هم با خود همراه دارد باعث بيشتر شدن ضريب آسيب پذيرى آن روزنامه در كشورى مثل ايران نمى شود؟

به نظر من نه. چون در اين مدل كنجكاوى و تحليل جاى خبر صرف را مى گيرد و اين سبب مى شود تا ضريب تحمل ها بالا برود. اگر مسئولى تصميمى مى گيرد يا رفتارى از خود نشان مى دهد مى داند كه اين رفتار تحليل و اين تصميم موشكافى مى شود. اتفاقاً در اين شرايط فضا به سمت تحول و تحمل يكديگرى و تمرين و يادگرفتن گفت وگو پيش خواهد رفت.