Mass Communication

Tuesday, July 12, 2005

مرورى بر جنگ جهانى اول

ضعف امپراتورى عثمانى سبب قدرت گرفتن جنبش هاى ملى گرايانه در كشورهاى بالكان شده بود. عقب نشينى هاى پى درپى عثمانى ها از اواخر قرن نوزدهم به اين سو، سبب بروز چالش هاى بسيارى بين قدرت هاى جهانى و جنبش هاى محلى شده بود و از همان سال هاى آغازين قرن بيستم مشخص بود كه اين درگيرى ها سرانجامى جز جنگ نخواهد داشت. از طرف ديگر قدرت هاى جديدالورود نظير آلمان به دنبال دستيابى به سهم جديدى از جهان بودند. براى آلمان ها قابل قبول نبود كه دو سوم جهان در اختيار روسيه ناتوان و جزيره كوچك بريتانيا باشد. از آن سو اتريش به خيال خود مى توانست بالكان را در صورت عدم حضور روسيه ببلعد و فرانسه نيز گمان داشت كه قادر به مهار آلمان است.انگلستان كه صحنه گردان سياسى اروپاى قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم بود مايل به آغاز يك نبرد بزرگ نبود. انگلستان مى دانست كه وضعيت اروپا بسيار شكننده است و سقوط يك قدرت به مانند «دومينو» عمل خواهد كرد و به سرعت نظم جهان را بر هم خواهد زد.
•••
• صاعقه در انبار باروت
گلوله اى از اسلحه يك متعصب صرب شكليك مى شود و سبب مرگ ميليون ها نفر و نابودى ۳۰ كشور جهان مى شود. با مرگ وليعهد اتريش و همسرش در سارايوو در ژوئن ۱۹۱۴ ناگهان صاعقه در انبار باروت مى افتد.اتريش آن گونه كه شيوه قدرت هاى جهان است از مرگ وليعهد خود بهره بردارى را آغاز كرد و ابتدا اولتيماتوم سنگينى به صربستان داد. صرب هاى مغرور زير بار اولتيماتوم اتريش نرفتند. رد اولتيماتوم اتريش در جولاى ۱۹۱۴ شكى براى كهنه سربازان اروپاى باقى نگذاشت كه زمان، زمان حكومت نظاميان است. آلمان بلافاصله از اتريش حمايت كامل خود را اعلام كرد و فرانسه نيز از روسيه. ترديدى نبود كه روس ها تحت هيچ شرايطى با تسخير صربستان توسط اتريش موافقت نمى كنند.از اين پس اتفاقات پى درپى روى داد، ۲۸ جولاى اتريش با اعلام جنگ عليه صربستان ضامن نارنجك را كشيد. با اعلام حمايت روسيه از صربستان آلمان نيز در اول اوت (۳ روز بعد) به روسيه اعلام جنگ داد. فرانسه به عنوان قدرت بزرگ زمينى اروپا بلادرنگ اعلام بسيج عمومى كرد و چهره جنگى به خود گرفت، غافل از آن كه...
•۳ اوت ۱۹۱۴
لشكرهاى زرهى آلمان صاعقه وار به داخل خاك بلژيك و لوكزامبورگ سرازير شدند. هدف، ضربه به فرانسه از شمال شرق آن كشور بود. انگلستان ناگزير روز بعد به آلمان اعلان جنگ داد اگرچه مى دانست نبرد با آلمان نبردى مرگبار خواهد بود.در اروپا ناگهان نواختن موسيقى، بزم ها، تئاترها و سفرهاى تفريحى قطع شد. ۴۵۰ لشكر متشكل از ميليون ها جوان اروپايى خود را براى بزرگترين جنگ تاريخ (تا آن زمان) آماده كردند. با ورود ايتاليا و ژاپن به محور متفقين (فرانسه، انگليس و روسيه) محور متحدين (آلمان، اتريش) ضعيف مى نمود مضافاً آن كه تنها روسيه به اندازه دو كشور اخيرالذكر نيرو داشت.در برابر ۹۴ لشكر آلمانى و ۴۹ لشكر اتريشى، روس ها از ۱۴۳ لشكر و فرانسه از ۹۳ لشكر برخوردار بودند و كسى شانسى براى مقاومت محور اتريش _ آلمان متصور نبود.اما كارشناسان نظامى مستقل آمريكايى و انگليسى از مدتى قبل پى برده بودند كه آلمان با استفاده از وحدت فرماندهى و تسليحات بسيار مدرن، تدارك بزرگى را براى شكست متفقين ديده است.
• ۲۶ اوت ۱۹۱۴
سپاه دوم آلمان با پيگيرى دقيق نقشه هاى فرماندهان ستاد آلمان، با در هم كوبيدن هفت دژ مستحكم بلژيك در اطراف رودخانه هاى موز و سامبر شهر بلژيكى «نامور» را به تصرف درآوردند.كمك لشكرهاى انگليسى، فرانسوى به فرمانده بلژيكى شهر نيز نتوانست مانع پيشروى آلمان ها شود. آلمان در اين نبرد از آتش بارهاى وحشتناك ۴۲۰ ميليمترى خود استفاده كرد.به گفته شاهدان عينى، زوم توپ هاى ۴۲۰ ميليمترى بر روى هر نقطه سبب به آتش كشيده شدن محوطه اى به عرض صدها متر مى شد. تنها اجراى چند دقيقه آتش از اين توپ ها بر روى پادگان ليژ سبب محو آثار حيات از اين پادگان شد.با پايان هفته سوم جنگ، متفقين ناگهان دريافتند كه جلوگيرى از نزديك شدن آلمان ها به فرانسه، به سادگى «شدنى» نيست و حداقل نياز به حضور يك ميليون سرباز در مرزهاى شمال فرانسه دارد.مقاومت ارتش ۱۲۰ هزار نفره بلژيك در ۲۴ اوت ناگهان از هم پاشيد، ۵۰۰ هزار سرباز آلمانى با سرعت خود را به پايتخت بلژيك رساندند. از اين پس اين فرانسه بود كه بايد بار جنگ را به دوش مى كشيد. آلمان ها با گشودن جبهه اى به عرض ۱۲۵ كيلومتر پيشروى خود را به سمت فرانسه منظم كرده و در ۵ سپتامبر به مرز فرانسه رسيدند. فرانسه به دليل عدم آمادگى در ابتدا نيروهاى خود را در برابر آلمان عقب كشيد، اما ژنرال فرانسوى ژوفر از اينكار خود مقصود ديگرى نيز داشت. طويل شدن خطوط آلمانى از يك طرف و افزايش ناگهانى نفرات فرانسه سبب شد تا در ۱۲ سپتامبر، فرانسوى ها با حمله اى گازانبرى نيروهاى آلمانى به فرماندهى ژنرال فن كلوگه را درهم بكوبند. نبرد شديد در سواحل رود مارن سبب شد نوك نيزه آلمان «كند» شود. خون مولتكه بلافاصله عوض شد.
• تغيير استراتژى
تغيير مولتكه سبب تغيير در استراتژى آلمان شد. آلمان ها به تقويت مواضع خود در بلژيك روى آوردند. آنها اكنون بايد مقاومت هاى پراكنده ارتش بلژيك را كه از پشتيبانى انگليس و فرانسه برخوردار بود، درهم مى شكستند. آلمان در خلع سلاح نيروهاى بلژيكى موفق عمل كرد تا آن كه ستاد آلمان دستور داد تا بندر مهم آئور بلژيك تصرف شود. از آن سو، پايگاه بندر مذكور نيز دستور پايدارى داشت. حملات بى وقفه آلمان به دژهاى ۲۴ گانه بندر در نهايت سبب سقوط بندر شد اما ۴۰ هزار سرباز آلمانى قربانى اجراى دستور ستاد خود شدند. آنها هرگز به خانه باز نگشتند.
• اولين نبرد دريايى بزرگ
در ۸ دسامبر ۱۹۱۴ در هزاران كيلومتر دورتر از اروپا در جزاير فالكلند (جايى كه ۷۰ سال بعد نيز شاهد نبرد دريايى انگلستان و آرژانتين بود) نيروى دريايى آلمان ضربه سنگينى از ارتش انگليس خورد و ۵ ناو و رزمناو خود را از دست داد.اما نبرد بزرگ دريايى در ماه بعد رخ داد. ۲۴ ژانويه ۱۹۱۵ در درياى شمال ده ها رزمناو آلمانى و انگليسى به نبرد عليه يكديگر پرداختند. نتيجه اش تضعيف توان دريايى دو كشور بود.
• ركود در جبهه فرانسه
تقويت قواى فرانسوى از يكسو و نبردهاى جبهه شرق سبب شد تا آلمان در كليه ماه هاى دسامبر، ژانويه و فوريه و مارس زمين گير بماند. حملات متفقين عليه مواضع آلمان نيز به دليل پدافند مناسب آلمان بى نتيجه بود.
• اولين حمله با گاز سمى
در ۲۲ آوريل آلمان دست به اقدامى عجيب زد و در جبهه غرب عليه فرانسوى ها از گاز سمى استفاده كرد. سربازان بخت برگشته در صبح روز ۲۲ آوريل تنها دودى سفيد ديدند و لحظه اى بعد ناگهان متوجه شدند كه امكان تنفس از آنها سلب شده. استفاده از گاز سمى سبب مرگ آنى صدها سرباز فرانسوى شد اما اين امر نتوانست پيروزى عمده اى را براى آلمان ها رقم بزند.
• عثمانى در محاصره
مرد بيمار اروپا (عثمانى) نيز به رغم عدم آمادگى وارد جنگ اول جهانى شده بود حال آن كه هرگز توان اقتصادى و رزمى پنج قدرت اول جهان را نداشت. اما بعدها مشخص شد كه «دست كم گرفتن» عثمانى توسط انگلستان و فرانسه نيز درست نبوده است.ايتاليا در مه ۱۹۱۵ به دنبال توافقى محرمانه با انگليس و فرانسه ناگهان تغيير جهت داد و از شكل يك متحد خود را مبدل به متفق كرد. البته هدف ايتاليا از اين چرخش، دستيابى به متصرفات اتريش در اروپاى مركزى بود.اما جنگ مرگبار اول جهانى براى همه مصيبت بار نبود. سازندگان اسلحه به سرعت در حال فروش تسليحات خود بودند (به ويژه آمريكايى ها و انگليسى ها) انگلستان تنها در سال ،۱۹۱۵ ۶۰۰ هزار تفنگ و ۶ ميليون گلوله خمپاره توليد كرد. مسلسل هاى انگليسى به تمام نقاط دنيا صادر مى شد و كارخانه هاى كشتى سازى به سرعت در حال ساخت رزمناوها براى جايگزينى كشتى هاى منهدم شده بودند.
•نبرد وردن
۲۵ فوريه ۱۹۱۶ آلمان ها پس از يك سال دفاع ناگهان از چند جبهه از مواضع خود بيرون آمدند و درست به قلب فرماندهى فرانسه در «وردن» در شمال شرق فرانسه زدند. ۱۲۲۵ واحد توپخانه ناگهان به غرش درآمدند و مواضع فرانسوى ها را درهم كوبيدند. به رغم سقوط دژ روئومون و پيشروى اوليه آلمان ها، فرانسوى ها و انگليسى ها با ضد حمله، حمله آلمان را متوقف مى كنند. ژنرال فرانسوى «پتن» (كه ۳۰ سال بعد به عنوان خائن به ملت فرانسه در جنگ دوم جهانى شناخته شد) قسم خورد كه به هر قيمت در برابر سقوط وردن مقاومت كند.
• ژوئن ۱۹۱۶
نبرد در وردن هنوز جريان دارد. برآورد مى شود در اين نبرد بزرگ يك ميليون سرباز جان خود را از دست داده باشند. بى نتيجه بودن اين نبرد سبب نااميدى دو طرف نسبت به نتيجه جنگ هاى زمينى در غرب اروپا بود.
• نبرد ژوتلند
در ۳۱ مه ۱۹۱۶ آلمان براى شكستن محاصره دريايى خود با ۲۱ ناو به كمربند دريايى انگليس با ۳۷ ناو زد. سپيده دم، صداى توپ هاى ۵۸ ناو و رزمناو سكوت سواحل دانمارك را بر هم زد و ۱۰ هزار ناوى و «۱۸۰ هزار تن ظرفيت كشتى» به زير آب رفت. در اين نبرد بزرگ نسبت تلفات آلمان ها نصف انگليسى ها بود اما آلمانى ها باز هم نتوانستند محاصره بنادر خود را بشكنند.در ۱۵ سپتامبر ۱۹۱۶ براى اولين بار سربازان آلمانى، انگليسى و فرانسوى خود را در مواجهه با موجودى پولادين به نام تانك ديدند. اين زره پوش ها هر كدام ۸ سرنشين و دو دستگاه توپ و مسلسل داشتند. جالب آن كه اينها بخشى از ۴۵ ارابه تانك انگليسى بودند كه ماه گذشته به جبهه اعزام شده بود حال آن كه ۳۶ دستگاه از اين تانك ها به دليل نقص فنى به ميدان جنگ نرسيد.سال ۱۹۱۷ در حالى آغاز شد كه طرفين از نبرد زمينى در مرز فرانسه حاصلى نديدند. ميليون ها سرباز اروپايى ژانويه را در حالى سپرى كردند كه دورنمايى براى پايان جنگ نمى يافتند. جبهه غرب مبدل به باتلاقى براى سربازان، افسران و ژنرال هاى اروپاى غربى شده بود. گويى جنگ اول جهانى نبردى بى فرجام است. هيچ كدام از طرفين قادر به ورود به جبهه مستحكم طرف مقابل نبودند. مرگ غم انگيز ميليون ها جوان فرانسوى، آلمانى، انگليسى و اتريشى رمق را از نظاميان دو طرف درگير گرفته بود.اشتباه ويلهلم قيصر آلمان در دستور حمله بى محدوديت به كشتى هاى تجارى سرانجام كار خود را كرد. آمريكا خشمگين از مرگ هزاران مسافر غيرنظامى خود، در ۳ فوريه ۱۹۱۷ تمام روابط خود را با آلمان قطع كرد. قيصر آلمان اين مسئله را جدى نگرفت، اما سياستمداران مى دانستند دير يا زود آمريكا عليه آلمان وارد جنگ مى شود.اتفاق بد براى «دول محور» زودتر از آنچه پيش بينى مى شد، رخ داد. ۶ آوريل با تصويب كنگره، آمريكا رسماً وارد جنگ شد. در ماه هاى اول، ورود آمريكا به جنگ چيزى را عوض نكرد اما در ظرف ۶ ماه مشخص شد كه ورود آمريكا مى تواند جنگ اروپاى غربى را از بن بست خارج كند.
• نبردهاى خونبار شمال فرانسه
در ژوئيه ،۱۹۱۷ متفقين با يك ميليون نفر نيروى تقويت شده حمله بزرگى را عليه نيروهاى آلمانى در اطراف بندر كاله در شمال فرانسه، سازمان دادند. نبردهاى بسيار خونين شمال فرانسه سبب عقب نشينى كامل قواى آلمانى از منطقه شد تا آنجا كه آلمان مجبور به استفاده از گاز سمى و فوق العاده خطرناك «ايبيريت» شد اما در نهايت آلمان منطقه مذكور را واگذار كرد.۲۴۵ هزار كشته فرانسوى و انگليسى حاصل مقاومت آلمان و ۲۰۰ هزار تلفات (آلمان ها) حاصل پافشارى نيروهاى رايش بود.در ۱۹۱۴ هواپيما تنها نقش «شناسايى» را در جنگ بزرگ بين الملل، ايفا مى كرد اما در ۱۹۱۷ اوضاع تفاوت كرده بود. هواپيماها به جنگ با يكديگر مى پرداختند و حتى مواضع دشمن را بمباران مى كردند. برخى خلبانان آلمانى و انگليسى به مانند شواليه هاى قرون وسطى اهميتى حياتى پيدا كرده بودند. آنها با نفوذ به داخل مواضع طرف مقابل يك تنه به نبرد با خلبانان دشمن مى پرداختند و گاهى يك پادگان را از بين مى بردند.از جمله خلبان هاى بسيار معروف نبرد اول جهانى؛ بارون فون ريشتوفن بود. وى كه به دليل مهارت بسيار در نابود كردن هواپيماهاى دشمن به بارون سرخ معروف شده بود، طى ۲ سال، ۷۸ هواپيماى فرانسوى و انگليسى را نابود كرد. ريشتوفن چنان وحشتى در دل خلبانان جوان فرانسوى و انگليسى انداخته بود كه آنها به محض مشاهده هواپيماى سرخ وى (يا هر هواپيماى سرخ ديگرى) اگر مى توانستند از مهلكه فرار مى كردند.وى نيز عاقبت در فوريه ۱۹۱۸ از محاصره جنگنده هاى قواى متفقين نتوانست بگريزد و از وى فقط جسد سوخته اى به جاى ماند.
• آخرين تلاش آلمان
براى آلمان هاى خسته از جنگ فرصت رو به انتها بود. صدها هزار سرباز آمريكا آماده ورود به جبهه اروپا بودند و اتريش نيز خسته از جنگ به دنبال راه حلى براى صلح بود. آلمان ها اگرچه در موضع ضعف بودند اما در ۲۱ مارس ۱۹۱۸ در پناه غرش ۶ هزار توپ و آتش بار بزرگترين حمله خود در يكسال گذشته را آغاز كردند.لو دندورف فرمانده سپاه آلمان فشار خود را به روى نقطه اتصال قواى انگليس و فرانسه قرار داده و در جبهه اى به عمق ۷۵ كيلومتر بين نيروى انگليس و فرانسه در منطقه «آراس» تا «فر» شكاف مى اندازد. به رغم مقاومت سنگين نيروهاى انگليسى و فرانسوى ژنرال انگليسى، هيگ مجبور به عقب نشينى مى شود. آلمان در ۲۳ مارس ناگهان كارت ديگرى را رو مى كند. توپ هاى برتا _ اين توپ هاى مخوف از عمق جبهه پاريس را هدف قرار مى دهند.ناگهان دستور ژنرال فوش فرمانده كل متفقين جريان عمليات را تغيير مى دهد. متفقين دستور مى يابند حتى يك متر(!) عقب نشينى نكنند. صدها هزار سرباز آلمانى، فرانسوى و انگليسى مجبور به نبرد تا پاى جان مى شوند. در نهايت سپاه هاى جديد از راه رسيده، جبهه متفقين را تقويت مى كند.لو دندورف آلمانى نااميد نمى شود و در مه ۱۹۱۸ با استفاده از قدرت آتش ۱۲۰۰ توپ خود حركت ديگرى را براى دستيابى به بنادر كاله و دونكرك آغاز مى كند. آلمان ها شهر سواسون را فتح مى كنند اما امواج جديد سربازان آمريكايى و فرانسوى به كمك نيروهاى انگليسى، آلمان تنها را از ميدان به در مى كند.لو دندورف آلمانى كه «استراتژى حمله» را در دستور كار خود قرار داده بود، چند روز بعد با تغيير مسير با عبور از رود مارن، پاريس را تهديد مى كند. ژوئن ۱۹۱۸ پاريس زير آتش توپخانه آلمان است.توپ هاى ۲۱۰ ميليمترى برتا كه لوله اى به طول ۳۰ متر(!) دارند، از فاصله ۱۰۰ كيلومترى پاريس را هدف قرار مى دهند. در نهايت آلمانى ها در ۷۰ كيلومترى پاريس متوقف مى شوند. ژنرال مانژن فرانسوى به جناحين ارتش آلمان حمله مى كند. نتيجه نبردهاى مرگبار ماه ژوئن مرگ ۱۴۰ هزار سرباز فرانسوى و بيش از ۱۰۰ هزار آلمانى است.اما پس از حمله ماه ژوئن آلمان ها، ناگهان فرماندهان آلمانى احساس مى كنند كه قواى متفقين از توان بالايى بهره مند شده اند. ورود آمريكا به جنگ سبب عقب نشينى هاى گسترده آلمان در ناحيه شامپانى فرانسه مى شود.اثر دوم شكست آلمان در شمال پاريس رخ مى دهد. ناگهان نيروهاى فرانسوى و انگليسى با كمك سربازان آمريكايى، مه غليظ، تانك، زره پوش و هزاران واحد توپ، آلمان ها را از مواضع خود عقب مى رانند و در ۱۲ سپتامبر لو دندورف مجبور به عقب نشينى بزرگى از خاك فرانسه مى شود.از اين پس به همان سرعتى كه جنگ آغاز شد، سياستمداران پايان آن را اعلام كردند. با استعفاى هرتلينگ صدراعظم آلمان، پرنس ماكس دوباد صدراعظم جديد آلمان خواستار گفت وگو براى صلح مى شود، اما متفقين حاضر به پايان جنگ نيستند. شكست هاى پى درپى لو دندورف در جبهه غرب سبب از هم گسيختگى آلمان شده و در نهايت در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ پس از تسليم بلغارستان، عثمانى و اتريش به عنوان متحدان آلمان، اين كشور نيز صلح را مى پذيرد.آلمان تخليه قوا از كليه مناطق تحت اشغال را مى پذيرد و حتى به واگذارى دو ايالت الزاس و لورن به فرانسه موافقت مى كند.از آن سو، امپراتورى اتريش نيز از هم مى پاشد و چندين كشور از دل اين حكومت ۶۰۰ ساله بيرون مى آيد.
•نتيجه
آلمانى ها بسيار ساده جنگ را باختند. آنها تنها به اين دليل كه از پشتيبانى مردم خود بى بهره شدند جنگ را واگذار كردند حال آنكه در هيچ جبهه اى شكست سرنوشت ساز نخوردند. آنها حتى در ژوئن تا جولاى همواره مهاجم در جبهه بودند اما در اكتبر آنها بازنده اى بودند كه حتى قدرت مقاومت نداشت.
•نبردهاى جبهه شرق
در جبهه شرق نيز دامنه درگيرى ها بسيار شديد بود. اتريش، رومانى، ايتاليا، بلغارستان، عثمانى، روسيه و آلمان درگير نبردى طاقت فرسا بودند. در جبهه شرق برخلاف جبهه غرب تحركات طرفين بسيار زياد بود.در ۲۸ اكتبر ۱۹۱۴ دولت عثمانى به بمباران بنادر روسيه در درياى سياه دست زد. اين كشور با استفاده از كشتى هاى آلمانى خود بنادر روسيه را درهم كوبيد و عملاً وارد جنگ با روسيه شد. در ژانويه ۱۹۱۵ حكومت باب عالى متوجه شد كه قدرت نظامى روسيه بسيار بيشتر از آنچه كه فكر كرده است و نهايتاً سپاه زمينى عثمانى در اواخر ژانويه به سمت ارزروم عقب مى نشيند. در اوت ۱۹۱۵ ارتش آلمان پس از درهم كوبيدن ارتش هاى روسيه، ورشو را تسخير كرد. اين پيروزى بزرگ سبب شد تا پس از ۵ ماه نبرد خونين مشخص شود كه سپاه هاى روسى در برابر قدرت رزمى آلمان مقهور است.برترى عددى روسيه نسبت به آلمان سبب شد تا در ابتداى جنگ برلن با مشكل مواجه شود اما از مه ۱۹۱۵ به بعد آلمان ابتكار عمل را در دست گرفت. ارتش آلمان در جبهه اى به طول دو هزار كيلومتر از سواحل دنيستر تا كورلاند روسيه را عقب راند و عملاً لهستان را به آلمان واگذار كرد. اكنون شكست قلب سپاه روسيه در رود ويستول در لهستان اين نگرانى را ايجاد كرد كه روسيه و جبهه شمال اروپا با فروپاشى روبه رو شود، چرا كه روس ها طى يك سال اخير ۳ ميليون كشته و اسير داده بودند.در اكتبر همان سال، اتريش و بلغارستان نيز موفق شدند صرب هاى ناسيوناليست را شكست دهند. صرب ها به رغم قلت نفرات مقاومت شديدى از خود نشان دادند اما اتريش و بلغارستان (به ويژه اتريش) با ورزيده ترين نيروهاى خود به ميدان آمده بودند و صرب ها به ناچار به كوه هاى آلبانى عقب نشستند. سرنوشت سپاه هاى مونته نگرويى نيز بهتر از صرب ها نبود. در جبهه مركزى نيز حملات بى وقفه ايتاليا براى ايجاد شكاف در بين نيروى هاى اتريش بى فايده بود. ايتاليا در ۱۰ نوامبر ۱۹۱۵ براى چهارمين بار دست به يك تهاجم سراسرى زد اما مقاومت شديد اتريشى ها و استفاده دقيق آنها از توپ هاى صحرايى ايتاليايى ها را زمين گير كرد.
•تحركات متفقين در جبهه هاى شرق و جنوب
لندن و پاريس از ابتداى عمليات گسترده محور آلمان _ اتريش _ عثمانى در جنوب و شرق دريافتند كه متحدان سنتى آنها در منطقه قادر به ايفاى نقش خود به طور كامل نيستند. در اكتبر ۱۹۱۵ اين دو كشور با اعزام نيرو به بندر سالونيك در يونان عملاً با ناديده گرفتن بى طرفى يونان تصميم به ورود به جبهه جنوب را گرفتند. سالونيك در جنوب اروپا در ۵ اكتبر ۱۹۱۵ شاهد ورود ده ها هزار سرباز و صدها توپ سنگين بود.اما نكته اى ديگر نيز توازن قوا را در جبهه مركزى و شرقى اروپا بر هم زد. ارتش رومانى در اوت ۱۹۱۶ ناگهان بدون مقدمه عليه قواى محور وارد عمل شد. رومانى برخلاف دولت هاى كوچك ديگر اروپاى شرقى و جنوبى، از ارتشى ۶۰۰ هزار نفره برخوردار بود. گفته مى شود شكست سنگين اتريش از ارتش روسيه عامل اصلى ورود رومانى به جنگ بوده است. اكنون اتريش در شرق دانوب با يگان هاى پرقدرت و تازه نفس جديدى روبه رو است. ورود رومانى سرنوشت جبهه شرق را پيچيده تر كرد.اما... دولت تزارى از اواسط سال ۱۹۱۷ با تضعيف مداوم پايه هاى قدرت خود مواجه بود و در نهايت پيروزى بلشويكى ها در اكتبر ۱۹۱۷ سبب پيروزى انقلاب سرخ و خروج روسيه از نبرد هاى شرق مى شود. در قرارداد برست ليتوفسك در دسامبر ۱۹۱۷ ارتش روسيه كليه شرايط تحميلى آلمان (جدايى كشور هاى بالتيك، لهستان و اكراين) را مى پذيرد.لنين پيش بينى مى كند كه در آينده اى نه چندان دور دوباره اين سرزمين ها به شوروى بازخواهد گشت.
•نبرد هاى خاورميانه
ضعف امپراتورى عثمانى سبب بروز شكاف جدى در جبهه جنوبى دول محور شده است. عثمانى در كشور هاى خاور نزديك نظير فلسطين، مصر و سوريه به شدت تحت فشار نيرو هاى انگليسى و فرانسوى است. ارتش انگليس به سرعت به سمت شرق مصر در حال حركت است. هدف اين ارتش شهر بيت المقدس است.با نزديك شدن نيرو هاى انگليسى به بيت المقدس، لرد بالفور انگليسى در ۲ نوامبر ۱۹۱۷ اعلام مى كند كه در فلسطين منطقه اى براى ملت يهود ايجاد مى شود. نكته اى كه در هياهوى جنگ جهانى اول براى كسى اهميت نداشت، اما بعد ها محل مناقشه اعراب و اروپا شد.۹ دسامبر ۱۹۱۷ دولت ضعيف عثمانى نتوانست مانع ورود انگليسى ها به بيت المقدس شود. ژنرال آلنبى با نيرو هاى تحت فرماندهى خود سپاه عثمانى را وادار به عقب نشينى كرد. اين شكست به ۴۰۰ سال حضور عثمانى در منطقه پايان داد و مضافاً آنكه حيثيت عثمانى را در نزد اعراب غرب خاورميانه از بين برد. فتح بيت المقدس را بسيارى از اروپاييان پايان جنگ هاى صليبى مى دانند.اما نبرد در جبهه هاى عربى بسيار سخت تر از پيش بينى هاى اوليه بود چرا كه عثمانى حضورى وسيع در هزاران كيلومتر مربع از خاك اعراب داشت. انگلستان از مدت ها پيش با استفاده از مامور كار كشته خود توماس لورنس، اعراب را به قيام عليه عثمانى تشويق كرده بود.انگلستان با وعده عربستان بزرگ به شريف حسين، بزرگ خاندان عرب، وى را تشويق كرد تا شهرهاى مكه، مدينه و جده را تسخير كند و پادگان هاى عثمانى را منهدم سازد. نتيجه اقدامات لورنس از بين رفتن كليه خطوط تداركاتى دولت عثمانى و تضعيف جبهه قوى نيروهاى مذكور به فرماندهى ژنرال آلمانى «كرسنشتاين» بود.شكست هاى عثمانى در اكتبر ۱۹۱۸ سبب تصرف بسفر و داردانل و تسليم قواى عثمانى در سوريه شد تا آنجا كه در ۳۰ اكتبر ۱۹۱۸ سبب تسليم عثمانى شد.
•خروج بلغارستان از جنگ
بلغارستان كه در ابتداى جنگ با برخوردارى از روحيه جنگى كمك بسيار زيادى به ارتش اتريش كرده بود اكنون از ضعف جدى قوا رنج مى برد. فشار قواى متفقين (فرانسوى، صرب و يونان) در جبهه مقدونيه سبب شكست بلغارها شد و در ۱۵ سپتامبر ۱۹۱۸ ژنرال فرانسوى دسپرى با استفاده از بمب هاى آتش ز ا، هواپيما و توپ بلغارها را زير آتش گرفت. دو هفته بعد ستون هاى متفقين در مرز بلغارستان مستقر شدند و بلغارستان با تسليم به متفقين موافقت كرد.پس از تسليم عثمانى، بلغارستان و در آخر سر اتريش، آلمان در دو جبهه شرق و غرب تنها ماند.