گفت و گو با دکتر جلالی
7 آبان 81 – بخش مصاحبه ITiran - دكتر علياكبر جلالي استاد دانشگاه علم و صنعت ايران و از فعالان عرصه توسعه فناوري اطلاعات كشور، در سال 1994 در سميناري كه تحت عنوان معرفي ويندوز 95 در محل سازمان پژوهشهاي علمي و صنعتي ايران برگزار شده بود براي اولين بار، موضوع موج چهارم را مطرح كرد . پروژههاي ملي از قبيل اولين روستاي اينترنتي ايران در شاهكوه، اولين شهر الكترونيكي و اينترنتي ايران در جزيره كيش و طراحي اولين مركز جامع خدمات اينترنتي ايران، ASP نمونههاي مشخصي از فعالیت هایی است که وی در این عرصه انجام داده است. وی معتقد است كه براي موفقيت در جهان پيچيده امروز و ايجاد كار، تلاش و انگيزه، اطلاع و شناخت از موقعيت جهان آينده لازم است. دكتر جلالي تجربيات گذشته و تحولات فناوري موجود را بستري براي تشخيص فرصتهاي بعدي در جهان ميداند. به همين جهت وی اصرار دارد ما نيز با درس گرفتن از تجربيات گذشتگان و بكارگيري امكاناتي كه فناوريهاي جديد بوجود آوردهاند تغييرات اساسي در جهان آينده را پيشبيني كنيم. اين اقدام باعث ميشود تا فرصت تجزيه و تحليل پديدههاي جديد را قبل از ورودشان به جامعه را داشته باشيم و بتوانيم تاثيرات اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي آن پديدههاي نوين را ارزيابي نموده و آمادگي پذيرش آنها را داشته باشيم. توجه به اين ديدگاه ميتواند كمك نمايد تا ما را از يك روش سنتي، كه همواره به دنبال تعديل و يا برخورد با هر پديده جديد، بخصوص در بخش فناوريهاي صنعتي بودهايم، خارج و به كشوري پيشرو در پذيرش تغيير و تحولات نوين كه بيشترين تاثيرات مثبت اقتصادي را در آغاز ورود دارند تبديل كند. جلالي از سال 1994 تا كنون بيش از 600 سخنراني علمي در مجامع علمي داخل و خارج كشور، رسانههاي گروهي، راديو و تلويزيون ارائه نموده است كه در بيشتر آنها توجه مخاطبين را به آيندهنگري و سرمايهگذاري بيشتر براي آينده تشويق نموده و از موج چهارم، عصر مجازي، به عنوان تغيير اساسي جهان آينده ياد كردهاست. آخرين سخنراني دكتر جلالي در اين زمينه در دانشگاه ويرجينايي غربي در روز 23 اكتبر 2002 ميلادي تحت عنوان آموزش در موج چهارم بوده است. در این زمینه با وی گفت و گویی انجام داده ایم که می خوانید : اين عصر مجازي و يا تغيير بزرگي كه تحت عنوان موج چهارم مطرح مينماييد و اينقدر اصرار به معرفي آن داريد چيست؟ چرا اهميت دارد؟ آيا براي كشوري مانند ايران كه هنوز موج سوم را هم درك نكرده معرفي موج چهارم و توجه به آينده مزايايي دارد؟ اولا از شما سپاسگزارم تا فرصت جديدي بوجود آورديد تا بتوانم بحث جديدي را خدمت دوستان علاقمند به توسعه فناوري اطلاعات داشته باشم. توجه به اينگونه مباحث قطعاْ براي آينده همه ما مفيد خواهد بود و اميدوارم ساير دوستان هم نظرات خود را در زمينه اين موضوع بدهند تا انشاءالله از مرحله حرف خارج شويم و آنرا تحت عنوان يك پروژه ملي دنبال كنيم. آقاي انيشتن فرمودهاند كه تخيل اهميت بيشتري از دانش دارد (Imagination is more important than knowledge). شايد اگر تخيل و هوس نبود امروز اختراعات بزرگي مانند هواپيما، قطار، ليزر، ماهواره، راديو، تلويزيون، رايانه، اينترنت و دهها اختراع متنوع ديگر كه زندگي بشر را تغير داده و راحتي و رفاه را به همراه آورده را در اختيار نداشتيم. تمام اختراعات مهم كه باعث تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بزرگي در جوامع شدهاند نتيجه همين تخيلات و هوسها همراه با بكارگيري دانش و تجربه نوانديشان و فرهيختگان دنياي علم و دانش بوده است. البته نقش نويسندگان داستانهاي تخيلي كه عموماْ به آينده توجه داشتهاند نيز در توليد اختراعات و تغير جوامع موثر بوده است. بعضي از اختراعات و نظريهها دامنه محدودي دارند و بعضاْ نظراتي مانند نظريه آقاي تافلر دامنه وسيعتري را ميپوشانند. وقتي آقاي تافلر در كتاب موج سوم، عصر اطلاعات و دانش را در زمان اوج قدرت عصر صنعت به عنوان موج جديد مطرح كردند و آنرا تغير اساسي جهان دانستند كسي فكر دولت الكترونيكي، آموزش الكترونيكي، تجارت الكترونيكي، بانكداري الكترونيكي و ايجاد ميليونها شغل جديد در اين زمينه را نداشت. اما زمان نشان داد كه توسعه فناوريهاي اطلاعات از تخيل آقاي تافلر هم پا فراتر گذاشت و جهان را در عصر نويني قرار داد كه در آن تحولات عظيمي در حال انجام است. مسلماْ عصر دانش يا عصر اطلاعات كه يكي از نمادهاي فيزيكي آن اينترنت است بسرعت در حال گسترش ميباشد و پتانسيلهاي نهفته در آن هنوز در اختيار بشر امروزين قرار نگرفته است و از آنچه وجود دارد نيز به نحو بهينهاي استفاده نميشود. با كمي كنكاش در توانمندي اينترنت متوجه ميشويم كه همين پديده به تنهايي قادر خواهد بود تا جهان را به سمت ثبات و عدل مناسبي از نظر توليد، توزيع و استفاده از اطلاعات كه ارزشهاي مادي و معنوي جوامع در آنها نهفته است رهنمود نمايد. متاسفانه ناعدالتي اقتصادي فعلي حاكم بر جهان از يكسو و سرعت رشد تحولات فناوريهاي جديد از سوي ديگر بقدري زياد است كه انسان قادر به تشخيص پتانسيلهاي نهفته در اينترنت و امكانات مناسب موجود در دست بشر نميباشد و به همين دليل با وجود اين امكانات مناسب جامعه جهاني شرايط خوبي را از نظر اقتصادي، رفاه و عدالت ندارد. خيليها كه موج سوم را نشناختهاند و يا به تئوري موج اعتقادي ندارند، شنيدن موج چهارم و پذيرش عصر مجازي برايشان دشوار خواهد بود. اما فعلا چه كسي بپذيرد يا نپذيرد واقعيت آن است كه در جامعه اطلاعاتي و عصر دانش بسر ميبريم و توسعه كمي و كيفي اين موج جديد ما را به سمت ديدگاه جديدي كه موج بعدي يا عصر مجازي است رهنمود ميكند. تحول مجازي حاصل از عصر مجازي تمام امور مربوط به انسان متمدن فردا را تحت تاثير قرار ميدهد و اين تاثير هزاران برابر بيشتر از تاثيرات موج سوم كه توانسته تحولات عظيمي تا كنون بوجود آورد خواهد بود. موج چهارم در حقيقت فرم توسعه يافته عصر اطلاعات و دانش است كه ديگر مشكل عمده بشر در زمينه تامين معاش، تهيه ابزار و دسترسي به دانش و اطلاعات حل شده است و نياز به تغير و تحول بزرگتري در جامعه بوجود آمده است. با شروع موج چهارم، بشر جامعه جديد و عصر نويني را آغاز خواهد كرد كه اكثر امور در آن جامعه بصورت مجازي خواهند بود، اين عصر جديد بنام عصر مجازي شناخته خواهد شود. در عصر مجازي بيشتر امور بشر بصورت غير فيزيكي قابل انجام است، مثلا براي خريد از فروشگاهي دوردست و حتي در كشوري ديگر نياز به حضور فيزيكي خريدار و فروشنده در يك مكان ثابت نيست، براي آموختن دانش، نياز به رفتن به مدارس سنتي و يا دانشگاههايي مانند دانشگاههاي فعلي نخواهد بود، يك استاد در آن واحد ميتواند در منزل دانشجو و در دهها كشور و مكان ديگر آموزش مجازي دهد! اين حضور بقدري طبيعي خواهد بود كه دانشجو حضور استاد را در منزلش درك ميكند و احساس تخيلي حقيقي در دانشجو بوجود ميآيد. پول فيزيكي وجود نخواهد داشت، دوربينهاي مخصوصي كه به سيستم فتومتريك مجهز هستند از روي قرنيه چشم افراد را شناسائي ميكنند و لذا نياز به داشتن كارت شناسائي و كارت اعتباري نيز نخواهد بود و بصورت خودكار بسياري از مسائل روزمره امروزين بشر انجام ميشود. بازرگاني مجازي رونق زيادي خواهد يافت و امكان عرضه كالا در هر زمان و در هر كجا در اولين فرصت ممكن امكانپذير خواهد شد. توليد انبوه محدود ميشود و توليد كالاهاي غير فيزيكي افزايش چشمگيري خواهند يافت. از جمله كالاهاي غير فيزيكي فروش اطلاعات، موسيقي و فيلم هستند كه هم اكنون بخش بزرگي از درآمد دولت آمريكا از همين كالاهاي غير فيزيكي ميباشد. در عصر مجازي، تمام اموري كه اينروزها با پيشوند e مطرح ميشوند داراي پسوند مجازي خواهد شد. مثلاْ بانكداري مجازي جايگزين بانكداري الكترونيكي، پول مجازي جايگزين پول الكترونيكي، بازرگاني مجازي جايگزين بازرگاني الكترونيكي، آموزش مجازي جايگزين آموزش الكترونيكي و نهايتا دولت مجازي جايگزين دولت الكترونيكي كه در موج سوم مطرح شدهاند خواهند شد. هزارن شغل جديد مجازي جايگزين شغلهاي سنتي و الكترونيكي امروزه خواهند شد و تعداد مشاغل مورد نياز بيشتر از جمعيت روي كره زمين خواهد شد. نتيجه ابتدايي اين تحول آن است كه فردگرائي و ديكتاتوري از جوامع حذف، و كار گروهي و تفكر جمعي كه از طريق رسانهاي مانند وب امروزين سازماندهي خواهد شد جايگزين ميشود. دانشمحوري اساس اداره جوامع مجازي خواهد شد، و آموزش در طول عمر به عنوان اولين نياز اوليه بشر مطرح خواهد شد و تقريباْ تمام امور اداره جوامع امروزي تغير خواهد كرد و جهان جديدي جايگزين جهان فعلي ميشود كه در آن امكان انجام عدالت و داشتن رفاه بيشتر براي همه فراهم ميباشد. در عصر مجازي تغييرات اساسي در رفتار بشر بوجود خواهد آمد و بعضي از صفتهاي بد مانند دروغگويي، كلاه برداري، قتل و غارت و تجاوز به حقوق ديگران و امثال آن به دليل علني بودن همه امور بشر از جامعه رخت خواهد بست و همه امور بشر قابل روئويت و پيگيري خواهيد بود. مردم در جهان مجازي فرصت شناخت بهتري از جهان و فلسفه وجودي انسان خواهند داشت و به نحو بهتري تربيت خواهند شد و چون از نظر تئوري در عصر مجازي مشكلات معيشتي، و تهيه ابزاركار و دانش و اطلاعات وجود ندارد، توجه به مسائل معنوي و مذهب افزايش خواهد يافت. اما بعد از اين مقدمه طولاني در پاسخ سئوال شما كه چرا پيش بيني جهان آينده و عصر جديد مهم است به ذكر چند مثال ميپردازم. ايالت كاليفرنيا در آمريكا جزء اولين ايالتي در آمريكا بود كه مسئله توسعه فناوري اطلاعات را پس از مطرح شدن جدي گرفت و سرمايهگذاري مناسبي در اين خصوص نمود و به همين دليل به بيشترين سود در اين زمينه دست يافت. در همان زمان ايالت ويرجيناي غربي توجه ويژهاي به اين پديده نشان نداد و از نظر اقتصادي متضرر شد و ايالت 50 ام آمريكا از نظر اقتصادي قرار گرفت. كشوري مانند هندوستان هدف را شناخت و در اين زمينه بسيار موفق عمل كرده است. كره جنوبي نيز در اين زمينهها خيلي با دقت عمل ميكند. سرمايه گذاري 5 ميلياري كره جنوبي در نانوتكنولوژي بخشي از ديدگاه آرماني و نگاه به آينده آنها را نشان ميدهد. غير از تجربيات موجود جهان كه تعدادشان بسيار زياد است اگر بصورت طبيعي هم به موضوع بينديشيم به واقعيت انديشه عصر مجازي خواهيم رسيد. به عنوان مثال اگر شما بدانيد كه در يكي از مناطق اطراف تهران قرار است شهرك و يا كارخانهاي زده شود، به آينده آن توجه داريد و بر آن اساس، احتمالا علاقمند به سرمايه گزاري در آنجا ميشويد. معمولا مردم عادي نيز در خريد املاك آينده و موقعيت زمين يا ملك را در نظر ميگيرند. اين اقدام كار درستي است كه براي آينده خود برنامهريزي ميكنند. براي جامعه بزرگتر هم ما بايد همينكار را بكنيم و همين انديشه را توسعه دهيم. البته عصر مجازي تغيرات شگرفي را بوجود ميآورد كه اينروزها تشخيص همه اتفاقاتي كه خواهد افتاد و حتي تخيل در بعضي از آن امور هم مشكل است، اما واقعيتي است كه دارد اتفاق ميافتد و دانشمندان جهان به آن اعتراف دارند و به همين علت اينگونه مسائل و مباحث بصورت جديتري در حال مطرح شدن ميباشند. براي كشوري مانند ايران كه بنظر بنده هنوز در وسطهاي موج دوم قرار دارد و موج سوم را هم جذب و درك نكرده است، اطلاع از تغير جهان به سوي عصر مجازي بسيار با اهميت ميباشد. شايد مسئولين اداره كشور با اطلاع از اتفاق عصر مجازي به بحراني بودن وضعيت كشورمان در اين زمينه پيببرند و با حركت پرشتاب، توسعه فناوري اطلاعات و وارد شدن به موج سوم را در اولويت كارهاي خود قرار دهند. از طرف ديگر اينجانب اميدوارم با جا انداختن انديشه موج چهارم بتوانيم برنامهاي پرشي براي عبور سريع از موج سوم و رسيدم به موج چهارم را تدارك نماييم. در صورت موفقيت در چنين برنامهاي ميتوانيم بخشي از عقب ماندگي را جبران و حتي از بسياري از كشورهايي كه هنوز با اين مفاهيم آشنايي ندارند جلو افتاد. سئوال براي رسيدن به عصر مجازي چه مشكلاتي وجود دارد؟ آيا ميتوانيد بگوييد اين موج كي شروع ميشود و تا چه وقت ديگر در اين عصر قرار خواهيم گرفت؟ يكي از مشكلات موجود بنظر من مشكل رواني بشر است كه در مقابل تغير عموماْ واكنش منفي نشان ميدهد. اين واكنش همين حالا هم مشكلاتي را در جهان بوجود آورده است و مربوط به يك كشور خاص هم نيست. مثلا در كشور آمريكا، تكنولوژي بسيار جلوتر از سواد عمومي جامعه به جلو ميرود، يعني مردم آمريكا با وجوديكه ابزارهاي مناسبي در اختيار دارند از آنها استفاده مناسب نميكنند. در حقيقت سيستم آموزشي آمريكا عقبتر از تحولات تكنولوژيكي حركت ميكند، لذا آنها برنامه آموزشهاي عمومي در معرفي حتي تكنولوژيهاي موجود را هم نداراند، براي همين در حالي كه 70 درصد مردم آمريكا امكان دسترسي به شبكههاي با پهناي باند زياد را هم اكنون دارندو تا پايان سال اين امكانات براي 90 درصد آنها فراهم است، فقط 9 درصد مردم آنهم با ضريب پايين از اين شبكه استفاده ميكنند. لذا ميبينيم آموزش و ايجاد فرهنگ يكي از مسائل مهم در توسعه فناوري اطلاعات ميباشد كه بايد مشكلات مرتبط با آن شناخته و حل شود. مشكل بعدي حتي در كشورهاي توسعه يافته، مربوط به افراد سالخورده، و مسئولين سابقهدار كه تجربيات سنتي را با خود دارند وتسليم فناوريهاي نوين نميشوند و در مقابل تغير ميايستند و مراحل توسعه را با تاخير مواجه ميسازند ميشود. در جوامع سنتي و عقب افتاده اين وضع به مراتب بدتر است و عدم اطلاع حاكمان دولتها از مزاياي اين پديدهها سبب تاخير در توسعه دانش و رشد اقتصادي در آن جوامع ميشود. از اينگونه اشكالات و مسائل در طول تاريخ بشر فراوان ديده شده و اين مشكلات ادامه هم خواهد داشت. وظيفه دانشمندان و محققين است كه اينگونه مسائل را در جامعه مطرح و در حد توان از مسئولين بخواهند تا استفاده از آنها را در جامعه عملي سازند. اما اجازه دهيد در اين قسمت به تاريخچهاي از تغيرات اساسي كه ما آنرا تحت عنوان موج در تاريخ بشر مطرح ميكنيم بپردازم. همانطور كه ميدانيد اولين اختراع بشر آتش بوده است كه تقريبا چهار ميليون سال قبل از ميلاد حضرت مسيح شناخته شد. 2500 سال بعد بشر موفق به اختراع دوم خود كه ابزار بود شده است. فاصله بين دو اختراع نشان از بدوي بودن بشر اوليه دارد. بعدها اختراعات جديدتري به تنواب رشد و تمدن بشر بوجود آمد تا اينكه زمينه تغير اساسي يعني موج اول فراهم شد و جامعه كشاورزي شكل گرفت. جمعيت جهان در سالهاي قبل از ميلاد حضرت مسيح بسيار كم بود و حتي هزار سال بعد از ميلاد آن حضرت به 300 ميليون نفر رسيد. اولين تغير در جامعه انساني كه به موج اول يا جامعه كشاورزي و يا عصر كشاورزي لقب يافته است قبل از ميلاد حضرت مسيح شروع شده و عمري 29500 سالهاي داشته است. هدف از ايجاد اين موج حل مشكلات معيشتي و غذايي بشر آن زمان بوده است. اما بعد از ايجاد موج اول و گذشت تقريباْ سه هزاره از آن موج بعدي كه انقلاب صنعتي بود آغاز شد. هدف از موج دوم يعني عصر صنعت يا انقلاب صنعتي توليد مواد و ابزار كار بوده است. در موج اول كه نيروي كار متكي بر بازوان افراد بود از پس مشكلات بزرگ برنميآمد و نياز جديدي در جامعه بوجود آمد كه تغيرات اساسي را ميطلبيد. عمر موج دوم هم كه دوران موفقي را سپري كرده است به 500 سال ميرسد و دوران آن از نظر تئوري سپري شده است. با اين وجود متاسفانه بسياري از كشورهاي جهان كه نتوانستهاند توسعه موفقي را در طول انقلاب صنعتي بگذرانند هنوز در اين عصر صنعتي بسر ميبرند و درگير رفع مشكلات خود از طريق توسعه و بكارگيري صنعت هستند. در موج دوم بشر موفقيتهاي شگرفي بدست آورد و اختراعات مهمي در اين عصر در خدمت بشر قرار گرفت و باعث شد تا وضعيت آموزش، بهداشت، اقتصاد و فرهنگ جوامع نسبت به جامعه كشاورزي شكل بهتري بگيرد و توسعه كمي و كيفي خوبي داشته باشد. يكي از تاثيرات مهم اين موج افزايش جمعيت جهان همراه با رفاه بيشتر و جلوگيري از مرگ و مير زياد مردم بوده است كه سابقاْ در اثر وبا، بيماريهاي فراگير، بلاهاي آسماني و امثال آن جان خود را از دست ميدادند. اختراعات در صد سال پاياني موج سوم و بخصوص از سال 1900 ميلادي به بعد باعث تغيرات وسيعي در مشاغل گرديد و مشاغل كشاورزي كه تا آن زمان تقريباْ 90% كل مشاغل را شامل ميشد را چنان تغير داد كه در بعضي از كشورها مانند ايران اين تعداد مشاغل كشاورزي به 17% و در كشورهاي توسعه يافته به 4 تا 7% رسيده است. در هر صورت اختراعات مهمي مانند ماشين بخار، راهآهن، هواپيما، تلفن، برق، راديو، تلويزيون، پلاستيك، ترانزيستور و دهها اختراع ديگر به همراه ايجاد سازمانها و تشكيلات مدني و موسسات آموزشي بستري فراهم نمود تا انسان بتواند به اهداف موج دوم كه تهيه ابزاركار بود دست پيدا كند و مشكلات موج اول را برطرف نمايد. در موج دوم نيازهاي جديدي ديده شد كه ديگر امكان حل آن با ديدگاه قبلي امكانپذير نبود. بعد از اختراع رايانه و سرعت توسعه مخابرات و ارتباطات بشر نياز به تغير جديدي را درك نمود و آن چيزي جز دسترسي به اطلاعات و دانش نبود. هدف از موج سوم دسترسي به اطلاعات و دانش با استفاده از ابزار فناوري اطلاعات مانند رايانه، شبكههاي متنوع محلي و جهاني و اينترنت به همراه توسعه نرمافزارها و سخت افزارهاي مورد نياز عصر اطلاعات بوده است. عمر موج سوم كه آنرا عصر دانش و بعضاْ جامعه اطلاعاتي ميگويند نزديك به 50 سال ميباشد. همانظور كه ملاحظه ميشود نياز به تغييرات از مقطعي به مقطع بعدي و از موجي به موج بعدي با هدف بوده است و طول عمر ماندگاري آن بستگي به سرعت رسيدن به اهداف آن موج داشته است. به عنوان مثال موج سوم براي آن بوجود آمد كه با توسعه صنعت در موج دوم، نياز بود اطلاعات بيشتري از نقطهاي به نقطه ديگر منتقل شود و بشر نياز بيشتري به دانش داشت و لذا توليد، توزيع و استفاده از اطلاعات محور اين تغيير قرار گرفت و اينترنت و رايانه براي اين خدمت بكار گرفته شدند كه توسعه آنها همچنان به جلو ميرود. با توجه به اهميت و سرعت زياد توسعه موج سوم بعضي از دانشمندان فكر ميكردند كه اين تغير اساسي براي ساليان درازي دوام خواهد داشت. اما رشد فوقالعاده فناوري و حضور فناوريهاي جديدي مانند اينفوتكنولوژي (فناوري اطلاعات)، نانوتكنولوژي، بيوتكنولوژي و توانايي بشر در تسلط مطلق بر اتم باعث شد تا اين مرحله با شتاب بيشتري به جلو برود و انتظار جديدي در حال شكلگيري شود. البته براي گذر از موج سوم و رسيدن به موج چهارم مشكلات زيادي وجود دارد كه يكي ديگر از آنها پديده جديد فاصله ديجيتالي بين كشورها ميباشد. اين مشكل در جاي خود مهم ميباشد و در صورت عدم توجه به آن مشكلات بزرگي را براي جهان بوجود خواهد آورد و احتمالا از شتاب فوقالعاده توسعه فناوري اطلاعات خواهد كاست. ورشكستگي شركتهاي رايانهاي، مخابراطي و دات كام (.COM). يكي از اين نشانهها ميباشد. فاصله ديجيتالي نمادي از بي عدالتي در جهان را به رخ خواهد كشيد و زمينه جنگهاي ناخواستهاي را ممكن است تحميل نمايد. براي تشخيص فاصله ديجيتالي فقط به اين نكته توجه شود كه در زمان انجام اين مصاحبه حجم اطلاعاتي كه بين اروپا و آمريكا جابجا ميشود حدودآ 162 گيگا بيت در ثانيه و مجموعه اطلاعات جابجا شده بين خاورميانه و آمريكا 0.7 گيگا بيت در ثانيه است. همين مثال به تنهاي فاصله ديجتالي بين اروپا و خاورميانه را از نظر دسترسي به اطلاعات 231 برابر نشان ميدهد. به عنوان مثالي ديگر، تعداد كاربران اينترنت در كشور ما 7/1 ميليون نفر و در كشور كره جنوبي 27 ميليون نفر است. با احتساب جمعيت و در نظر گرفتن ظريب نفوذ اينترنت در كره جنوبي كه نزديك به 42 درصد و در كشور ما 5/2 درصد است، حداقل فاصله ديجيتالي ما با آنها حدود 30 برابر ميباشد. در چنين شرايطي قطعاْ مشخص ميشود كه براي رسيدن به جامعه مجازي ايدهال هنوز راه طولاني در پيش داريم، اما با بررسيهاي فني كه احتمالاْ در همين مصاحبه به بخشي از آنها خواهيم پرداخت معلوم ميشود كه تغير اساسي، بدون توجه به تاخير بخشي از جهان بوجود خواهد آمد و تا دو دهه ديگر براي قسمتهايي از جهان توسعه يافته، عصر مجازي يا جامعه مجازي قابل لمس خواهد بود. مشكلات سر راه رسيدن به تغيرات اساسي عموماْ انساني هستند و اگر بدون توجه به ظرفيت تغيير در انسان اين فناوريها به جلو برود ممكن است خسارات ناشناختهاي داشته باشد و بشريت را تهديد كند و لذا بايد با دقت و آگاهي از فضاي موجود گام به جلو گذاشت. در هرصورت بنده فكر ميكنم تا 20 سال آينده ما در عصر مجازي يا چهارمين مقطع تحول اساسي تاريخ بشر كه موج چهارم آنرا ميناميم قرار خواهيم گرفت. شما در كنفرانسهاي يونسكو در ملبورن استرليا و در بانكوك تايلند و اخيراْ در آمريكا براي اولين بار از سه عنصر سختافزاري به عنوان عوامل اصلي ايجاد جامعه مجازي نام بردهايد، ممكن است در اين مورد توضيح بدهيد؟ سه عاملي كه چهار سال قبل در كنفرانس يونسكو مطرح كردم اهميت فوقالعادهاي از نظر سخت افزاري در ايجاد عصر مجازي دارند. همانطور كه قابل پيش بيني هم بود اين عناصر بشدت رو به رشد و تحول هستند و حتي از تخيل من و آنچه در آن زمان فكر ميكردم هم جلوتر رفتهاند. اولين عنصر از عناصر مورد نظر كه در شكل گيري عصر مجازي از نظر سخت افزاري نقش اصلي را دارد، بخش محاسباتي رايانهها يعني CPUها هستند كه بايد سرعت آنها آنقدر بالا رود كه بتوانند صدها ميليارد محاسبه را بصورت لحظهاي انجام دهند. عوامل متعددي در افزايش سرعت CPUها موثر هستند كه مهمترين آنها قرار دادن تعداد بيشتر ترانزيستور در يك تراشه CPU ميباشد. در اين خصوص در سال 1980 متخصصين ميتوانستند تنها 29 هزار ترانزيستور را در يك چيپ 8086 قرار دهند، در سال 1990 اين تعداد در كامپيوترهاي معرف به 486 به 2/1 ميليون ترانزيستور رسيد و در سال 1999 تعداد 9.5 ميليون ترانزيستور در CPUهاي پنتيوم 3 جاي گرفت. اين روند ادمه دارد و قرار است اين افزايش تا سال 2005 به 200 ميليون ترانزيستور در يك واحد CPU برسد و قدم بعدي سال 2011 ميباشد كه هدف يك ميليارد ترانزيستور در يك واحد CPU در برنامه توليد كنندگان ميباشد. البته همزمان با اين رشد عوامل ديگري كه در سرعت دادن به اين واحد محاسباتي دخالت دارند مانند كاهش ولتاژ تغذيه CPUها از 5 ولت به يك ولت و حتي تغيير اساسي مواد اوليه چيپهاي سيليكوني بسوي مواد جديد مانند لاستيكهاي نيمه هادي و تيوبهاي كربني و فناوريهاي ديگري كه در راه است زمينه ايجاد سرعت بيشتر را فراهم ميكند. مجموعه تحولات تكنولوژيكي در اين زمينه شرايط مناسبي را بوجود ميآوردند تا سرعت واحد محاسباتي بسويي كه انتظار داريم و مورد نياز عصر مجازي است پيش برود. مسلماْ در صورت ادامه اين پيشرفت تا دو دهه ديگر CPU هاي مورد نياز در ابزار عصر مجازي فراهم خواهد شد. عنصر دومي كه از نظر سخت افزاري در شكل گيري جامعه مجازي به آن نياز شديدي داريم حافظهها با حجم فوقالعاده زياد ميباشند. جهان مجازي جهاني 3 بعدي است و حتي در بعضي موارد نياز به فضاهاي بيشتر از 3 بعدي هم ميباشد. براي اينكه بتوانيم شرايط حضور غير فيزيكي افراد و اشياء را بصورت سه بعدي از هر نقطه مورد نظر به نقطه دلخواه منتقل نماييم، نياز به دخيرهسازي و بازخواني حجم زيادي از داده را داريم. حافظههاي موجود توان ذخيره سازي حجم بسيار كوچكي از اطلاعات را دارند و امكان تمرين جامعه مجازي حتي با ابعاد كوچك فعلا ميسر نميباشد. اما اميدها به حافظههاي ليزري و ملكولي كه خوشوقتانه پيشرفتهاي تحقيقاتي زيادي در اين خصوص داشتهاند معطوف شده است. يك حافظه ليزري توان ذخيره سازي يك ترا بايت (1000 گيگا بايت) و يك حافظه ملكولي ظرفيت ذخيره سازي 1000 ترا بايت را در خود دارد. اين حجم بزرگ از حافظه براي قرار دادن كل كتابخانه كنگره آمريكا كه بزرگترين كتابخانه جهان است در يك حافظه ليزري به ابعاد يك حبه قند و قرار گرفتن دانش بشر در يك حافظه ملكولي كفايت ميكند. بنابراين نشانههايي از حافظهها با ظرفيتهاي مناسب براي عصر مجازي ديده ميشود كه در صورت محقق شدن تحقيقات در حال انجام و عملياتي شدن اينگونه حافظهها مشكل حافظه نيز وجود نخواهد داشت. سومين عنصر مورد نظر عصر مجازي، ابزار انتقال داده با سرعت فوقالعاده زياد از نقظهاي به نقطه ديگر و از يك رايانه به رايانه ديگر چه بصورت با سيم و چه بصورت بيسيم ميباشد. در اين خصوص فيبر نوري به عنوان بهترين ابزار موجود انتقال داده در حالت تئوري امكان ارائه پهناي باند بينهايت را دارد. اما محدويتها ابزار جنبي و افتي كه در اثر خمش و يا محلهاي اتصال و سوئيچها وجود دارد سبب شده است كه اين عنصر فعلا براي انتقال اطلاعات عصر مجازي عنصر مناسبي نباشد. ماهوارهها و ساير ابزار انتقال داده و شبكههاي با پهناي باند زياد امروزين اگرچه نسبت به گذشته رشد وسيعي و توسعه خوبي داشتهاند مناسب براي عصر مجازي و موج چهارم نيستند. انتظار آرماني ما توليد ابزار بيسيم با سرعتهاي فوقالعاده بالا ميباشد. براي تشخيص سرعت بالا توجه داشته باشيم كه براي انتقال يك فيلم حقيقي مناسب از طريق شبكهاي مانند اينترنت احتياج به سرعت انتقال 10 گيگا بيت در ثانيه ميباشد. اگر شرايط سه بعدي را به آن اضافه نماييم و يك فيلم سه بعدي را در نظر بگيريم به سرعت انتقال دهها مرتبه بالاتر از اين مقدار احتياج ميباشد. لذا بنظر من محدوديت در اين زمينه بيشتر از دو زمينه قبلي است و نياز به اختراع جديدي در اين زمينه و يا تحولي ويژه داريم. اميد ميرود كه اين چالش هم تا دو دهه ديگر حل و در آن صورت ابزار اساسي اجرايي عصر مجازي فراهم شده است. البته در كنار اين عناصر سخت افزاري به رشد و توسعه نرمافزارها نيز بايد توجه كرد كه عمومآْ بسمت هوشمند شدن به پيش ميروند و در خيلي موارد محدويتهاي سخت افزاري را برطرف كردهاند. فضايي كه فناوري اطلاعات بخصوص در دو سال گذشته در جهان ايجاد كردهاست نويد تحولات عظيمتري را در اين عرصهها ميدهد كه دقت در آن و استفاده مناسب از شرايط پيش آمده فرصتي طلائي براي كشورهاي هوشمند كه اينگونه مسائل را اولويت برنامههاي توسعه خود قرار دادهاند خواهد بود. براي بسياري از مردم كه هنوز قدرت خريد يك رايانه را ندارند و هنوز اينترنت را نميشناسند و از آن استفاده نكردهاند و با مسائل فني آشنا نيستند اينگونه مباحث قابل درك و پذيرش نيست. آيا ميتوانيد با دلايل سادهتر و آماري بفرمائيد جهان در چه شرايطي بسر ميبرد و به كجا ميرود؟ چون اشكال ما اين است كه وضعيت حال را هم كه موج سوم است خوب نشناختهايم. سئوال بسيار خوبي كرديد. من از اول ميخواستم از اين قسمت شروع كنم تا به موج چهارم برسم، اما حالا هم دير نيست و فقط اشكالش طولاني شدن مصاحبه خواهد بود. موج سوم با آمدن رايانه مطرح شد و بخصوص وقتي رايانههاي شخصي توانستند در خدمت مردم قرار گيرند فضاي توليد و انتشار اطلاعات و توليد دانش توسعه يافت و شكل جديدي بخود گرفت. بكارگيري رايانه و همراه شدن آن با اينترنت تغيرات مهمي در جهان بوجود آورد. كامپيوتر در سال 1948 ميلادي اختراع شد و اينترنت در سال 1968 مطرح و در سال 1970 ارتباط 5 نقطه را برقرار كرد. در سال 1974 پروتكل TCP معرفي شد و در سال 1984 هزار پايگاه در روي آن ايجاد گرديد. در سال 1989 نرم افزار وب بوجود آمد و 4 سال بعد نرم افزار Mosaic پا به عرصه تحولات نوين گذاشت. در سال 1995 بحث تجارت الكترونيكي مطرح شد و بعد از آن شاهد سرعت رشد فوقالعاده اين صنعت هستيم. رشد اينترنت بيشتر از تخيل بشر بوده است زيرا به عنوان مثال در حالي كه در سال 1977 فقط 111 پايگاه در اينترنت وجود داشت در سال 1987 اين تعداد به 10 هزار پايگاه رسيد. اين افزايش بصورت نمايي ادامه پيدا كرد بطوريكه در سپتامبر سال 2002 ميلادي اين تعداد به بيش از 200 ميليون پايگاه رسيده است!. تعداد كاربران اينترنت نيز به شدت در حال افزايش ميباشد بطوريكه از سپتامبر 2001 كه تعداد كاربران 407 ميليون بوده تا سپتامر 2002 اين رقم به 840 ميليون نفر در 218 كشور رسيده است. پيش بيني ميشود تا سال 2005 اين رقم به حدود 2 ميليارد نفر و تا سال 2020 بيش از 80% افراد روي كره زمين دسترسي به اينترنت داشته باشند. با ارائه آمارهاي فوق به اين نتيجه قطعي ميرسيم كه سرعت گذر موج سوم بسيار زياد است و تاخير در همراه شدن با اين پديده عواقب خطرناكي براي ما خواهد داشت. لذا اگر مردم ما قادر به تهيه رايانه نيستند و يا امكان دسترسي برايشان فراهم نيست مشكلي ملي ميباشد كه بايد مسئولين به فكر چاره كار باشند. بقيه كشورهاي جهان منتظر ما نخواهند ماند و به جلو ميروند و هر روز فاصله ديجيتالي ما با كشورهاي پيشرو بيشتر ميشود بنابرين بايد با اطلاع رساني خدمات خود را ارائه نماييم. اقتصاد جهان در حال حاضر بسمت الكترونيكي شدن ميرود حضور كارتهاي اعتباري ديجيتالي و بانكداري الكترونيكي و بازرگاني الكترونيكي نمادهايي از آن است كه اينروزها به شدت در حال گسترش ميباشند. ابزار فرهنگي بسمت الكترونيكي شدن ميروند، كتابهاي ديجيتالي، مجلات و رسانههاي ديجيتالي، فيلم و موسيقي ديجيتالي، سايتهاي مذهبي، محافل گفتگوهاي فرهنگي بر روي وب از نمونههاي بارز آن ميباشند. همينطور در زمينههاي آموزشي شاهد گسترش بسيار سريع آموزش الكتونيكي، مدارس و دانشگاههاي الكترونيكي و اينترنتي است. دولتها خود در حال تبديل شدن به دولتهاي الكترونيك هستند و گردش كار آنها الكترونيكي ميشود. تغيرات موج سوم همه امور را دربر خواهد گرفت و تا چند سال ديگر شخصي كه نتواند از رايانه و اينترنت استفاده كند بيسواد تلقي خواهد شد. فكر نميكنم زبان سادتري از آمار بتواند يك نياز يا ابعاد يك تحول علمي را نشان دهد. من در اين قسمت چند آمار جديد بصورت گراف و جدول خدمتتان ميدهم تا عزيزاني كه اين مصاحبه را مطالعه ميكنند به ابعاد سريع تغييرات در اين زمينه توجه نمايند. در حقيقت اين آمارها بدون شرح تاثير بيشتري خواهد داشت و هر گروه نسبت به حرفه و شغل خود برداشت بهتري از آن خواهد نمود. آخرين جمله اينكه: به هوش باشيم، موج چهارم، يعني عصر مجازي در راه است!.