Tuesday, November 29, 2005
تهران - خبرگزاری حیات - فرهنگی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد اسلامی گفت : عدم درک ضرورت روابط عمومی توسط مدیران سازمانها علت اصلی شرکت نکردن آنها در نمایشگاه روابط عمومی است و این مهم ترین مشکل ارگانها ، سازمانها و نهادهای کشوری است .علیرضا مختارپور با حضور در غرفه خبرگزاری حیات و در گفتگو با خبرنگار فرهنگی، اطلاع رسانی و خدمت رسانی صحیح به مردم را هدف عمده روابط عمومی ها دانست و افزود: با توجه به اینکه هر کدام از روابط عمومی ها دارای امکاناتی از قبیل خبرنامه ، خبرگزاری و سایت هستند .مهم ترین دستاورد این نمایشگاه انتقال تجارب روابط عمومی ها به همدیگر برای تقویت اطلاع رسانی درست است .وی مشکل اساسی اطلاع رسانی ارگانها ،سازمانها و نهادهای کشور را درک نکردن ضرورت روابط عمومی توسط مدیران دانست و گفت : اهمیت روابط عمومی به گونه ای است که اولین بخشی که با احداث یک سازمان باید شکل بگیرد روابط عمومی است .مختارپور ، نمایشگاه روابط عمومی را پر بار ارزیابی کرد و افزود : بسیاری از روابط عمومی ها در این نمایشگاه ابتکارهای خوبی را در جهت اطلاع رسانی انجام داده بودند .معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد تقویت روابط عمومی ها را ضروری خواند و گفت : با تقویت روابط عمومی ها در سالهای آتی شاهد استقبال بیشتری از این نمایشگاه خواهیم بود .
Monday, November 28, 2005
اعتراض اتحاديه روزنامه نگاران آلمان به طرح ايمنى جام جهانى
جام جم آن لاين: اتحاديه روزنامه نگاران آلمان DJV به برنامه هاى امنيتى اين كشور كه براى ايام برگزارى مسابقات جام جهانى ۲۰۰۶ در نظر گرفته شده است اعتراض كرد. به گزارش يوروپين ژورناليسم اين اتحاديه با ذكر اين نكته كه برخى از برنامه هاى امنيتى در نظر گرفته شده مانع از انجام وظيفه روزنامه نگاران خواهد شد آن را محكوم كرده و مغاير با آزادى بيان دانست.براساس آنچه به عنوان طرح امنيتى از سوى دولت آلمان ارائه شده روزنامه نگاران آلمانى هرگونه گزارش و خبرى را در خلال برگزارى مسابقات جام جهانى بايد قبل از انتشار به رويت و تائيد مقامات امنيتى اين كشور كه شامل اداره پليس جنايى فدرال BKA و سرويس داخلى مخفى آلمان VS است، برسانند.به استناد بخش هاى ديگرى از اين طرح امنيتى در حدود ۲۲۰ هزار نفر كه روزنامه نگاران نيز شامل آن مى شوند بايد يك فرم ۳ صفحه اى اظهارنامه را كه فيفا آن را ارائه مى دهد پر كنند و در اختيار اين دو نهاد امنيتى قرار دهند.در همين حال فيفا با تائيد اين طرح به اتحاديه روزنامه نگاران آلمان DJV اعلام كرده است كه روزنامه نگارانى كه قصد پوشش خبرى بازى ها را دارند لازم است تا اين فرم ها را به درستى و با دقت كامل پركنند.اين فرم ها شامل جزيى ترين اطلاعات شخصى و كارى افرادى است كه به هر نوعى قصد حضور و مشاركت در امور مربوط به برگزارى جام جهانى را دارند.ميشائيل كونكن رئيس اتحاديه روزنامه نگاران آلمان با انتقاد از اين طرح گفت حداقل فيفا نبايد اين موضوع را مى پذيرفت.وى افزود: جاى تاسف است كه فيفا روزنامه نگاران را به چشم تهديد بالقوه امنيتى ديده است تا همكاران بالفعل خود.
استعفاى سردبير روزنامه ديلى تلگراف
جام جم آن لاين: مارتين نيولند سردبير روزنامه ديلى تلگراف پرتيراژترين روزنامه معتبر بريتانيايى روز جمعه ۱۸ نوامبر استعفاى خود از سردبيرى اين روزنامه را اعلام كرد و افزود: از پايان نوامبر ديگر مسئوليت سردبيرى ديلى تلگراف را به عهده نمى گيرد.به گزارش خبرگزارى فرانسه، مارتين نيولند ۴۴ساله به ويژه وظيفه سنگينى را در اداره هيات تحريريه روزنامه ديلى تلگراف در هنگام فروش اين روزنامه توسط كنراد بلك مالك سابق امپراتورى مطبوعاتى «هالينجر اينترنشنال» ايفا كرده بود. كنراد بلك روز پنجشنبه ۱۷ نوامبر در شيكاگو متهم به اختلاس ده ها ميليون دلار از شركت سابق خود شده است. يك منبع داخلى روزنامه ديلى تلگراف گفته است، يك تجديد ساختار جديد تحريريه ديلى تلگراف توسط برادران باركلى مالكان جديد روزنامه در جريان است و مارتين نيولند عقيده دارد ديگر نمى تواند به وظايفش با انتصاب جان براينت به عنوان سردبير كل گروه ديلى تلگراف ادامه دهد. روزنامه ديلى تلگراف چاپ لندن با ۹۰۱۰۰۰ نسخه در روز در ماه اكتبر پرتيراژترين روزنامه معتبر بريتانيا است. البته تيراژ روزنامه هاى زرد بريتانيايى مانند سان ۳/۳ ميليون نسخه در روز است.
حذف مشاغل ۸ درصد روزنامه نگاران روزنامه لس آنجلس تايمز
جام جم آن لاين: روزنامه لس آنجلس تايمز روز پنجشنبه ۱۷ نوامبر اعلام كرد از هم اكنون تا پايان سال جارى شغل ۸ درصد از روزنامه نگاران شاغل در اين روزنامه را در چارچوب كاهش هزينه هايش حذف مى كند. به گزارش خبرگزارى فرانسه، روزنامه لس آنجلس تايمز اعلام كرد مشاغل ۸۵ روزنامه نگار از مجموع ۱۰۳۲ روزنامه نگار شاغل در اين روزنامه را تا پايان سال جارى حذف خواهد كرد. اين روزنامه بى آنكه ارقام مشخصى را ارائه دهد، افزود: در ساير بخش هاى روزنامه نيز مشاغلى حذف خواهند شد. روزنامه لس آنجلس تايمز شعبه گروه تريبيون كو شيكاگو در توجيه حذف اين مشاغل كاهش فروش روزنامه و درآمدهاى تبليغاتى را طرح كرده است. لس آنجلس تايمز در عين حال تصميم گرفته است انتشار يكى از ضميمه هاى هفتگى اش را متوقف كند. روزنامه لس آنجلس تايمز در سال ۱۸۸۱ ميلادى تاسيس شده و ادعا مى كند ۸۴۰ هزار خواننده در روز دارد.
Sunday, November 27, 2005
اينترنت كلنگى
2 آذر 1384 - دنیای اقتصاد - دو سال و چند ماه قبل اولين روزهايى بود كه حامد كرزاى، رييس جمهور موقت افغانستان گرديد و به همراه نيروهاى ائتلاف وارد افغانستان شد، يادم مىآيد يكى از دوستان به فرصتهاى سرمايهگذارى در افغانستان اشاره كرد و معتقد بود تا دير نشده بايد به افغانستان رفت و كار را شروع كرد، البته من اين كار را نكردم ولى دو سال بعد يعنى چند ماه قبل تصميم گرفتم با گروهى جهت بررسى امكان سرمايهگذارى به افغانستان سفر كنم، حين بستن چمدان و برداشتن وسايل سفر دستم به سوى كامپيوتر شخصى رفت و خيلى زود آن را پس كشيدم دوست همراهم گفت چرا برنداشتى؟ گفتم اى بابا اين تنها چيزى است كه در آنجا به درد ما نمىخورد و او گفت دقيقا اشتباه مىكنى، همزمان با ورود هيات حاكم جديد در دو سال قبل اينترنت پرسرعت نيز به اين كشور راه يافته، ارتباط آنها با دنيا online است، قبول نكردم ولى با اصرار دوستم pc را برداشتم، در افغانستان همه چيز فاجعه بود. ويرانهاى بود به نام كشور، پايتخت نه در داشت نه پيكر، دهى بزرگ و ويران ولى در اين ده سيستم اينترنتى پرسرعت و مكالمه تلفنى GSM به صورت كامل و با كيفيت عالى استوار بود. تعجب كردم كشورى كه برق ندارد، آب سالم ندارد، وسايل ارتباطى مدرن و به روز دنيا را در اختيار داشت.امروز صبح زود ساعت 5از خواب بيدار شدم و يكسر به سوى كامپيوتر رفتم به اين نيت كه انشاءاله اتصال به اينترنت ميسر گردد و نامههايم را چك كنم و جواب بدهم، درست 35دقيقه طول كشيد تا چشمم به جمال جعبه پستى خودم روشن شد، البته من فقط سه دقيقه كار داشتم ولى 38دقيقه به طول انجاميد. به ياد افغانستان افتادم و به حال هموطنانم تاسف خوردم كه چگونه وقت گرانبهايشان را اينگونه تلف مىكنند، در محل كار براى يكى از همكاران اين موضوع را تعريف كردم كه چقدر معطل شدم. او گفت شانس آوردى گاهى اين معطلى به يكساعت يا بيشتر هم مىرسد و توصيه كرد اينترنت پرسرعت با پرداخت ماهيانه 500 تا 600هزار تومان تهيه كنم تا به راحتى متصل شوم، نزديك بود شاخ در بياورم باور نكردم، پولى كه ايشان مىگفت بهاى خريد يك كامپيوتر در هر ماه بود، پس از بحث فراوان براى اثبات به شماره تلفن يكى از شركتهاى انحصارى مورد تاييد مخابرات را گرفت و به دستم داد، صحيح بود آنها اين مبلغ را براى هر ماه مطالبه مىكردند البته مىفرمودند اول بايد قرارداد را امضا كنى بعد منتظر سيستم ارتباطى باشيد هر وقت رسيد در منزل شما نصب مىكنيم و بقيه قضايا، اين بار ياد كانادا افتادم. يادم آمد مسافر بودم و احتياج به ارتباط با شبكه اينترنتى در يك پاساژ را پيدا كردم به يك دكه مراجعه كردم و مطلب را گفتم، يك آدرس خواست و يك كارت شناسايى و قراردادى جلويم گذاشت براى امضا. چند دقيقه بيشتر طول نكشيد هزينه اتصال به شبكه اينترنتى پرسرعت (بدون سيم) و قابل كار در تمام كشور 19دلار كانادا در ماه يعنى ماهيانه 15هزار تومان بدون قيد زمان. پس از اتمام كار از فروشنده تشكر كردم و پرسيدم كى وصل مىشود او گفت: شما وصل هستيد از همين الان و همينجا مىتوانيد كارتان را شروع كنيد. اگر يادتان باشد اوايل كه فاكس به ايران آمده بود اداره پست مسوول آن بود و هفتخوان رستم را طى كرديم و تاييديه گرفتيم تا موفق به نصب فاكس در دفترمان شديم و هزينه زيادى بابت شارژ ماهيانه مىپرداختيم اين موضوع ادامه داشت تا هر منزل و ادارهاى چند دستگاه فاكس به اصطلاح غير مجاز نصب شد و آنقدر گسترش يافت كه اداره مربوطه فراگير بودن آن را پذيرفت و مثل همه جا وجود فاكس را مثل ماشين حساب قبول كرد. چرا مخابرات، مثل افغانستان و كانادا و... قادر نيست خدمات اينترنتى در شان ملت ايران به ما ارائه كند؟ آيا مردم ما با درآمد متوسط ماهيانه حدود 300دلار خيلى از كارگر كانادايى با درآمد حدود 3000دلار ثروتمند تر هستند كه خدمات اينترنتى را حداقل 30برابر بيشتر بخرند. آيا مخابرات، خود قادر نيست خدمات مستقيم به مردم ارائه نمايد و حتما بايد شركتهاى واسطه و انحصارى وجود داشته باشد كه بدون توجه به اعتراض مردم به بالاترين قيمت ممكن در جهان، خدمت بسيار بد و بىكيفيت را ارائه دهند؟ قديمها بساز و بفروشها وقتى ملكى را براى خريد بازديد مىكردند، چند اصطلاح داشتند نو، قابل سكونت، كلنگى، كلنگى غير قابل سكونت كه اين آخرى فقط به درد خراب كردن و از نو ساختن مىخورد. داشتم فكر مىكردم اين سيستم اينترنتى، جزو كدام دسته است. * رييس هيات مديره بيمه رازى
Friday, November 25, 2005
افزايش دانلودهاي غيرقانوني از اينترنت
بر اساس آمار منتشره شركت تحقيقاتي آمريكا دانلودهاي غيرقانوني و غيرمجاز از طريق اينترنت روبه افزايش است. کامل
ايجاد مركز ملي ساخت و تست ماهواره در كشور ضروري است
دكتر حسين بلندي، رييس دانشگاه جامع علمي كاربردي كه در همايش «سنجش از دور و توسعه پايدار با محوريت ماهواره سينا-1» سخن ميگفت، با بيان اين كه فعاليتت در عرصه ساخت ماهواره به تشكيل تيمهاي كوچك و استفاده از نيروهاي جوان و خلاق منجر شده است، افزود: اين امر براي كشور بسيار حياتي و استراتژيك است، زيرا كشوري كه داراي صنعت فضايي است همه زير ساختهاي فضايي آن در يك رتبه قابل توجه قرار داردکامل
تكنولوژي سختافزاري مورداستفادهي مراكز دادهي دنيا قابل دسترسي است
استاد دانشگاه صنعتي شريف گفت: رفتن به سمت ايجاد ديتا سنترها، حساسيتهاي سياسي را از سمت كشورهاي پيشرفته به همراه دارد، تا با اعمال محدوديتها و محروميتها مانع از استقلال طلبي اينترنتي شوند. کامل
Thursday, November 24, 2005
علل يكساني محتواي مطبوعات وچالشهاي پيش رو
به اعتقاد مديرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي، بخش عمدهاي از يكنواختي مطبوعات به سياستهاي سياسي و اجتماعي كشور بر ميگردد.کامل
Friday, November 18, 2005
زلزلههاي 100 سال اخير جهان
طي 100 سال اخير، زلزله در مناطق مختلف جهان، جان صدها هزار نفر را گرفته و پيشرفتهايي كه بشر در زمينه زلزله شناسي كسب كرده، به ميزان ناچيزي از شمار قربانيان اين فاجعه طبيعي كاسته است.
پايگاه اينترنتي بخش فارسي بي.بي.سي تاريخچهاي از زلزلههاي يكصد سال اخير جهان ارائه كرده كه با استناد به گزارش اين پايگاه، روزشماري از آن را ميآوريم.
زلزله در ايران:
بزرگترين زمينلرزه يكصد سال اخير ايران، زلزله استان گيلان بوده كه 21 ژوئن 1991 برابر با 31 خرداد 1369 روي داد و در اثر آن حدود 40 هزار نفر كشته شدند.
در زلزله بم نيز كه 26 دسامبر 2003 برابر 5 دي 1382 روي داد نزديك به 30 هزار نفر كشته شدند.
در اين زمين لرزه همچنين تقريبا تمام ارگ تاريخي بم ويران شد.
در زمينلرزه 22 فوريه 2005 برابر با 3 اسفند 1383 نيز كه به بزرگي 4/6 درجه به مقياس ريشتر در منطقهاي دور افتاده در نزديكي شهر زرند در استان كرمان روي داد، صدها نفر كشتهشدند.
در ماه مي 1997 نيز بيش از هزار و 600 نفر در بيرجند در شرق ايران در اثر وقوع زلزله اي به بزرگي 1/7 درجه در مقياس ريشتر، كشته شدند.
زمين لرزه طبس نيز كه ماه سپامبر 1978 برابر با شهريور 1356 در شمال شرق ايران روي داد، هزاران كشته بر جاي گذاشت.
زلزله سپتامبر 1962 در منطقه بوئين زهرا در نزديكي قزوين در ايران بيش از 20 هزار كشته داشت.
زلزله در جهان:
بزرگترين زمينلرزه در جهان، زلزلهاي بود كه در آبهاي اقيانوس هند روي داد و سونامي يا تسونامي نام گرفت.
در اثر اين زمينلرزه كه 26 دسامبر 2004 برابر با 5 دي 1383، به بزرگي 9 درجه در مقياس ريشتر روي داد، امواجي عظيم سواحل بسياري از كشورهاي آسيايي مجاور اقيانوس هند را درنورديد و به كشته شدن صدها هزار نفر و ناپديد شدن افراد بسياري انجاميد.
زمينلرزه 28 مارس 2005 كه به بزرگي 7/8 درجه در مقياس ريشتر سواحل جزيره نياس در اندونزي واقع در غرب سوماترا را لرزاند، حدود 1300 نفر كشته شدند.
24 فوريه 2004:
در اثر وقوع زمين لرزه در شهرهاي مديترانهاي كشور مراكش، دست كم 500 نفر كشته شدند.
الجزاير شاهد شديدترين زلزله در بيش از دو دهه تاريخ خود بود.
وقوع زلزله در 21 مه 2003 در اين كشور 2000 كشته و بيش از 8000 مجروح بر جاي گذاشت.
1 مه 2003:
در اثر زمين لرزه در منطقه جنوب شرق تركيه، بيش از 160 نفر از جمله 83 كودك در يك خوابگاه كشته شدند.
24 فوريه 2003:
زمين لرزه در منطقه شين جيانگ در غرب چين به كشته شدن بيش از 260 نفر و تخريب حدود 10 هزار خانه منجر شد.
31 اكتبر 2002:
زلزله، تمامي شاگردان يك كلاس درس را در دهكده اي در جنوب ايتاليا به كام مرگ فرستاد.
در اين زمينلرزه ساختمان مدرسه در اثر زلزله بر سر كودكان فرو ريخت.
بزرگترين زمينلرزه هند نيز در 26 ژانويه 2001 روي داد.
اين زمينلرزه كه به بزرگي 9/7 درجه در مقياس ريشتر بود، بخش اعظم ايالت گوجرات در شمال غرب هند را نابود كرد و 20 هزار كشته برجاي گذاشت. در اثر اين زلزله، بيش از يك ميليون نفر بي خانمان شدند. شهرهاي بوج و احمدآباد متحمل سنگين ترين خسارات ناشي از اين زلزله شدند.
12 نوامبر 1999:
در اثر وقوع زلزله اي به قدرت 2/7 در مقياس ريشتر در شهر "دوچه" در شمال غرب تركيه، حدود 400 نفر جان باختند.
21سپتامبر 1999:
زلزله اي به بزرگي 6/7 درجه در مقياس ريشتر در تايوان رخ داد و حدود دوهزار و 500 نفر را به كام مرگ فرستاد. تمامي شهرهاي اين جزيره در اثر زلزله خسارت ديدند.
17 اوت 1999:
زلزله اي به بزرگي 4/7 درجه در مقياس ريشتر شهرهاي "ازميت" و "استانبول" تركيه را به لرزه درآورد و بيش از 17 هزار كشته بر جاي گذاشت.
30 مه 1998:
وقوع زمين شديد در شمال افغانستان به كشته شدن بيش از چهار هزار نفر منجر شد.
27 مه 1995:
جزيره دورافتاده ساخالين در روسيه صحنه وقوع يك زلزله شديد به بزرگي 5/7 درجه در مقياس ريشتر بود كه يك هزار و 989 روس در اثر آن كشته شدند.
17 ژانويه 1995:
زلزله در شهر كوبه ژاپن كه كشوري زلزلهخيز است و اين امر در آنجا امري عادي محسوب ميشود به كشته شدن 6 هزار و 430 نفر منجر شد.
30 سپتامبر سال 1993:
در اثر وقوع زلزله در غرب و جنوب هند، حدود 10 هزار نفر كشته شدند.
7 دسامبر 1988:
زلزله اي به بزرگي 9/6 درجه در مقياس ريشتر مناطق شمال غرب جمهوري ارمنستان را به لزره درآورد و 25 هزار كشته بر جاي گذاشت.
19 سپتامبر 1985:
مكزيكوسيتي، پايتخت مكزيك، شاهد زلزله اي شديدي بود كه ساختمان ها را با خاك يكسان كرد و بيش از 10 هزار كشته بر جاي گذاشت.
28ژوئيه 1976:
در شهر تانگشان چين زلزله اي رخ داد كه شهر را به ويرانه اي تبديل كرد و جان دست كم 250 هزار نفر را گرفت.
23 دسامبر 1972:
در شهر "ماناگوآ"، پايتخت نيكاراگوئه زلزله اي به بزرگي 5/6 درجه در مقياس ريشتر رخ داد و تا 10 هزار نفر را به كام مرگ فرستاد. ساختمان هاي بلندي كه بدون رعايت اصول ايمني ساخته شده و به راحتي فروريختند، عامل فاجعه اي خوانده شد كه آغازگر آن زلزله بود.
31 مه 1970:
زمينلرزه رشتهكوههاي "آند" در كشور پرو، باعث رانش زمين شد، شهر يونگي را مدفون كرد و 66 هزار را به كام مرگ فرستاد.
26 ژوئيه 1963:
زلزله اي به بزرگي 9/6 درجه در مقياس ريشتر شهر "اسكوپيه"، مركز مقدونيه را به لرزه درآورد و يك هزار نفر را كشت.
22 مه 1960:
شديدترين زلزله اي كه تاكنون در جهان ثبت شده به بزرگي 5/9 درجه در مقياس ريشتر كشور شيلي را ويران كرد.
بزرگترين زمينلرزه يكصد سال اخير ژاپن نيز اول سپتامبر 1923 در توكيو روي داد و به كشته شدن 142 هزار و 800 نفر منجر شد.
18 آوريل 1906:
در سانفرانسيسكو، يك رشته زمينلرزههاي شديد به وقوع پيوست كه تا يك دقيقه ادامه يافت. در پي وقوع اين زمين لرزه، بين 700 تا 3000 نفر يا در اثر فرو ريختن ساختمان ها و يا بروز حريق كشته شدند.
پايگاه اينترنتي بخش فارسي بي.بي.سي تاريخچهاي از زلزلههاي يكصد سال اخير جهان ارائه كرده كه با استناد به گزارش اين پايگاه، روزشماري از آن را ميآوريم.
زلزله در ايران:
بزرگترين زمينلرزه يكصد سال اخير ايران، زلزله استان گيلان بوده كه 21 ژوئن 1991 برابر با 31 خرداد 1369 روي داد و در اثر آن حدود 40 هزار نفر كشته شدند.
در زلزله بم نيز كه 26 دسامبر 2003 برابر 5 دي 1382 روي داد نزديك به 30 هزار نفر كشته شدند.
در اين زمين لرزه همچنين تقريبا تمام ارگ تاريخي بم ويران شد.
در زمينلرزه 22 فوريه 2005 برابر با 3 اسفند 1383 نيز كه به بزرگي 4/6 درجه به مقياس ريشتر در منطقهاي دور افتاده در نزديكي شهر زرند در استان كرمان روي داد، صدها نفر كشتهشدند.
در ماه مي 1997 نيز بيش از هزار و 600 نفر در بيرجند در شرق ايران در اثر وقوع زلزله اي به بزرگي 1/7 درجه در مقياس ريشتر، كشته شدند.
زمين لرزه طبس نيز كه ماه سپامبر 1978 برابر با شهريور 1356 در شمال شرق ايران روي داد، هزاران كشته بر جاي گذاشت.
زلزله سپتامبر 1962 در منطقه بوئين زهرا در نزديكي قزوين در ايران بيش از 20 هزار كشته داشت.
زلزله در جهان:
بزرگترين زمينلرزه در جهان، زلزلهاي بود كه در آبهاي اقيانوس هند روي داد و سونامي يا تسونامي نام گرفت.
در اثر اين زمينلرزه كه 26 دسامبر 2004 برابر با 5 دي 1383، به بزرگي 9 درجه در مقياس ريشتر روي داد، امواجي عظيم سواحل بسياري از كشورهاي آسيايي مجاور اقيانوس هند را درنورديد و به كشته شدن صدها هزار نفر و ناپديد شدن افراد بسياري انجاميد.
زمينلرزه 28 مارس 2005 كه به بزرگي 7/8 درجه در مقياس ريشتر سواحل جزيره نياس در اندونزي واقع در غرب سوماترا را لرزاند، حدود 1300 نفر كشته شدند.
24 فوريه 2004:
در اثر وقوع زمين لرزه در شهرهاي مديترانهاي كشور مراكش، دست كم 500 نفر كشته شدند.
الجزاير شاهد شديدترين زلزله در بيش از دو دهه تاريخ خود بود.
وقوع زلزله در 21 مه 2003 در اين كشور 2000 كشته و بيش از 8000 مجروح بر جاي گذاشت.
1 مه 2003:
در اثر زمين لرزه در منطقه جنوب شرق تركيه، بيش از 160 نفر از جمله 83 كودك در يك خوابگاه كشته شدند.
24 فوريه 2003:
زمين لرزه در منطقه شين جيانگ در غرب چين به كشته شدن بيش از 260 نفر و تخريب حدود 10 هزار خانه منجر شد.
31 اكتبر 2002:
زلزله، تمامي شاگردان يك كلاس درس را در دهكده اي در جنوب ايتاليا به كام مرگ فرستاد.
در اين زمينلرزه ساختمان مدرسه در اثر زلزله بر سر كودكان فرو ريخت.
بزرگترين زمينلرزه هند نيز در 26 ژانويه 2001 روي داد.
اين زمينلرزه كه به بزرگي 9/7 درجه در مقياس ريشتر بود، بخش اعظم ايالت گوجرات در شمال غرب هند را نابود كرد و 20 هزار كشته برجاي گذاشت. در اثر اين زلزله، بيش از يك ميليون نفر بي خانمان شدند. شهرهاي بوج و احمدآباد متحمل سنگين ترين خسارات ناشي از اين زلزله شدند.
12 نوامبر 1999:
در اثر وقوع زلزله اي به قدرت 2/7 در مقياس ريشتر در شهر "دوچه" در شمال غرب تركيه، حدود 400 نفر جان باختند.
21سپتامبر 1999:
زلزله اي به بزرگي 6/7 درجه در مقياس ريشتر در تايوان رخ داد و حدود دوهزار و 500 نفر را به كام مرگ فرستاد. تمامي شهرهاي اين جزيره در اثر زلزله خسارت ديدند.
17 اوت 1999:
زلزله اي به بزرگي 4/7 درجه در مقياس ريشتر شهرهاي "ازميت" و "استانبول" تركيه را به لرزه درآورد و بيش از 17 هزار كشته بر جاي گذاشت.
30 مه 1998:
وقوع زمين شديد در شمال افغانستان به كشته شدن بيش از چهار هزار نفر منجر شد.
27 مه 1995:
جزيره دورافتاده ساخالين در روسيه صحنه وقوع يك زلزله شديد به بزرگي 5/7 درجه در مقياس ريشتر بود كه يك هزار و 989 روس در اثر آن كشته شدند.
17 ژانويه 1995:
زلزله در شهر كوبه ژاپن كه كشوري زلزلهخيز است و اين امر در آنجا امري عادي محسوب ميشود به كشته شدن 6 هزار و 430 نفر منجر شد.
30 سپتامبر سال 1993:
در اثر وقوع زلزله در غرب و جنوب هند، حدود 10 هزار نفر كشته شدند.
7 دسامبر 1988:
زلزله اي به بزرگي 9/6 درجه در مقياس ريشتر مناطق شمال غرب جمهوري ارمنستان را به لزره درآورد و 25 هزار كشته بر جاي گذاشت.
19 سپتامبر 1985:
مكزيكوسيتي، پايتخت مكزيك، شاهد زلزله اي شديدي بود كه ساختمان ها را با خاك يكسان كرد و بيش از 10 هزار كشته بر جاي گذاشت.
28ژوئيه 1976:
در شهر تانگشان چين زلزله اي رخ داد كه شهر را به ويرانه اي تبديل كرد و جان دست كم 250 هزار نفر را گرفت.
23 دسامبر 1972:
در شهر "ماناگوآ"، پايتخت نيكاراگوئه زلزله اي به بزرگي 5/6 درجه در مقياس ريشتر رخ داد و تا 10 هزار نفر را به كام مرگ فرستاد. ساختمان هاي بلندي كه بدون رعايت اصول ايمني ساخته شده و به راحتي فروريختند، عامل فاجعه اي خوانده شد كه آغازگر آن زلزله بود.
31 مه 1970:
زمينلرزه رشتهكوههاي "آند" در كشور پرو، باعث رانش زمين شد، شهر يونگي را مدفون كرد و 66 هزار را به كام مرگ فرستاد.
26 ژوئيه 1963:
زلزله اي به بزرگي 9/6 درجه در مقياس ريشتر شهر "اسكوپيه"، مركز مقدونيه را به لرزه درآورد و يك هزار نفر را كشت.
22 مه 1960:
شديدترين زلزله اي كه تاكنون در جهان ثبت شده به بزرگي 5/9 درجه در مقياس ريشتر كشور شيلي را ويران كرد.
بزرگترين زمينلرزه يكصد سال اخير ژاپن نيز اول سپتامبر 1923 در توكيو روي داد و به كشته شدن 142 هزار و 800 نفر منجر شد.
18 آوريل 1906:
در سانفرانسيسكو، يك رشته زمينلرزههاي شديد به وقوع پيوست كه تا يك دقيقه ادامه يافت. در پي وقوع اين زمين لرزه، بين 700 تا 3000 نفر يا در اثر فرو ريختن ساختمان ها و يا بروز حريق كشته شدند.
زلزلههاي 100 سال اخير جهان
طي 100 سال اخير، زلزله در مناطق مختلف جهان، جان صدها هزار نفر را گرفته و پيشرفتهايي كه بشر در زمينه زلزله شناسي كسب كرده، به ميزان ناچيزي از شمار قربانيان اين فاجعه طبيعي كاسته است.
پايگاه اينترنتي بخش فارسي بي.بي.سي تاريخچهاي از زلزلههاي يكصد سال اخير جهان ارائه كرده كه با استناد به گزارش اين پايگاه، روزشماري از آن را ميآوريم.
زلزله در ايران:
بزرگترين زمينلرزه يكصد سال اخير ايران، زلزله استان گيلان بوده كه 21 ژوئن 1991 برابر با 31 خرداد 1369 روي داد و در اثر آن حدود 40 هزار نفر كشته شدند.
در زلزله بم نيز كه 26 دسامبر 2003 برابر 5 دي 1382 روي داد نزديك به 30 هزار نفر كشته شدند.
در اين زمين لرزه همچنين تقريبا تمام ارگ تاريخي بم ويران شد.
در زمينلرزه 22 فوريه 2005 برابر با 3 اسفند 1383 نيز كه به بزرگي 4/6 درجه به مقياس ريشتر در منطقهاي دور افتاده در نزديكي شهر زرند در استان كرمان روي داد، صدها نفر كشتهشدند.
در ماه مي 1997 نيز بيش از هزار و 600 نفر در بيرجند در شرق ايران در اثر وقوع زلزله اي به بزرگي 1/7 درجه در مقياس ريشتر، كشته شدند.
زمين لرزه طبس نيز كه ماه سپامبر 1978 برابر با شهريور 1356 در شمال شرق ايران روي داد، هزاران كشته بر جاي گذاشت.
زلزله سپتامبر 1962 در منطقه بوئين زهرا در نزديكي قزوين در ايران بيش از 20 هزار كشته داشت.
زلزله در جهان:
بزرگترين زمينلرزه در جهان، زلزلهاي بود كه در آبهاي اقيانوس هند روي داد و سونامي يا تسونامي نام گرفت.
در اثر اين زمينلرزه كه 26 دسامبر 2004 برابر با 5 دي 1383، به بزرگي 9 درجه در مقياس ريشتر روي داد، امواجي عظيم سواحل بسياري از كشورهاي آسيايي مجاور اقيانوس هند را درنورديد و به كشته شدن صدها هزار نفر و ناپديد شدن افراد بسياري انجاميد.
زمينلرزه 28 مارس 2005 كه به بزرگي 7/8 درجه در مقياس ريشتر سواحل جزيره نياس در اندونزي واقع در غرب سوماترا را لرزاند، حدود 1300 نفر كشته شدند.
24 فوريه 2004:
در اثر وقوع زمين لرزه در شهرهاي مديترانهاي كشور مراكش، دست كم 500 نفر كشته شدند.
الجزاير شاهد شديدترين زلزله در بيش از دو دهه تاريخ خود بود.
وقوع زلزله در 21 مه 2003 در اين كشور 2000 كشته و بيش از 8000 مجروح بر جاي گذاشت.
1 مه 2003:
در اثر زمين لرزه در منطقه جنوب شرق تركيه، بيش از 160 نفر از جمله 83 كودك در يك خوابگاه كشته شدند.
24 فوريه 2003:
زمين لرزه در منطقه شين جيانگ در غرب چين به كشته شدن بيش از 260 نفر و تخريب حدود 10 هزار خانه منجر شد.
31 اكتبر 2002:
زلزله، تمامي شاگردان يك كلاس درس را در دهكده اي در جنوب ايتاليا به كام مرگ فرستاد.
در اين زمينلرزه ساختمان مدرسه در اثر زلزله بر سر كودكان فرو ريخت.
بزرگترين زمينلرزه هند نيز در 26 ژانويه 2001 روي داد.
اين زمينلرزه كه به بزرگي 9/7 درجه در مقياس ريشتر بود، بخش اعظم ايالت گوجرات در شمال غرب هند را نابود كرد و 20 هزار كشته برجاي گذاشت. در اثر اين زلزله، بيش از يك ميليون نفر بي خانمان شدند. شهرهاي بوج و احمدآباد متحمل سنگين ترين خسارات ناشي از اين زلزله شدند.
12 نوامبر 1999:
در اثر وقوع زلزله اي به قدرت 2/7 در مقياس ريشتر در شهر "دوچه" در شمال غرب تركيه، حدود 400 نفر جان باختند.
21سپتامبر 1999:
زلزله اي به بزرگي 6/7 درجه در مقياس ريشتر در تايوان رخ داد و حدود دوهزار و 500 نفر را به كام مرگ فرستاد. تمامي شهرهاي اين جزيره در اثر زلزله خسارت ديدند.
17 اوت 1999:
زلزله اي به بزرگي 4/7 درجه در مقياس ريشتر شهرهاي "ازميت" و "استانبول" تركيه را به لرزه درآورد و بيش از 17 هزار كشته بر جاي گذاشت.
30 مه 1998:
وقوع زمين شديد در شمال افغانستان به كشته شدن بيش از چهار هزار نفر منجر شد.
27 مه 1995:
جزيره دورافتاده ساخالين در روسيه صحنه وقوع يك زلزله شديد به بزرگي 5/7 درجه در مقياس ريشتر بود كه يك هزار و 989 روس در اثر آن كشته شدند.
17 ژانويه 1995:
زلزله در شهر كوبه ژاپن كه كشوري زلزلهخيز است و اين امر در آنجا امري عادي محسوب ميشود به كشته شدن 6 هزار و 430 نفر منجر شد.
30 سپتامبر سال 1993:
در اثر وقوع زلزله در غرب و جنوب هند، حدود 10 هزار نفر كشته شدند.
7 دسامبر 1988:
زلزله اي به بزرگي 9/6 درجه در مقياس ريشتر مناطق شمال غرب جمهوري ارمنستان را به لزره درآورد و 25 هزار كشته بر جاي گذاشت.
19 سپتامبر 1985:
مكزيكوسيتي، پايتخت مكزيك، شاهد زلزله اي شديدي بود كه ساختمان ها را با خاك يكسان كرد و بيش از 10 هزار كشته بر جاي گذاشت.
28ژوئيه 1976:
در شهر تانگشان چين زلزله اي رخ داد كه شهر را به ويرانه اي تبديل كرد و جان دست كم 250 هزار نفر را گرفت.
23 دسامبر 1972:
در شهر "ماناگوآ"، پايتخت نيكاراگوئه زلزله اي به بزرگي 5/6 درجه در مقياس ريشتر رخ داد و تا 10 هزار نفر را به كام مرگ فرستاد. ساختمان هاي بلندي كه بدون رعايت اصول ايمني ساخته شده و به راحتي فروريختند، عامل فاجعه اي خوانده شد كه آغازگر آن زلزله بود.
31 مه 1970:
زمينلرزه رشتهكوههاي "آند" در كشور پرو، باعث رانش زمين شد، شهر يونگي را مدفون كرد و 66 هزار را به كام مرگ فرستاد.
26 ژوئيه 1963:
زلزله اي به بزرگي 9/6 درجه در مقياس ريشتر شهر "اسكوپيه"، مركز مقدونيه را به لرزه درآورد و يك هزار نفر را كشت.
22 مه 1960:
شديدترين زلزله اي كه تاكنون در جهان ثبت شده به بزرگي 5/9 درجه در مقياس ريشتر كشور شيلي را ويران كرد.
بزرگترين زمينلرزه يكصد سال اخير ژاپن نيز اول سپتامبر 1923 در توكيو روي داد و به كشته شدن 142 هزار و 800 نفر منجر شد.
18 آوريل 1906:
در سانفرانسيسكو، يك رشته زمينلرزههاي شديد به وقوع پيوست كه تا يك دقيقه ادامه يافت. در پي وقوع اين زمين لرزه، بين 700 تا 3000 نفر يا در اثر فرو ريختن ساختمان ها و يا بروز حريق كشته شدند.
پايگاه اينترنتي بخش فارسي بي.بي.سي تاريخچهاي از زلزلههاي يكصد سال اخير جهان ارائه كرده كه با استناد به گزارش اين پايگاه، روزشماري از آن را ميآوريم.
زلزله در ايران:
بزرگترين زمينلرزه يكصد سال اخير ايران، زلزله استان گيلان بوده كه 21 ژوئن 1991 برابر با 31 خرداد 1369 روي داد و در اثر آن حدود 40 هزار نفر كشته شدند.
در زلزله بم نيز كه 26 دسامبر 2003 برابر 5 دي 1382 روي داد نزديك به 30 هزار نفر كشته شدند.
در اين زمين لرزه همچنين تقريبا تمام ارگ تاريخي بم ويران شد.
در زمينلرزه 22 فوريه 2005 برابر با 3 اسفند 1383 نيز كه به بزرگي 4/6 درجه به مقياس ريشتر در منطقهاي دور افتاده در نزديكي شهر زرند در استان كرمان روي داد، صدها نفر كشتهشدند.
در ماه مي 1997 نيز بيش از هزار و 600 نفر در بيرجند در شرق ايران در اثر وقوع زلزله اي به بزرگي 1/7 درجه در مقياس ريشتر، كشته شدند.
زمين لرزه طبس نيز كه ماه سپامبر 1978 برابر با شهريور 1356 در شمال شرق ايران روي داد، هزاران كشته بر جاي گذاشت.
زلزله سپتامبر 1962 در منطقه بوئين زهرا در نزديكي قزوين در ايران بيش از 20 هزار كشته داشت.
زلزله در جهان:
بزرگترين زمينلرزه در جهان، زلزلهاي بود كه در آبهاي اقيانوس هند روي داد و سونامي يا تسونامي نام گرفت.
در اثر اين زمينلرزه كه 26 دسامبر 2004 برابر با 5 دي 1383، به بزرگي 9 درجه در مقياس ريشتر روي داد، امواجي عظيم سواحل بسياري از كشورهاي آسيايي مجاور اقيانوس هند را درنورديد و به كشته شدن صدها هزار نفر و ناپديد شدن افراد بسياري انجاميد.
زمينلرزه 28 مارس 2005 كه به بزرگي 7/8 درجه در مقياس ريشتر سواحل جزيره نياس در اندونزي واقع در غرب سوماترا را لرزاند، حدود 1300 نفر كشته شدند.
24 فوريه 2004:
در اثر وقوع زمين لرزه در شهرهاي مديترانهاي كشور مراكش، دست كم 500 نفر كشته شدند.
الجزاير شاهد شديدترين زلزله در بيش از دو دهه تاريخ خود بود.
وقوع زلزله در 21 مه 2003 در اين كشور 2000 كشته و بيش از 8000 مجروح بر جاي گذاشت.
1 مه 2003:
در اثر زمين لرزه در منطقه جنوب شرق تركيه، بيش از 160 نفر از جمله 83 كودك در يك خوابگاه كشته شدند.
24 فوريه 2003:
زمين لرزه در منطقه شين جيانگ در غرب چين به كشته شدن بيش از 260 نفر و تخريب حدود 10 هزار خانه منجر شد.
31 اكتبر 2002:
زلزله، تمامي شاگردان يك كلاس درس را در دهكده اي در جنوب ايتاليا به كام مرگ فرستاد.
در اين زمينلرزه ساختمان مدرسه در اثر زلزله بر سر كودكان فرو ريخت.
بزرگترين زمينلرزه هند نيز در 26 ژانويه 2001 روي داد.
اين زمينلرزه كه به بزرگي 9/7 درجه در مقياس ريشتر بود، بخش اعظم ايالت گوجرات در شمال غرب هند را نابود كرد و 20 هزار كشته برجاي گذاشت. در اثر اين زلزله، بيش از يك ميليون نفر بي خانمان شدند. شهرهاي بوج و احمدآباد متحمل سنگين ترين خسارات ناشي از اين زلزله شدند.
12 نوامبر 1999:
در اثر وقوع زلزله اي به قدرت 2/7 در مقياس ريشتر در شهر "دوچه" در شمال غرب تركيه، حدود 400 نفر جان باختند.
21سپتامبر 1999:
زلزله اي به بزرگي 6/7 درجه در مقياس ريشتر در تايوان رخ داد و حدود دوهزار و 500 نفر را به كام مرگ فرستاد. تمامي شهرهاي اين جزيره در اثر زلزله خسارت ديدند.
17 اوت 1999:
زلزله اي به بزرگي 4/7 درجه در مقياس ريشتر شهرهاي "ازميت" و "استانبول" تركيه را به لرزه درآورد و بيش از 17 هزار كشته بر جاي گذاشت.
30 مه 1998:
وقوع زمين شديد در شمال افغانستان به كشته شدن بيش از چهار هزار نفر منجر شد.
27 مه 1995:
جزيره دورافتاده ساخالين در روسيه صحنه وقوع يك زلزله شديد به بزرگي 5/7 درجه در مقياس ريشتر بود كه يك هزار و 989 روس در اثر آن كشته شدند.
17 ژانويه 1995:
زلزله در شهر كوبه ژاپن كه كشوري زلزلهخيز است و اين امر در آنجا امري عادي محسوب ميشود به كشته شدن 6 هزار و 430 نفر منجر شد.
30 سپتامبر سال 1993:
در اثر وقوع زلزله در غرب و جنوب هند، حدود 10 هزار نفر كشته شدند.
7 دسامبر 1988:
زلزله اي به بزرگي 9/6 درجه در مقياس ريشتر مناطق شمال غرب جمهوري ارمنستان را به لزره درآورد و 25 هزار كشته بر جاي گذاشت.
19 سپتامبر 1985:
مكزيكوسيتي، پايتخت مكزيك، شاهد زلزله اي شديدي بود كه ساختمان ها را با خاك يكسان كرد و بيش از 10 هزار كشته بر جاي گذاشت.
28ژوئيه 1976:
در شهر تانگشان چين زلزله اي رخ داد كه شهر را به ويرانه اي تبديل كرد و جان دست كم 250 هزار نفر را گرفت.
23 دسامبر 1972:
در شهر "ماناگوآ"، پايتخت نيكاراگوئه زلزله اي به بزرگي 5/6 درجه در مقياس ريشتر رخ داد و تا 10 هزار نفر را به كام مرگ فرستاد. ساختمان هاي بلندي كه بدون رعايت اصول ايمني ساخته شده و به راحتي فروريختند، عامل فاجعه اي خوانده شد كه آغازگر آن زلزله بود.
31 مه 1970:
زمينلرزه رشتهكوههاي "آند" در كشور پرو، باعث رانش زمين شد، شهر يونگي را مدفون كرد و 66 هزار را به كام مرگ فرستاد.
26 ژوئيه 1963:
زلزله اي به بزرگي 9/6 درجه در مقياس ريشتر شهر "اسكوپيه"، مركز مقدونيه را به لرزه درآورد و يك هزار نفر را كشت.
22 مه 1960:
شديدترين زلزله اي كه تاكنون در جهان ثبت شده به بزرگي 5/9 درجه در مقياس ريشتر كشور شيلي را ويران كرد.
بزرگترين زمينلرزه يكصد سال اخير ژاپن نيز اول سپتامبر 1923 در توكيو روي داد و به كشته شدن 142 هزار و 800 نفر منجر شد.
18 آوريل 1906:
در سانفرانسيسكو، يك رشته زمينلرزههاي شديد به وقوع پيوست كه تا يك دقيقه ادامه يافت. در پي وقوع اين زمين لرزه، بين 700 تا 3000 نفر يا در اثر فرو ريختن ساختمان ها و يا بروز حريق كشته شدند.
تعداد كل شركت كنندگان در اجلاس جهاني جامعهي اطلاعاتي
شمار كل شركت كنندگان در اجلاس جهاني جامعهي اطلاعاتي تونس، 17 هزار و 498 نفر گزارش شد. کامل
شمار كل شركت كنندگان در اجلاس جهاني جامعهي اطلاعاتي تونس، 17 هزار و 498 نفر گزارش شد. کامل
امكان ايجاد شهرالكترونيك؛
عضو هيات علمي دانشكدهي علوم اجتماعي دانشگاه تهران گفت: نكتهي عدالت خواهانهاي در نظام كامپيوتر وجود دارد كه بر اساس شايستگيهاي قانوني يك فرد،پاسخگوي خواستههاي اوست، همچنين فضاي مجازي عدالت را به صورت بهينهتري برقرار ميكند.
«دكتر سعيدرضاعاملي» درگفتوگو با خبرنگار سرويس فناوري اطلاعات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، علت اصلي در ظهور شهر مجازي را دو جريان موازي دانست و اظهار داشت: ظهور صنعت همزمان ارتباطات و نظام فراگير كامپيوتري در كنار شكلگيري جهتگيري به سمت نظام خود راهبر كامپيوتري عوامل ظهور شهر مجازي است .
وي در ادامه گفت: مشكل تردد در كلان شهرها با وجود جمعيتهاي بزرگ نياز به ايجاد فرا شهرها يا شهر مجازي را ضروري ميكند؛چرا كه اگر شهروندان همهي خواستههاي خود را با رفت وآمد انجام دهند ترافيك سنگيني در شهر ايجاد ميشود كه هم باعث تخريب محيط زيست ميشود و هم بهداشت سلامت و روان شهروند را به مخاطره مياندازد .
عاملي در تعريف شهر مجازي اظهار داشت: شهر مجازي شهري است كه تمام ظرفيتهاي آن امكان تبديل به فرآيند اطلاعاتي را دارا باشد و بتواند به فضاي مجازي منتقل كند. خطمشيهاي شهر مجازي به موضوع ترددهاي بين شهري به اين صورت نگاه ميكند كه آيا امكان انتقال به فضاي مجازي رادارد وآيا اين فرآيندها با كليك موس امكان پذيراست؟
وي در ادامه تصريح كرد: اضافه شدن لفظ الكترونيكي به جهان واقعي زيرپاي جهان واقعي را خالي ميكند و وظايف جهاني واقعي را به مجازي منتقل ميكند؛ به عنوان مثال همهي كارهايي كه در
E-Banking انجام ميشود تمام كارهايي است كه به فرد حضوري در بانك انجام ميدهد و اين كارها توسط كامپيوتر انجام ميشود .
استاد دانشگاه تهران بستن مراجعات جهاني واقعي را عاملي براي تحقق جهان مجازي برشمرد و خاطر نشان كرد: براي تحقق بايد مراجعات جهان واقعي را بست؛ به عنوان مثال شهرداري پاسخگوي مراجعان حضوري نباشد و براي گرفتن مجوز ساختمان تمامي مراحل از طريق كامپيوتر انجام شودكه اين خود حجم زيادي از مراجعات را كاهش ميدهد، همچنين با يك معناي استعارهاي متافوريك ميشود گفت، تمامي ظرفيت ترافيك يا بخش عمدهاي از آن به فضاي مجازي منتقل ميشود .
عاملي ،خصيصههاي زيادي به لحاظ تكنيكي را براي فضاي مجازي دانست كه قابليت كارها را بالا ميبرند واظهار داشت : ورود صنعت در فضاي مجازي اين امكان را ميدهد كه تمامي پروسههاي داخلي به صورت مجازي انجام ميشود و فرد هم احساس وارد شدن به فضاي ديگر را نكند به گونهاي كه تعاملات واقعي باشد .
وي با اشاره به ظهور ايدهي نظام فراگير كامپيوتري در سال 1996 ،گفت : نظام فراگير كامپيوتري به دنبال اين است كه همهي فرآيندها را كامپيوتري كرده و خروج كامپيوتر از مانتيور را به همراه حاشيه نشين كردن آن ايجاد كند؛ به عبارت ديگر در سال 2000 ، 10 درصد فرآيندهاي اجتماعي غيرانساني بوده و به مرحلهاي برسد كه 90 درصد فرآيندها توسط ماشين انجام شود .
دكتر عاملي با اعلام اين كه اين فرآيند توسعه يافته ،زيرساختهاي جدي لازم دارد،خاطر نشان كرد:صنعت مخابرات مهم ترين زيرساخت آن است كه تبديل شدن بسياري از روندها به ديتا و تعريف شدن استانداردهاي كار در نظام IT را در كوتاه مدت ميطلبد.
«دكتر سعيدرضاعاملي» درگفتوگو با خبرنگار سرويس فناوري اطلاعات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، علت اصلي در ظهور شهر مجازي را دو جريان موازي دانست و اظهار داشت: ظهور صنعت همزمان ارتباطات و نظام فراگير كامپيوتري در كنار شكلگيري جهتگيري به سمت نظام خود راهبر كامپيوتري عوامل ظهور شهر مجازي است .
وي در ادامه گفت: مشكل تردد در كلان شهرها با وجود جمعيتهاي بزرگ نياز به ايجاد فرا شهرها يا شهر مجازي را ضروري ميكند؛چرا كه اگر شهروندان همهي خواستههاي خود را با رفت وآمد انجام دهند ترافيك سنگيني در شهر ايجاد ميشود كه هم باعث تخريب محيط زيست ميشود و هم بهداشت سلامت و روان شهروند را به مخاطره مياندازد .
عاملي در تعريف شهر مجازي اظهار داشت: شهر مجازي شهري است كه تمام ظرفيتهاي آن امكان تبديل به فرآيند اطلاعاتي را دارا باشد و بتواند به فضاي مجازي منتقل كند. خطمشيهاي شهر مجازي به موضوع ترددهاي بين شهري به اين صورت نگاه ميكند كه آيا امكان انتقال به فضاي مجازي رادارد وآيا اين فرآيندها با كليك موس امكان پذيراست؟
وي در ادامه تصريح كرد: اضافه شدن لفظ الكترونيكي به جهان واقعي زيرپاي جهان واقعي را خالي ميكند و وظايف جهاني واقعي را به مجازي منتقل ميكند؛ به عنوان مثال همهي كارهايي كه در
E-Banking انجام ميشود تمام كارهايي است كه به فرد حضوري در بانك انجام ميدهد و اين كارها توسط كامپيوتر انجام ميشود .
استاد دانشگاه تهران بستن مراجعات جهاني واقعي را عاملي براي تحقق جهان مجازي برشمرد و خاطر نشان كرد: براي تحقق بايد مراجعات جهان واقعي را بست؛ به عنوان مثال شهرداري پاسخگوي مراجعان حضوري نباشد و براي گرفتن مجوز ساختمان تمامي مراحل از طريق كامپيوتر انجام شودكه اين خود حجم زيادي از مراجعات را كاهش ميدهد، همچنين با يك معناي استعارهاي متافوريك ميشود گفت، تمامي ظرفيت ترافيك يا بخش عمدهاي از آن به فضاي مجازي منتقل ميشود .
عاملي ،خصيصههاي زيادي به لحاظ تكنيكي را براي فضاي مجازي دانست كه قابليت كارها را بالا ميبرند واظهار داشت : ورود صنعت در فضاي مجازي اين امكان را ميدهد كه تمامي پروسههاي داخلي به صورت مجازي انجام ميشود و فرد هم احساس وارد شدن به فضاي ديگر را نكند به گونهاي كه تعاملات واقعي باشد .
وي با اشاره به ظهور ايدهي نظام فراگير كامپيوتري در سال 1996 ،گفت : نظام فراگير كامپيوتري به دنبال اين است كه همهي فرآيندها را كامپيوتري كرده و خروج كامپيوتر از مانتيور را به همراه حاشيه نشين كردن آن ايجاد كند؛ به عبارت ديگر در سال 2000 ، 10 درصد فرآيندهاي اجتماعي غيرانساني بوده و به مرحلهاي برسد كه 90 درصد فرآيندها توسط ماشين انجام شود .
دكتر عاملي با اعلام اين كه اين فرآيند توسعه يافته ،زيرساختهاي جدي لازم دارد،خاطر نشان كرد:صنعت مخابرات مهم ترين زيرساخت آن است كه تبديل شدن بسياري از روندها به ديتا و تعريف شدن استانداردهاي كار در نظام IT را در كوتاه مدت ميطلبد.
آيا ميدانيد چه كسي وبلاگ را ابداع كرد؟
شايد جالب باشد كه بدانيد چه كسي وبلاگ را ابداع كرد و سابقه وبلاگ به چه زماني بر ميگردد.
به گزارش خبرنگار سرويس «نگاهي به وبلاگها»ي ايسنا در وبلاگ http://irwa.blogfa.com نوشته شده است: براساس آنچه در منابع انگليسي و فارسي در اين زمينه نگاشته شده، اصطلاح وبلاگ را اولين بار شخصي به نام Jorn Barger در دسامبر ١٩٩٧ ساخت. در آن زمان وب به صوت متني بود و سايتهايي بوجود آمده بودند كه به هر نفر تنها اجازه داشتن يك صفحه وب را ميدادند تا افراد مطالب شخصيشان را در آن بنويسند.
در ادامه شخص ديگري به نام «Peter Merholz» اصطلاح وبلاگ را كوچكتر كرد و آن را در بخشي از وبلاگش، «بلاگ» ناميد، در واقع او بود كه weblog را به گونهاي از هم جدا كرد كه بلاگ به صورت فعل درآمد و شد (we blog). در ١٩٩٨ سايت Open Diary تاسيس شد و تا سال ١٩٩٩ چيزي در حدود ٢٠٠٠ كاربر داشت؛ تا همين اواخر آنها از اصطلاح وبلاگ استفاده نميكردند، اما مفهومي را كه به مردم عرضه ميكردند در واقع همان وبلاگ بود. در سال ١٩٩٩ خانم «Meg Houriha» به اتفاق «Evan Williams» يكي از دوستانش، كمپاني Pyra Labs و متعاقبا blogger را تاسيس كردند. در ماه فوريه سال ٢٠٠٣ گوگل، blogger را ميخرد و از مارس ٢٠٠٣ اصطلاحهاي weblog، weblogging و weblogger وارد ديكشنري آكسفورد ميشود. تمام دنيا در اين متفقالقول هستند كه اصطلاح وبلاگ و مفهوم وبلاگ را اولين بار شخصي به نام Jorn Barger در دسامبر ١٩٩٧ ساخته و پرداخته است و ديگران تنها سهمي مهم در توسعه و بهبود يا فراگير شدن آن داشتهاند.
به گزارش خبرنگار سرويس «نگاهي به وبلاگها»ي ايسنا در وبلاگ http://irwa.blogfa.com نوشته شده است: براساس آنچه در منابع انگليسي و فارسي در اين زمينه نگاشته شده، اصطلاح وبلاگ را اولين بار شخصي به نام Jorn Barger در دسامبر ١٩٩٧ ساخت. در آن زمان وب به صوت متني بود و سايتهايي بوجود آمده بودند كه به هر نفر تنها اجازه داشتن يك صفحه وب را ميدادند تا افراد مطالب شخصيشان را در آن بنويسند.
در ادامه شخص ديگري به نام «Peter Merholz» اصطلاح وبلاگ را كوچكتر كرد و آن را در بخشي از وبلاگش، «بلاگ» ناميد، در واقع او بود كه weblog را به گونهاي از هم جدا كرد كه بلاگ به صورت فعل درآمد و شد (we blog). در ١٩٩٨ سايت Open Diary تاسيس شد و تا سال ١٩٩٩ چيزي در حدود ٢٠٠٠ كاربر داشت؛ تا همين اواخر آنها از اصطلاح وبلاگ استفاده نميكردند، اما مفهومي را كه به مردم عرضه ميكردند در واقع همان وبلاگ بود. در سال ١٩٩٩ خانم «Meg Houriha» به اتفاق «Evan Williams» يكي از دوستانش، كمپاني Pyra Labs و متعاقبا blogger را تاسيس كردند. در ماه فوريه سال ٢٠٠٣ گوگل، blogger را ميخرد و از مارس ٢٠٠٣ اصطلاحهاي weblog، weblogging و weblogger وارد ديكشنري آكسفورد ميشود. تمام دنيا در اين متفقالقول هستند كه اصطلاح وبلاگ و مفهوم وبلاگ را اولين بار شخصي به نام Jorn Barger در دسامبر ١٩٩٧ ساخته و پرداخته است و ديگران تنها سهمي مهم در توسعه و بهبود يا فراگير شدن آن داشتهاند.
چرا بايد اينترنت، دردنياي ما در انحصار يك كمپاني آمريكايي باشد؟
رابرت موگابا، رييس جمهور زيمباوه ، ديروز با سخنان خود در افتتاحيهي اجلاس تونس، آمريكا را به دليل حاكميت مطلقش بر اينترنت به باد انتقاد گرفت. کامل
7 ميليون و500 هزار نفر در كشور از اينترنت استفاده ميكنند
بر اساس آخرين وضعيت فعاليتهاي مخابراتي كشور، تعداد ٧ ميليون و٥٠٠ هزار نفر در كشور از اينترنت استفاده ميكنند.
طبق آخرين اطلاعات اعلامي در مورد وضعيت فعاليتهاي مخابراتي كشور تا تاريخ ١٣/٨/٨٤ ضريب نفوذ تلفن ثابت، به ازاي هر ١٠٠ نفر در كشور، ٩٤/٢٧ ميباشد، همچنين ضريب نفوذ تلفن همراه در كشور،٧٠/١٠ است.
همچنين تا تاريخ اعلام شده به ٤٥ هزارو٧٨٥ روستا ارتباط رساني شده و طول فيبر نوري كشور به٣٢ هزارو٢٣٧ كيلومتر رسيده و٥٢ هزارو١٣٨ پورت از سوي ديتا نصب شده است.
گفتني است؛ ٧٨٥ شركت داراي مجوز ISP و ٣٩ شركت در كشور داراي مجوز ICP هستند، همچنين ٩ شركت با مجوز PAP و سه شركت با مجوز IDCمشغول فعاليت ميباشند.
طبق آخرين اطلاعات اعلامي در مورد وضعيت فعاليتهاي مخابراتي كشور تا تاريخ ١٣/٨/٨٤ ضريب نفوذ تلفن ثابت، به ازاي هر ١٠٠ نفر در كشور، ٩٤/٢٧ ميباشد، همچنين ضريب نفوذ تلفن همراه در كشور،٧٠/١٠ است.
همچنين تا تاريخ اعلام شده به ٤٥ هزارو٧٨٥ روستا ارتباط رساني شده و طول فيبر نوري كشور به٣٢ هزارو٢٣٧ كيلومتر رسيده و٥٢ هزارو١٣٨ پورت از سوي ديتا نصب شده است.
گفتني است؛ ٧٨٥ شركت داراي مجوز ISP و ٣٩ شركت در كشور داراي مجوز ICP هستند، همچنين ٩ شركت با مجوز PAP و سه شركت با مجوز IDCمشغول فعاليت ميباشند.
كليات برنامة ” توسعة مطبوعات
كليات برنامة ” توسعة مطبوعات“مصوب جلسه مورخ 9/5 /1384 هيات وزيران
مقدمه
کشور ما ايران، از يک سو با رشد سريع و جواني جمعيت، گسترش شهرنشيني و سواد، ارتقاء تحصيلات عاليه، تغيير ساخت و کارکردهاي خانواده و مهاجرت در سطح داخل و خارج مواجه بوده است. و از سوي ديگر روند کاهش منابع مالي و اقتصادي دولت توان کنترل بازار توليد و مبادله کالاهاي فرهنگي را بسيار محدود کرده است. در عرصه بين المللي نيز تحولاتي چون انقلاب ارتباطات، انفجار اطلاعات، تجاري وجهاني شدن فرهنگ، اهميت يافتن اوقات فراغت و افکار عمومي، افزايش روندهاي گرايش به دمکراسي، مطرح شدن الگوهاي توسعه انساني و پايدار و بلوکبنديهاي جديد را ملاحظه مي کنيم.
مجموعه اين عوامل و روندها موجب پديد آمدن تغييرات قابل ملاحظهاي در صحنه فرهنگ و ارتباطات شده است. افزايش جمعيت با سواد و بخصوص جمعيت برخوردار از تحصيلات دانشگاهي، موجب افزايش شديد تقاضا براي انواع محصولات فرهنگي و نيز شکلگيري سليقهها و «ذائقه»هاي بسيار متنوع در اين حوزه شده است. جواني جمعيت کشور، به طور روز افزون بر دامنه اين تنوعخواهي ميافزايد. رشد توليد و مصرف محصولات عامه پسند فرهنگي مهمترين نشانه و شاخص اين روند است.
در کنار اين تقاضاي فزاينده براي انواع محصولات فرهنگي، انقلاب ارتباطات و رشد تکنولوژي اطلاعات دسترسي به انواع محصولات فرهنگي خارجي را ممکن کرده است.
طبيعي است كه در چنين فضايي، مطبوعات نقش برجستهاي در گسترش و آموزش گفتارهاي منطقي و اصولي در مورد مسائل سياسي و اجتماعي و تحرک سياسي داشته و از طريق آشنا کردن افراد با حقوق و مسؤوليت هاي اجتماعي و فراهم آوردن زمينه هاي مناسب براي برخورد و تضارب آرا و عقايد و عرضه نوآوري ها زمينه توسعه سياسي را نيز فراهم مي آورند.
در سال هاي اخير مطبوعات کشور علاوه بر رشد کمي، رشد کيفي را نيز تجربه کردهاند. تکثر گرايي و افزايش اعتماد مردم، فاصله گرفتن از نظام رسانهاي تک صدايي و حرکت به سمت نظام مسؤوليت اجتماعي، افزايش دامنه و برد اطلاع رساني، محدود شدن دامنه موضوعات ممنوعه، پرداختن به مسائل و موضوعات مورد علاقه جامعه، افزايش کيفيت انتقادي مطبوعات و ايفاي وظايف نظارتي، گشودن نگرشي جديد در طرح موضوعات جامعه، مهمترين شاخصههاي مؤيد رشد کيفي مطبوعات در اين دوره بوده است.
با اين وجود، متأسفانه به دليل منازعات سياسي در جامعه و برخي تندرويها و در پي تغييرات صورت گرفته در قانون مطبوعات سال 1364 حرکت توسعهاي مطبوعات وارد مرحله تازهاي شد. توقيف پي در پي نزديک به 50 نشريه پر تيراژ و پر خواننده بدون برگزاري دادگاه و براي مدت طولاني با استناد به قوانين غيرمطبوعاتي، يعني «قانون اقدامات تأميني و تربيتي»، توقيف نشريات پيش از انتشار، بازداشت تعدادي از روزنامه نگاران و افزايش امر و نهي به مطبوعات سبب شد که از طراوت و نشاط فعاليت هاي مطبوعاتي و نيز شمارگان مطبوعات و به ويژه روزنامه ها کاسته شود و روند افزايش تعداد و تيراژ روزنامهها كه شرايط مساعدي براي ارتقاي سطح توسعه مطبوعات ايران و حركت به سوي استاندارد جهاني يونسكو در مورد انتشار حداقل ده نسخه براي هر صد نفر جمعيت را فراهم ساخته بود و براي نخستين بار تحقق بيش از يك سوم اين استاندارد (5/3 ميليون نسخه روزنامه) را امكانپذير ساخته بود، متوقف گردد.
به رغم چنين فضايي شاخصهاي رشد نشان ميدهد که وضعيت مطبوعات در ايران امروز با همه ناملايمات و فشارهايي که به طور آشکار و غير آشکار دامنگير آن شده است در شرايط رو به پيشرفت قرار دارد و دوران گذار را طي مي کند.
برنامه پيوست، چشم انداز موقعيت مطبوعات در کشور، شاخص هاي توسعه، چالش هاي موجود در عرصه مطبوعات و جايگاه معاونت امور مطبوعاتي و اطلاعرساني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و طرح ها و برنامه هاي اين معاونت را مورد دقت قرار مي دهد.
رسالت
رسالت معاونت امور مطبوعاتي و تبليغاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سياستگذاري و هدايت قانونمند، همچنين حمايت از مطبوعات و نظارت بر فعاليت آزادانه و مسؤولانه آنها تقويت استقلال اقتصادي و خود اتکايي مطبوعات، کمک به ارتقاء دانش حرفهاي و فني و معيارهاي اخلاقي مطبوعات، تأمين استقلال حرفهاي و امنيت شغلي روزنامهنگاران به منظور توسعة آگاهي و دانايي در جامعه و دسترسي آزادانه عموم شهروندان به اطلاعات و دانش است.
چشمانداز
1. نظارت بر مطبوعات با مشاركت انجمنها و نهادهاي صنفي و حرفهاي به ويژه شوراي عالي رسانهها
2. حمايت از مطبوعات با مشاركت انجمنها و نهادهاي صنفي، حرفهاي و مدني
3. تقويت فضاي تعامل سالم ميان مطبوعات و مسؤولان
4. تثبيت شرايط فعاليت آزادانه مطبوعات
5. انتشار نشريات براساس نظام اعلام نامه يا نظام ثبت نام و بدون ضرورت اخذ مجوز
تبصره : بديهي است اين موضوع از حيث احتمال تعارض با قوانين كنوني نيازمند چارهجويي و بررسي كارشناسانه است.
6. کمک به ارتقاء معيارهاي علمي ـ حرفهاي و فني در توليد مطبوعات
7. تقويت پايبندي به اخلاق حرفهاي در ميان روزنامه نگاران و اصحاب مطبوعات
8. دسترسي گروههاي مختلف سني، اقليتهاي قومي و زباني، احزاب و گروههاي سياسي و نهادهاي مدني قانوني، بخش خصوصي و زنان به نشريات و انتشار نشريات از سوي آن ها
9. توسعه مطبوعات محلي
10. تقويت جايگاه نشريات مستقل، آزاد و كثرتگرا
11. کمک به مطبوعات براي دستيابي به استقلال اقتصادي و نهادينه شدن فعاليت مطبوعاتي به عنوان يك فعاليت فرهنگي ـ اقتصادي
12. ايجاد انگيزه در بخش خصوصي براي سرمايهگذاري در فعاليتهاي مطبوعاتي
13. دستيابي به توزيع بهينه و روزآمد مطبوعات
14. کمک به آموزش و ارتقاء كيفي نيروي شاغل در فعاليتهاي مطبوعاتي
15. کمک به ارتقاء معيشتي نيروي شاغل در فعاليتهاي مطبوعاتي
16. تأمين امنيت شغلي روزنامهنگاران و ارتقاي شأن اجتماعي حرفه روزنامهنگاري
17. توجه به آينده پژوهي و ضرورت پژوهش در مسائل و معضلات مطبوعات و فعاليت هاي مطبوعاتي کشور
18. کمک به تبيين و شفافسازي نقش مطبوعات در توسعة كشور
19. دفاع از حقوق مطبوعات در صورت نقض احتمالي آن از سوي مديريت اجتماعي و دفاع از حقوق شهروندان در صورت نقض احتمالي آن از سوي مطبوعات
20. تحقق كامل قانون اساسي و قوانين ديگر در ارتباط با حوزه فعاليت مطبوعات
اهداف
مهمترين اهداف اين برنامه به شرح زير است:
1. كاهش تصدي گري دولت در بخش مطبوعات
2. گسترش آزادي بيان و مطبوعات و حراست از آن و نيز توسعة حق دسترسي آزادانه روزنامهنگاران و عموم شهروندان به اطلاعات، اخبار و آگاهيها
3. تأمين استقلال حرفهاي و امنيت شغلي روزنامهنگاران، ارتقاء کيفي و کمي سطح نيروي انساني شاغل در فعاليتهاي مطبوعاتي
4. تقويت و ارتقاء معيارهاي اخلاق حرفه اي و ايجاد نظامهاي خود تنظيمي در ميان مطبوعات و روزنامهنگاران
5. فراهم کردن زيرساخت هاي فني و سخت افزاري براي توليد و توزيع بهينه مطبوعات
6. غلبه بر توسعه نيافتگي تاريخي مطبوعات كشور
7. ارتقاي جايگاه مطبوعات ايران در محيط بينالمللي
8. تقويت اعتماد دولت ـ ملت (در بخش مطبوعات) و از ميان برداشتن شكافهاي موجود
9. افزايش شمارگان مطبوعات و تقويت اعتماد عمومي به مطبوعات
10. تنظيم و نهادينه كردن رابطة دو سويه ميان مطبوعات و نهادهاي حاكميت از طريق گفتگوي مستمر و همكاري متقابل براساس منافع ملي
11. بهرهگيري از تجربه نهادهاي حقوقي عرفي و سازمانهاي نظامدهنده صنفي در حل و فصل مشكلات مطبوعات و تخلفات احتمالي آنها
12. تقويت پايبندي عملي به صداقت خبري، انصاف، حرمتگذاري، احترام و ادب انساني، داوري عالمانه و ديگر معيارهاي اخلاقي
سياستها
معاونت امور مطبوعاتي و اطلاعرساني به سياستگذاري، حمايت، هدايت و نظارت قانونمند بر مطبوعات اقدام ميكند و برنامههاي مرتبط با آن در سطح كشور براساس قوانين، سياستها و ساز و کارهاي زير توسط ادارات كل اين معاونت و ادارات كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استانها اجرا خواهد شد:
1. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
2. قانون مطبوعات و آييننامة اجرايي آن
3. نهاد هيأت نظارت بر مطبوعات
4. نظام حقوقي جامع رسانهها (در صورت تصويب)
5. ميثاق اصول اخلاقي حرفه روزنامه نگاري
6. پيمان دسته جمعي کار ميان روزنامه نگاران و مديران مطبوعات
7. شوراي عالي رسانهها (در صورت تصويب)
8. برنامه چهارم توسعه کشور و سند چشمانداز بيست ساله
9. وظايف و مأموريتهاي وزارت فرهنگ و ارشاداسلامي و معاونت امور مطبوعاتي و اطلاع رساني
حوزههاي تأثير
حوزه تأثير مطبوعات بسيار گسترده و متنوع است و تقريبا تمامي جامعه (مخاطبان، مديران، روزنامهنگاران، مؤسسات مطبوعاتي، چاپخانهها، زيرساخت ها، دولت و محيط بينالمللي) را شامل ميشود.
1. مخاطبان
مردم، مخاطبان اصلي و واقعي مطبوعات كشور هستند و با هر گرايش و موقعيت بايد از نشريات مورد علاقه خود بهرهمند شوند. از همين رو توسعة مطبوعات مستقل و متکثر در همه انواع آن (اجتماعي، سياسي، ورزشي، اقتصادي، ديني، فرهنگي، علمي، خانواده، زنان و کودکان) و در سطحهاي محلي، ملي، منطقهاي و بين المللي براي پاسخگويي به نيازهاي گوناگون مخاطبان، امري ضروري است.
2. روزنامهنگاران
اين حوزه، تمامي خبرنگاران، گزارشگران، مصاحبهگران، مقالهنويسان، طنزنويسان، ويراستاران، ايدهپردازان، طراحان و کاريکاتوريستها، عکاسان، دبيران هنري و مديران تحريريههاي مطبوعات و خبرگزاريها و سامانههاي خبري اينترنتي، در ردههاي خبرنگار کارآموز، خبرنگار، دبير سرويس، ويراستار، معاون سردبير و سردبير را شامل ميشود.
توسعه مطبوعات، توسعة نيروي انساني بخش مطبوعات و افزايش كيفيت كار آنها، امنيت شغلي روزنامهنگاران و در نتيجه شكلگيري سنت حرفهاي مطبوعات را به دنبال خواهد داشت و از رهگذر آن روزنامهنگاران توانايي رقابت در عرصة بينالمللي را خواهند يافت.
3. مؤسسات مطبوعاتي
مقصود از مؤسسه مطبوعاتي هر نهادي است که به تهيه، توليد، پردازش، ويرايش، انتشار خبر، گزارش، مصاحبه، نقد، تفسير، مقاله، عکس، طرح، کاريکاتور، متن و ترجمه آن ها پيرامون موضوعات روز جامعه و يا جريانات فکري مربوط به آنها در سطوح محلي، ملي و بين المللي به شکل اوراق چاپي و يا صفحات اينترنتي مي پردازد. مؤسسات مطبوعاتي، مؤسسات خدمات اجتماعياند كه با مؤسسات تجاري و اقتصادي تفاوت دارند. رونق فعاليت مؤسسههاي مطبوعاتي و تبديل آنان به نهادهاي پويا، خودبسنده و سودآور، به نهادينه شدن مناسبات حرفه اي روزنامه نگاري و توسعه مطبوعات مساعدت جدي خواهد کرد.
4. تشكلهاي حرفهاي و صنفي روزنامهنگاري
منظور تشكلهايي هستند كه توسط روزنامهنگاران، مديران نشريات، عكاسان مطبوعاتي و مانند آنها را راهاندازي شده و در حوزه مطبوعات و اطلاعرساني اثرگذار هستند. بديهي است كه موفقيت برنامههاي توسعه مطبوعات و اطلاعرساني با حمايت و همراهي آنها ميسر خواهد بود.
5. توليد كاغذ، چاپخانه، توزيع و بخش فني مطبوعات
توسعة مطبوعات نيازمند و مسبوق به توسعة همة بخشهاي فني مربوط به مطبوعات خواهد بود. بخشهاي توليد كاغذ، امكانات فني چاپ و توزيع مطبوعات با پشتوانة بخش خصوصي رشد خواهد كرد و به طور كلي عرصة زيرساختها شكوفا خواهد شد.
6. مديران و سياستگذاران مطبوعات
مديران و سياستگذاران مطبوعات با چشمانداز بيشترين بهرهمندي معنوي و مادي تمامي افراد جامعه و مطبوعات از فعاليت نهادهاي مطبوعاتي و نيز بر پايه توافق حداقلي احزاب، گروهها و مقامات عالية كشور دربارة نقش و كاركرد مطبوعات در توسعه اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي کشور، برنامهريزي خواهند كرد. برنامهها قائم به افراد و گروهها نبوده و با جابهجايي افراد تغيير نخواهد کرد.
7. محيط بينالمللي
با توسعة مطبوعات آزاد و مسؤول در کشور، اعتماد بينالمللي به فضاي فرهنگي کشور و زمينه براي مفاهمه رسانه اي بين المللي تقويت خواهد شد، منابع خبري داخلي بيش از پيش مورد استناد رسانهها و مراجع بينالمللي قرار خواهد گرفت و از حجم اخبار کذب و شايعه ها پيرامون کشورمان کاسته خواهد شد. ايجاد چنين فضايي به اعاده اعتبار مجموعه رسانههاي داخلي کمک و مخاطبان را از مراجعه به رسانه هاي غيربومي بينياز خواهد کرد. همچنين به اتکاي وضعيت جديد ميتوان در مجامع علمي ـ فرهنگي بينالمللي با قوت برهاني بيشتر و بهتر از وضعيت توسعه يافته مطبوعات در داخل دفاع كرد و آن را به عنوان يک سرمشق واقعي براي کشورهاي ديگر ارائه کرد.
8. دولت
دولت به عنوان سياستگذار و برنامهريز توسعه مطبوعات، خبرگزاريها و جريان آزاد اطلاعرساني عمل ميكند و تغيير و تحول آن بر چگونگي اجراي برنامهها اثرخواهد گذاشت.
تهديدات و مخاطرات
بخش مطبوعات به دليل پيچيدگي آن، با مخاطرات و تهديدات زيادي روبهروست كه مهمترين آنها را ميتوان به شرح زير برشمرد:
1. در حوزة حمايت
ـ اختصاص بخش عمده اوقات و توانمنديهاي مديران به توزيع يارانهها و كمكهاي اداري و درگيري در كارهاي خدماتي و كارپردازي
ـ احتمال ظهور فساد اداري
ـ اعمال فشار سياسي دائمي بر مديران در مورد توزيع يارانهها و كمكها
ـ ظهور تقاضاي تصنعي براي دريافت مجوز انتشار نشريه به منظور بهرهمند شدن از يارانهها
2. در حوزة نظام مطبوعاتي
ـ درگيري ذهني دائمي مديران بخش در مشاجرات سياسي و جدلهاي مطبوعاتي
ـ عدم امكان برنامهريزي بلندمدت توسط مطبوعات
ـ نرسيدن به يك توافق حداقلي در مورد وظايف و رسالتهاي مطبوعات در سطح حاكميت، گروهها و جناحها
ـ رواج خودسانسوري
ـ فقدان نظام جامع رسانههاي تصويب شده
3. در حوزه اخلاق
ـ عدم شكلگيري هويت صنفي واحد در ميان مطبوعات
ـ بروز جنجال و مشاجرات دائمي بين مطبوعات و عدم تحمل يكديگر
ـ غلبه سياست زدگي بر كار حرفهاي و نتيجتاً ضعف يا زوال اخلاق مطبوعاتي (و انساني)
ـ خطر بروز فساد مالي و اخلاقي و عدول از وظايف حرفهاي در ميان روزنامهنگاران
ـ فقدان ميثاق اصول اخلاقي حرفه روزنامهنگاري تصويب شده
4. در حوزة توسعهاي
ـ توسعه نيافتگي امكانات سرمايهاي مطبوعات
ـ ضعف حرفهاي مطبوعات
ـ كمبود نيروي انساني متخصص و حرفهاي
ـ عدم توانايي رقابت روزنامهنگاران ايراني در عرصة بينالمللي
ـ پايين بودن تيراژ، به ويژه به سبب عدم انطباق محتويات نشريات با نيازها و خواستهاي خوانندگان
5. در حوزة محتوا و جامعه
ـ گرايش مطبوعات به موضوعات جنجالي براي كسب تيراژ
ـ مشخص نشدن مخاطبان خاص مطبوعات و نشريات
ـ توجه ويژه به موضوعات سياسي و كمتوجهي به ديگر موضوعات مبتلا به جامعه
ـ عدم توجه كافي به لزوم طرح و شرح همزمان ديدگاههاي مختلف و مخالف يكديگر درخصوص موضوعات مطرح شده و به چالش كشيده شده
6. در حوزة زيربنايي
ـ عدم تكافوي توليد داخلي كاغذ روزنامه و نياز ارزي براي واردات
ـ وابستگي كارخانههاي توليد كاغذ و نشريات به يارانههاي دولتي
ـ شكل نگرفتن نظام اشتراك مطبوعات (آبونمان)
ـ اتلاف منابع همچون كاغذ، چاپ، نيروي انساني به علت عرضه نامناسب نشريات و زياد بودن نسخ برگشتي
ـ عدم انتشار به موقع برخي نشريات
ـ عدم امكان دسترسي به موقع و آسان شهروندان به مطبوعات
ـ فرسودگي ماشينها و خدمات چاپ و ليتوگرافي
ـ توسعه نيافتگي سيستم توزيع
ـ سنگين بودن هزينه توزيع
7. در حوزة انتشار نشريه
ـ متراكم شدن تقاضاهاي پاسخ داده نشده براي اعطاي مجوز انتشار نشريه
ـ مشخص نبودن ضوابط عيني صلاحيت يا عدم صلاحيت داوطلبان دريافت مجوز انتشار نشريه
ـ رشد و گسترش بيش از حد نشريات دولتي در رقابت با بخش خصوصي
ـ رقابت روزنامهنگاري الكترونيك با روزنامهنگاري سنتي
8. در حوزة مخاطب
ـ افزايش انتظارات گروهها و اقشار مختلف و عدم پاسخگويي به اين نيازها
ـ خطر تبديل شدن مخاطبان نشريات به فراگيران منفعل
ـ سياسي شدن گرايشهاي فرهنگي
9. در حوزة سياست
ـ ضعف ساختار سياسي در فهم سريع تحولات و فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات و مقاومت در برابر آن
ـ امكان تكصدايي شدن مطبوعات و محروم ماندن حاكميت از نقد و نظارت همگاني
ـ وجود شكاف رواني بين حاكميت و مطبوعات يا واگرايي بين حاكميت و مطبوعات
ـ عدم شفافيت سياستهاي مطبوعاتي يا وجود برخي سياستهاي نانوشته
10ـ در حوزه حقوق
ـ توسعهنيافتگي حقوق مطبوعات
ـ ارائه قرائتها و تفسيرهاي تنگنظرانه از قوانين موجود
ـ تأكيد بر نظام تأميني و پيشگيري (صدور مجوز و ...) در مقررات موجود و عدم توجه به كارآمدي نظام تنبيهي و تعقيبي براي جرائم مطبوعاتي
ـ فقدان مقررات و قوانين جامع و روزآمد براي دستاندركاران مطبوعات
ـ توسعهنيافتگي حقوق مالكيت معنوي
فرصتها و تواناييها
با نگاه اجمالي به عوامل داخلي و خارجي اثرگذار بر وضعيت مطبوعات و ساير رسانههاي جمعي و همچنين با توجه به تحولات پديد آمده در عرصة مطبوعات طي دهة اخير مهمترين فرصتها و تواناييها در قلمرو مطبوعات را ميتوان به شرح زير فهرست كرد:
1. گرايش روبه رشد اشتغال به امور مطبوعات و رسانهها در بين نسل جوان و خلاق
2. شكلگيري رقابت رسانهاي بين مطبوعات
3. مطالبه دانايي و گردش آزاد اطلاعات به عنوان يك خواسته اساسي در جامعه
4. وجود گفتمانهاي سياسي متكثر
5. گسترش طيف توليدكنندگان و دستاندركاران حوزة مطبوعات
6. افزايش تنوع در مطبوعات و افزايش قدرت انتخاب مخاطبان
7. شكلگيري هويت صنفي و تعامل با مطبوعات
8. پيگيري مطالبات مشترك حرفهاي توسط روزنامهنگاران
9. شكلگيري انجمنها و نهادهاي صنفي و حرفهاي مطبوعات و روزنامهنگاران
10. ايفاي نقش ارتباطي مطبوعات در بحرانهاي سياسي
11. افزايش دسترسي همگاني به اطلاعات
12. ارتقاي سطح مطالبات اجتماعي در حوزة مطبوعات و آزادي بيان
13. فاصلهگيري مطبوعات از نظام هنجاري اقتدارگرا و حركت به سمت نظام هنجاري مسئوليت اجتماعي
14. افزايش نسبي گرايش عمومي به مطالعه مطبوعات
15. ارتقاء و انباشت تجربه طولاني كار مطبوعاتي در حافظه و ذهنيت اهالي مطبوعات
محورهاي اجرايي
بيشتر اهداف و سياستهاي مطرح شده در اين سند با حمايت و پيگيري سطوح عالي تصميمگيري فرهنگي، رسانهاي و مطبوعاتي در حاكميت و همچنين توجه ويژه بخش اجرايي حوزه طي سالهاي اجراي برنامة چهارم توسعه فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي قابل حصول است. اما در زير به مواردي اشاره مي شود که علاوه بر توجه بخش، نيازمند توجه ويژهاي در سطح حاكميت و تصميمگيري عالي نظام است. در عين حال به نظر ميرسد پيشنياز هرگونه توجه ويژه در سطح تصميمگيري عالي نظام در حوزة مطبوعات، رسيدن به توافق و اجماع حداقلي مقامات عالي رتبة نظام، جناحها و احزاب سياسي و دستگاههاي اجرايي و نظارتي در باره نقش، جايگاه و كاركرد مطبوعات در توسعة كشور است.
1. تدوين نظام حقوقي جامع رسانهها
براي تدوين نظام حقوقي جامع رسانهها، ضروري است كه ابتدا توسط سه گروه استادان و متخصصان ارتباط جمعي، روزنامهنگاران و دستاندركاران اجرايي در خصوص چارچوب بايسته اين حوزه توافقهايي صورت گيرد و سپس گروهي از طرف هر سه حوزه مسئول تدوين نظام مذكور شود. اين نظام بايد رويکردي يکپارچه و منسجم نسبت به تمامي رسانه ها داشته باشد.
تبصره: نظام حقوقي جامع رسانهها با بهرهگيري از گفتگوها و بررسيهاي كارشناسانهاي كه درنشستهاي متعدد با اساتيد و متخصصان روزنامهنگاران و نمايندگان رئيس جمهوري صورت گرفته، تدوين شده است.
2. تشکيل شوراي عالي رسانه ها
بهمنظور کمک به برخورداري هر چه بيشتر همگان از حق دسترسي به اطلاعات و در جهت حمايت و حراست از آزادي و استقلال مطبوعات، اعتلاء و ارتقاي استانداردها و معيارهاي تخصصي کار و فعاليت روزنامهنگاري، تأمين و تضمين مسؤوليت اجتماعي روزنامهنگاران و احترام آنان به اصول اخلاقي اين حرفه لازم است شوراي عالي رسانهها تشکيل شود.
تبصره: تدوين نظام جامع رسانهها و تشكيل شوراي عالي رسانهها تا آنجا كه به تفاهم و توافق اعضاي جامعه مطبوعاتي نياز دارد، از سوي خود آنها به عنوان ميثاق اصول اخلاقي حرفه روزنامهنگاري و پيمان دستهجمعي كار روزنامهنگاري تأييد و امضاء ميشود و در آنجا كه به حوزههاي تقنيني و قضايي مربوط است، از طريق تعامل قانوني و منطقي با حوزههاي مذكور تأييد و تصويب خواهد شد.
3. آزادسازي انتشار نشريات
در چارچوب قانون مطبوعات، كه ذيل نظام جامع رسانهها تدوين خواهد شد، بايد شيوة ضرورت اخذ امتياز براي انتشار نشريه لغو و به جاي آن شيوة اعلامنامه يا ثبت نام به رسميت شناخنه شود. افراد بايد بتوانند آزادانه به انتشار نشريه مبادرت كنند. بديهي است شيوههاي كنترل و نظارت فعلي جاي خود را به كنترلهاي حرفهاي، صنفي و اخلاقي و سياستهاي خودتنظيمي خواهد داد و دولت هدايت و نظارت كلان و عاليه را برعهده خواهد گرفت. در حقيقت دولت از اين پس بيشتر سياستگذار خواهد بود تا متصدي انجام امور.
4. استقلال اقتصادي نشريات و تبديل آن ها به بنگاه اقتصادي
استقلال اقتصادي نشريات منوط به تغيير جهت نظام اعطاي يارانه به سمت تأمين و تجهيز زيرساختهاي توزيع و توليد مطبوعات است. بر اين اساس پرداخت يارانه به صورت کنوني آن به طور کامل قطع شده، يارانه مورد نظر صرف بسترسازي توسعة مطبوعات خواهد شد. در واقع به اين ترتيب هر نشريه اي كه شايستگي و توانايي واقعي داشته باشد خواهد توانست به انتشار ادامه دهد.
5. حمايت از صنايع مرتبط با مطبوعات
دولت با جهت دادن كمكهاي خود به سمت زيرساختهاي مطبوعات و اتخاذ سياستهاي تشويقي، مشكل كمبود توليد كاغذ در داخل را حل خواهد كرد، چاپخانههاي مطبوعات را روزآمد خواهد كرد، صنايع نوين اطلاعاتي و ارتباطي را گسترش خواهد داد و دسترسي و بهرهمندي از آن را براي مطبوعات و ديگر رسانهها روزآمد و ارزان خواهد ساخت.
6. كاهش تصديگري دولت و سپردن امور و فعاليتهاي اصلي به دست صنف
کاهش تصديگري دولت در حوزة مطبوعات علاوه بر قانون، نيازمند سياستگذاري شوراي عالي انقلاب فرهنگي است. دولت ميتواند با تهيه و تدوين برنامههاي جامع اين موضوع را با ارائة راهكارهاي نظارتي لازم در شوراي عالي انقلاب فرهنگي مطرح سازد و موافقت آن شورا را کسب کند.
7. توسعه انتشار نشريات الكترونيك
براي پيشبرد جريان آزاد اطلاعرساني و توسعه حق دسترسي به اطلاعات و معرفتها، دولت كمك به توسعه انتشار نشريات الكترونيك و ديگر نسخههاي اينترنتي مطبوعات، خبرگزاريهاي غيردولتي و پايگاههاي اطلاعرساني را بطور همه جانبه دنبال خواهد كرد و زمينههاي گسترش آنها را فراهم ميسازد.
8. ساماندهي نظام توزيع
براي بهبود و روزآمدسازي وضعيت توزيع نشريات، تأسيس سرويس ويژه پست مطبوعات در ساختار شركت پست جمهوري اسلامي دنبال خواهد شد و متعاقباً بخشي از يارانههاي مطبوعات بسوي مصرف كنندگان (درنظر گرفتن تعرفه ويژه براي پست و حمل بار مطبوعاتي توسط هواپيما و ...) هدايت خواهد شد.
مقدمه
کشور ما ايران، از يک سو با رشد سريع و جواني جمعيت، گسترش شهرنشيني و سواد، ارتقاء تحصيلات عاليه، تغيير ساخت و کارکردهاي خانواده و مهاجرت در سطح داخل و خارج مواجه بوده است. و از سوي ديگر روند کاهش منابع مالي و اقتصادي دولت توان کنترل بازار توليد و مبادله کالاهاي فرهنگي را بسيار محدود کرده است. در عرصه بين المللي نيز تحولاتي چون انقلاب ارتباطات، انفجار اطلاعات، تجاري وجهاني شدن فرهنگ، اهميت يافتن اوقات فراغت و افکار عمومي، افزايش روندهاي گرايش به دمکراسي، مطرح شدن الگوهاي توسعه انساني و پايدار و بلوکبنديهاي جديد را ملاحظه مي کنيم.
مجموعه اين عوامل و روندها موجب پديد آمدن تغييرات قابل ملاحظهاي در صحنه فرهنگ و ارتباطات شده است. افزايش جمعيت با سواد و بخصوص جمعيت برخوردار از تحصيلات دانشگاهي، موجب افزايش شديد تقاضا براي انواع محصولات فرهنگي و نيز شکلگيري سليقهها و «ذائقه»هاي بسيار متنوع در اين حوزه شده است. جواني جمعيت کشور، به طور روز افزون بر دامنه اين تنوعخواهي ميافزايد. رشد توليد و مصرف محصولات عامه پسند فرهنگي مهمترين نشانه و شاخص اين روند است.
در کنار اين تقاضاي فزاينده براي انواع محصولات فرهنگي، انقلاب ارتباطات و رشد تکنولوژي اطلاعات دسترسي به انواع محصولات فرهنگي خارجي را ممکن کرده است.
طبيعي است كه در چنين فضايي، مطبوعات نقش برجستهاي در گسترش و آموزش گفتارهاي منطقي و اصولي در مورد مسائل سياسي و اجتماعي و تحرک سياسي داشته و از طريق آشنا کردن افراد با حقوق و مسؤوليت هاي اجتماعي و فراهم آوردن زمينه هاي مناسب براي برخورد و تضارب آرا و عقايد و عرضه نوآوري ها زمينه توسعه سياسي را نيز فراهم مي آورند.
در سال هاي اخير مطبوعات کشور علاوه بر رشد کمي، رشد کيفي را نيز تجربه کردهاند. تکثر گرايي و افزايش اعتماد مردم، فاصله گرفتن از نظام رسانهاي تک صدايي و حرکت به سمت نظام مسؤوليت اجتماعي، افزايش دامنه و برد اطلاع رساني، محدود شدن دامنه موضوعات ممنوعه، پرداختن به مسائل و موضوعات مورد علاقه جامعه، افزايش کيفيت انتقادي مطبوعات و ايفاي وظايف نظارتي، گشودن نگرشي جديد در طرح موضوعات جامعه، مهمترين شاخصههاي مؤيد رشد کيفي مطبوعات در اين دوره بوده است.
با اين وجود، متأسفانه به دليل منازعات سياسي در جامعه و برخي تندرويها و در پي تغييرات صورت گرفته در قانون مطبوعات سال 1364 حرکت توسعهاي مطبوعات وارد مرحله تازهاي شد. توقيف پي در پي نزديک به 50 نشريه پر تيراژ و پر خواننده بدون برگزاري دادگاه و براي مدت طولاني با استناد به قوانين غيرمطبوعاتي، يعني «قانون اقدامات تأميني و تربيتي»، توقيف نشريات پيش از انتشار، بازداشت تعدادي از روزنامه نگاران و افزايش امر و نهي به مطبوعات سبب شد که از طراوت و نشاط فعاليت هاي مطبوعاتي و نيز شمارگان مطبوعات و به ويژه روزنامه ها کاسته شود و روند افزايش تعداد و تيراژ روزنامهها كه شرايط مساعدي براي ارتقاي سطح توسعه مطبوعات ايران و حركت به سوي استاندارد جهاني يونسكو در مورد انتشار حداقل ده نسخه براي هر صد نفر جمعيت را فراهم ساخته بود و براي نخستين بار تحقق بيش از يك سوم اين استاندارد (5/3 ميليون نسخه روزنامه) را امكانپذير ساخته بود، متوقف گردد.
به رغم چنين فضايي شاخصهاي رشد نشان ميدهد که وضعيت مطبوعات در ايران امروز با همه ناملايمات و فشارهايي که به طور آشکار و غير آشکار دامنگير آن شده است در شرايط رو به پيشرفت قرار دارد و دوران گذار را طي مي کند.
برنامه پيوست، چشم انداز موقعيت مطبوعات در کشور، شاخص هاي توسعه، چالش هاي موجود در عرصه مطبوعات و جايگاه معاونت امور مطبوعاتي و اطلاعرساني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و طرح ها و برنامه هاي اين معاونت را مورد دقت قرار مي دهد.
رسالت
رسالت معاونت امور مطبوعاتي و تبليغاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سياستگذاري و هدايت قانونمند، همچنين حمايت از مطبوعات و نظارت بر فعاليت آزادانه و مسؤولانه آنها تقويت استقلال اقتصادي و خود اتکايي مطبوعات، کمک به ارتقاء دانش حرفهاي و فني و معيارهاي اخلاقي مطبوعات، تأمين استقلال حرفهاي و امنيت شغلي روزنامهنگاران به منظور توسعة آگاهي و دانايي در جامعه و دسترسي آزادانه عموم شهروندان به اطلاعات و دانش است.
چشمانداز
1. نظارت بر مطبوعات با مشاركت انجمنها و نهادهاي صنفي و حرفهاي به ويژه شوراي عالي رسانهها
2. حمايت از مطبوعات با مشاركت انجمنها و نهادهاي صنفي، حرفهاي و مدني
3. تقويت فضاي تعامل سالم ميان مطبوعات و مسؤولان
4. تثبيت شرايط فعاليت آزادانه مطبوعات
5. انتشار نشريات براساس نظام اعلام نامه يا نظام ثبت نام و بدون ضرورت اخذ مجوز
تبصره : بديهي است اين موضوع از حيث احتمال تعارض با قوانين كنوني نيازمند چارهجويي و بررسي كارشناسانه است.
6. کمک به ارتقاء معيارهاي علمي ـ حرفهاي و فني در توليد مطبوعات
7. تقويت پايبندي به اخلاق حرفهاي در ميان روزنامه نگاران و اصحاب مطبوعات
8. دسترسي گروههاي مختلف سني، اقليتهاي قومي و زباني، احزاب و گروههاي سياسي و نهادهاي مدني قانوني، بخش خصوصي و زنان به نشريات و انتشار نشريات از سوي آن ها
9. توسعه مطبوعات محلي
10. تقويت جايگاه نشريات مستقل، آزاد و كثرتگرا
11. کمک به مطبوعات براي دستيابي به استقلال اقتصادي و نهادينه شدن فعاليت مطبوعاتي به عنوان يك فعاليت فرهنگي ـ اقتصادي
12. ايجاد انگيزه در بخش خصوصي براي سرمايهگذاري در فعاليتهاي مطبوعاتي
13. دستيابي به توزيع بهينه و روزآمد مطبوعات
14. کمک به آموزش و ارتقاء كيفي نيروي شاغل در فعاليتهاي مطبوعاتي
15. کمک به ارتقاء معيشتي نيروي شاغل در فعاليتهاي مطبوعاتي
16. تأمين امنيت شغلي روزنامهنگاران و ارتقاي شأن اجتماعي حرفه روزنامهنگاري
17. توجه به آينده پژوهي و ضرورت پژوهش در مسائل و معضلات مطبوعات و فعاليت هاي مطبوعاتي کشور
18. کمک به تبيين و شفافسازي نقش مطبوعات در توسعة كشور
19. دفاع از حقوق مطبوعات در صورت نقض احتمالي آن از سوي مديريت اجتماعي و دفاع از حقوق شهروندان در صورت نقض احتمالي آن از سوي مطبوعات
20. تحقق كامل قانون اساسي و قوانين ديگر در ارتباط با حوزه فعاليت مطبوعات
اهداف
مهمترين اهداف اين برنامه به شرح زير است:
1. كاهش تصدي گري دولت در بخش مطبوعات
2. گسترش آزادي بيان و مطبوعات و حراست از آن و نيز توسعة حق دسترسي آزادانه روزنامهنگاران و عموم شهروندان به اطلاعات، اخبار و آگاهيها
3. تأمين استقلال حرفهاي و امنيت شغلي روزنامهنگاران، ارتقاء کيفي و کمي سطح نيروي انساني شاغل در فعاليتهاي مطبوعاتي
4. تقويت و ارتقاء معيارهاي اخلاق حرفه اي و ايجاد نظامهاي خود تنظيمي در ميان مطبوعات و روزنامهنگاران
5. فراهم کردن زيرساخت هاي فني و سخت افزاري براي توليد و توزيع بهينه مطبوعات
6. غلبه بر توسعه نيافتگي تاريخي مطبوعات كشور
7. ارتقاي جايگاه مطبوعات ايران در محيط بينالمللي
8. تقويت اعتماد دولت ـ ملت (در بخش مطبوعات) و از ميان برداشتن شكافهاي موجود
9. افزايش شمارگان مطبوعات و تقويت اعتماد عمومي به مطبوعات
10. تنظيم و نهادينه كردن رابطة دو سويه ميان مطبوعات و نهادهاي حاكميت از طريق گفتگوي مستمر و همكاري متقابل براساس منافع ملي
11. بهرهگيري از تجربه نهادهاي حقوقي عرفي و سازمانهاي نظامدهنده صنفي در حل و فصل مشكلات مطبوعات و تخلفات احتمالي آنها
12. تقويت پايبندي عملي به صداقت خبري، انصاف، حرمتگذاري، احترام و ادب انساني، داوري عالمانه و ديگر معيارهاي اخلاقي
سياستها
معاونت امور مطبوعاتي و اطلاعرساني به سياستگذاري، حمايت، هدايت و نظارت قانونمند بر مطبوعات اقدام ميكند و برنامههاي مرتبط با آن در سطح كشور براساس قوانين، سياستها و ساز و کارهاي زير توسط ادارات كل اين معاونت و ادارات كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استانها اجرا خواهد شد:
1. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
2. قانون مطبوعات و آييننامة اجرايي آن
3. نهاد هيأت نظارت بر مطبوعات
4. نظام حقوقي جامع رسانهها (در صورت تصويب)
5. ميثاق اصول اخلاقي حرفه روزنامه نگاري
6. پيمان دسته جمعي کار ميان روزنامه نگاران و مديران مطبوعات
7. شوراي عالي رسانهها (در صورت تصويب)
8. برنامه چهارم توسعه کشور و سند چشمانداز بيست ساله
9. وظايف و مأموريتهاي وزارت فرهنگ و ارشاداسلامي و معاونت امور مطبوعاتي و اطلاع رساني
حوزههاي تأثير
حوزه تأثير مطبوعات بسيار گسترده و متنوع است و تقريبا تمامي جامعه (مخاطبان، مديران، روزنامهنگاران، مؤسسات مطبوعاتي، چاپخانهها، زيرساخت ها، دولت و محيط بينالمللي) را شامل ميشود.
1. مخاطبان
مردم، مخاطبان اصلي و واقعي مطبوعات كشور هستند و با هر گرايش و موقعيت بايد از نشريات مورد علاقه خود بهرهمند شوند. از همين رو توسعة مطبوعات مستقل و متکثر در همه انواع آن (اجتماعي، سياسي، ورزشي، اقتصادي، ديني، فرهنگي، علمي، خانواده، زنان و کودکان) و در سطحهاي محلي، ملي، منطقهاي و بين المللي براي پاسخگويي به نيازهاي گوناگون مخاطبان، امري ضروري است.
2. روزنامهنگاران
اين حوزه، تمامي خبرنگاران، گزارشگران، مصاحبهگران، مقالهنويسان، طنزنويسان، ويراستاران، ايدهپردازان، طراحان و کاريکاتوريستها، عکاسان، دبيران هنري و مديران تحريريههاي مطبوعات و خبرگزاريها و سامانههاي خبري اينترنتي، در ردههاي خبرنگار کارآموز، خبرنگار، دبير سرويس، ويراستار، معاون سردبير و سردبير را شامل ميشود.
توسعه مطبوعات، توسعة نيروي انساني بخش مطبوعات و افزايش كيفيت كار آنها، امنيت شغلي روزنامهنگاران و در نتيجه شكلگيري سنت حرفهاي مطبوعات را به دنبال خواهد داشت و از رهگذر آن روزنامهنگاران توانايي رقابت در عرصة بينالمللي را خواهند يافت.
3. مؤسسات مطبوعاتي
مقصود از مؤسسه مطبوعاتي هر نهادي است که به تهيه، توليد، پردازش، ويرايش، انتشار خبر، گزارش، مصاحبه، نقد، تفسير، مقاله، عکس، طرح، کاريکاتور، متن و ترجمه آن ها پيرامون موضوعات روز جامعه و يا جريانات فکري مربوط به آنها در سطوح محلي، ملي و بين المللي به شکل اوراق چاپي و يا صفحات اينترنتي مي پردازد. مؤسسات مطبوعاتي، مؤسسات خدمات اجتماعياند كه با مؤسسات تجاري و اقتصادي تفاوت دارند. رونق فعاليت مؤسسههاي مطبوعاتي و تبديل آنان به نهادهاي پويا، خودبسنده و سودآور، به نهادينه شدن مناسبات حرفه اي روزنامه نگاري و توسعه مطبوعات مساعدت جدي خواهد کرد.
4. تشكلهاي حرفهاي و صنفي روزنامهنگاري
منظور تشكلهايي هستند كه توسط روزنامهنگاران، مديران نشريات، عكاسان مطبوعاتي و مانند آنها را راهاندازي شده و در حوزه مطبوعات و اطلاعرساني اثرگذار هستند. بديهي است كه موفقيت برنامههاي توسعه مطبوعات و اطلاعرساني با حمايت و همراهي آنها ميسر خواهد بود.
5. توليد كاغذ، چاپخانه، توزيع و بخش فني مطبوعات
توسعة مطبوعات نيازمند و مسبوق به توسعة همة بخشهاي فني مربوط به مطبوعات خواهد بود. بخشهاي توليد كاغذ، امكانات فني چاپ و توزيع مطبوعات با پشتوانة بخش خصوصي رشد خواهد كرد و به طور كلي عرصة زيرساختها شكوفا خواهد شد.
6. مديران و سياستگذاران مطبوعات
مديران و سياستگذاران مطبوعات با چشمانداز بيشترين بهرهمندي معنوي و مادي تمامي افراد جامعه و مطبوعات از فعاليت نهادهاي مطبوعاتي و نيز بر پايه توافق حداقلي احزاب، گروهها و مقامات عالية كشور دربارة نقش و كاركرد مطبوعات در توسعه اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي کشور، برنامهريزي خواهند كرد. برنامهها قائم به افراد و گروهها نبوده و با جابهجايي افراد تغيير نخواهد کرد.
7. محيط بينالمللي
با توسعة مطبوعات آزاد و مسؤول در کشور، اعتماد بينالمللي به فضاي فرهنگي کشور و زمينه براي مفاهمه رسانه اي بين المللي تقويت خواهد شد، منابع خبري داخلي بيش از پيش مورد استناد رسانهها و مراجع بينالمللي قرار خواهد گرفت و از حجم اخبار کذب و شايعه ها پيرامون کشورمان کاسته خواهد شد. ايجاد چنين فضايي به اعاده اعتبار مجموعه رسانههاي داخلي کمک و مخاطبان را از مراجعه به رسانه هاي غيربومي بينياز خواهد کرد. همچنين به اتکاي وضعيت جديد ميتوان در مجامع علمي ـ فرهنگي بينالمللي با قوت برهاني بيشتر و بهتر از وضعيت توسعه يافته مطبوعات در داخل دفاع كرد و آن را به عنوان يک سرمشق واقعي براي کشورهاي ديگر ارائه کرد.
8. دولت
دولت به عنوان سياستگذار و برنامهريز توسعه مطبوعات، خبرگزاريها و جريان آزاد اطلاعرساني عمل ميكند و تغيير و تحول آن بر چگونگي اجراي برنامهها اثرخواهد گذاشت.
تهديدات و مخاطرات
بخش مطبوعات به دليل پيچيدگي آن، با مخاطرات و تهديدات زيادي روبهروست كه مهمترين آنها را ميتوان به شرح زير برشمرد:
1. در حوزة حمايت
ـ اختصاص بخش عمده اوقات و توانمنديهاي مديران به توزيع يارانهها و كمكهاي اداري و درگيري در كارهاي خدماتي و كارپردازي
ـ احتمال ظهور فساد اداري
ـ اعمال فشار سياسي دائمي بر مديران در مورد توزيع يارانهها و كمكها
ـ ظهور تقاضاي تصنعي براي دريافت مجوز انتشار نشريه به منظور بهرهمند شدن از يارانهها
2. در حوزة نظام مطبوعاتي
ـ درگيري ذهني دائمي مديران بخش در مشاجرات سياسي و جدلهاي مطبوعاتي
ـ عدم امكان برنامهريزي بلندمدت توسط مطبوعات
ـ نرسيدن به يك توافق حداقلي در مورد وظايف و رسالتهاي مطبوعات در سطح حاكميت، گروهها و جناحها
ـ رواج خودسانسوري
ـ فقدان نظام جامع رسانههاي تصويب شده
3. در حوزه اخلاق
ـ عدم شكلگيري هويت صنفي واحد در ميان مطبوعات
ـ بروز جنجال و مشاجرات دائمي بين مطبوعات و عدم تحمل يكديگر
ـ غلبه سياست زدگي بر كار حرفهاي و نتيجتاً ضعف يا زوال اخلاق مطبوعاتي (و انساني)
ـ خطر بروز فساد مالي و اخلاقي و عدول از وظايف حرفهاي در ميان روزنامهنگاران
ـ فقدان ميثاق اصول اخلاقي حرفه روزنامهنگاري تصويب شده
4. در حوزة توسعهاي
ـ توسعه نيافتگي امكانات سرمايهاي مطبوعات
ـ ضعف حرفهاي مطبوعات
ـ كمبود نيروي انساني متخصص و حرفهاي
ـ عدم توانايي رقابت روزنامهنگاران ايراني در عرصة بينالمللي
ـ پايين بودن تيراژ، به ويژه به سبب عدم انطباق محتويات نشريات با نيازها و خواستهاي خوانندگان
5. در حوزة محتوا و جامعه
ـ گرايش مطبوعات به موضوعات جنجالي براي كسب تيراژ
ـ مشخص نشدن مخاطبان خاص مطبوعات و نشريات
ـ توجه ويژه به موضوعات سياسي و كمتوجهي به ديگر موضوعات مبتلا به جامعه
ـ عدم توجه كافي به لزوم طرح و شرح همزمان ديدگاههاي مختلف و مخالف يكديگر درخصوص موضوعات مطرح شده و به چالش كشيده شده
6. در حوزة زيربنايي
ـ عدم تكافوي توليد داخلي كاغذ روزنامه و نياز ارزي براي واردات
ـ وابستگي كارخانههاي توليد كاغذ و نشريات به يارانههاي دولتي
ـ شكل نگرفتن نظام اشتراك مطبوعات (آبونمان)
ـ اتلاف منابع همچون كاغذ، چاپ، نيروي انساني به علت عرضه نامناسب نشريات و زياد بودن نسخ برگشتي
ـ عدم انتشار به موقع برخي نشريات
ـ عدم امكان دسترسي به موقع و آسان شهروندان به مطبوعات
ـ فرسودگي ماشينها و خدمات چاپ و ليتوگرافي
ـ توسعه نيافتگي سيستم توزيع
ـ سنگين بودن هزينه توزيع
7. در حوزة انتشار نشريه
ـ متراكم شدن تقاضاهاي پاسخ داده نشده براي اعطاي مجوز انتشار نشريه
ـ مشخص نبودن ضوابط عيني صلاحيت يا عدم صلاحيت داوطلبان دريافت مجوز انتشار نشريه
ـ رشد و گسترش بيش از حد نشريات دولتي در رقابت با بخش خصوصي
ـ رقابت روزنامهنگاري الكترونيك با روزنامهنگاري سنتي
8. در حوزة مخاطب
ـ افزايش انتظارات گروهها و اقشار مختلف و عدم پاسخگويي به اين نيازها
ـ خطر تبديل شدن مخاطبان نشريات به فراگيران منفعل
ـ سياسي شدن گرايشهاي فرهنگي
9. در حوزة سياست
ـ ضعف ساختار سياسي در فهم سريع تحولات و فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات و مقاومت در برابر آن
ـ امكان تكصدايي شدن مطبوعات و محروم ماندن حاكميت از نقد و نظارت همگاني
ـ وجود شكاف رواني بين حاكميت و مطبوعات يا واگرايي بين حاكميت و مطبوعات
ـ عدم شفافيت سياستهاي مطبوعاتي يا وجود برخي سياستهاي نانوشته
10ـ در حوزه حقوق
ـ توسعهنيافتگي حقوق مطبوعات
ـ ارائه قرائتها و تفسيرهاي تنگنظرانه از قوانين موجود
ـ تأكيد بر نظام تأميني و پيشگيري (صدور مجوز و ...) در مقررات موجود و عدم توجه به كارآمدي نظام تنبيهي و تعقيبي براي جرائم مطبوعاتي
ـ فقدان مقررات و قوانين جامع و روزآمد براي دستاندركاران مطبوعات
ـ توسعهنيافتگي حقوق مالكيت معنوي
فرصتها و تواناييها
با نگاه اجمالي به عوامل داخلي و خارجي اثرگذار بر وضعيت مطبوعات و ساير رسانههاي جمعي و همچنين با توجه به تحولات پديد آمده در عرصة مطبوعات طي دهة اخير مهمترين فرصتها و تواناييها در قلمرو مطبوعات را ميتوان به شرح زير فهرست كرد:
1. گرايش روبه رشد اشتغال به امور مطبوعات و رسانهها در بين نسل جوان و خلاق
2. شكلگيري رقابت رسانهاي بين مطبوعات
3. مطالبه دانايي و گردش آزاد اطلاعات به عنوان يك خواسته اساسي در جامعه
4. وجود گفتمانهاي سياسي متكثر
5. گسترش طيف توليدكنندگان و دستاندركاران حوزة مطبوعات
6. افزايش تنوع در مطبوعات و افزايش قدرت انتخاب مخاطبان
7. شكلگيري هويت صنفي و تعامل با مطبوعات
8. پيگيري مطالبات مشترك حرفهاي توسط روزنامهنگاران
9. شكلگيري انجمنها و نهادهاي صنفي و حرفهاي مطبوعات و روزنامهنگاران
10. ايفاي نقش ارتباطي مطبوعات در بحرانهاي سياسي
11. افزايش دسترسي همگاني به اطلاعات
12. ارتقاي سطح مطالبات اجتماعي در حوزة مطبوعات و آزادي بيان
13. فاصلهگيري مطبوعات از نظام هنجاري اقتدارگرا و حركت به سمت نظام هنجاري مسئوليت اجتماعي
14. افزايش نسبي گرايش عمومي به مطالعه مطبوعات
15. ارتقاء و انباشت تجربه طولاني كار مطبوعاتي در حافظه و ذهنيت اهالي مطبوعات
محورهاي اجرايي
بيشتر اهداف و سياستهاي مطرح شده در اين سند با حمايت و پيگيري سطوح عالي تصميمگيري فرهنگي، رسانهاي و مطبوعاتي در حاكميت و همچنين توجه ويژه بخش اجرايي حوزه طي سالهاي اجراي برنامة چهارم توسعه فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي قابل حصول است. اما در زير به مواردي اشاره مي شود که علاوه بر توجه بخش، نيازمند توجه ويژهاي در سطح حاكميت و تصميمگيري عالي نظام است. در عين حال به نظر ميرسد پيشنياز هرگونه توجه ويژه در سطح تصميمگيري عالي نظام در حوزة مطبوعات، رسيدن به توافق و اجماع حداقلي مقامات عالي رتبة نظام، جناحها و احزاب سياسي و دستگاههاي اجرايي و نظارتي در باره نقش، جايگاه و كاركرد مطبوعات در توسعة كشور است.
1. تدوين نظام حقوقي جامع رسانهها
براي تدوين نظام حقوقي جامع رسانهها، ضروري است كه ابتدا توسط سه گروه استادان و متخصصان ارتباط جمعي، روزنامهنگاران و دستاندركاران اجرايي در خصوص چارچوب بايسته اين حوزه توافقهايي صورت گيرد و سپس گروهي از طرف هر سه حوزه مسئول تدوين نظام مذكور شود. اين نظام بايد رويکردي يکپارچه و منسجم نسبت به تمامي رسانه ها داشته باشد.
تبصره: نظام حقوقي جامع رسانهها با بهرهگيري از گفتگوها و بررسيهاي كارشناسانهاي كه درنشستهاي متعدد با اساتيد و متخصصان روزنامهنگاران و نمايندگان رئيس جمهوري صورت گرفته، تدوين شده است.
2. تشکيل شوراي عالي رسانه ها
بهمنظور کمک به برخورداري هر چه بيشتر همگان از حق دسترسي به اطلاعات و در جهت حمايت و حراست از آزادي و استقلال مطبوعات، اعتلاء و ارتقاي استانداردها و معيارهاي تخصصي کار و فعاليت روزنامهنگاري، تأمين و تضمين مسؤوليت اجتماعي روزنامهنگاران و احترام آنان به اصول اخلاقي اين حرفه لازم است شوراي عالي رسانهها تشکيل شود.
تبصره: تدوين نظام جامع رسانهها و تشكيل شوراي عالي رسانهها تا آنجا كه به تفاهم و توافق اعضاي جامعه مطبوعاتي نياز دارد، از سوي خود آنها به عنوان ميثاق اصول اخلاقي حرفه روزنامهنگاري و پيمان دستهجمعي كار روزنامهنگاري تأييد و امضاء ميشود و در آنجا كه به حوزههاي تقنيني و قضايي مربوط است، از طريق تعامل قانوني و منطقي با حوزههاي مذكور تأييد و تصويب خواهد شد.
3. آزادسازي انتشار نشريات
در چارچوب قانون مطبوعات، كه ذيل نظام جامع رسانهها تدوين خواهد شد، بايد شيوة ضرورت اخذ امتياز براي انتشار نشريه لغو و به جاي آن شيوة اعلامنامه يا ثبت نام به رسميت شناخنه شود. افراد بايد بتوانند آزادانه به انتشار نشريه مبادرت كنند. بديهي است شيوههاي كنترل و نظارت فعلي جاي خود را به كنترلهاي حرفهاي، صنفي و اخلاقي و سياستهاي خودتنظيمي خواهد داد و دولت هدايت و نظارت كلان و عاليه را برعهده خواهد گرفت. در حقيقت دولت از اين پس بيشتر سياستگذار خواهد بود تا متصدي انجام امور.
4. استقلال اقتصادي نشريات و تبديل آن ها به بنگاه اقتصادي
استقلال اقتصادي نشريات منوط به تغيير جهت نظام اعطاي يارانه به سمت تأمين و تجهيز زيرساختهاي توزيع و توليد مطبوعات است. بر اين اساس پرداخت يارانه به صورت کنوني آن به طور کامل قطع شده، يارانه مورد نظر صرف بسترسازي توسعة مطبوعات خواهد شد. در واقع به اين ترتيب هر نشريه اي كه شايستگي و توانايي واقعي داشته باشد خواهد توانست به انتشار ادامه دهد.
5. حمايت از صنايع مرتبط با مطبوعات
دولت با جهت دادن كمكهاي خود به سمت زيرساختهاي مطبوعات و اتخاذ سياستهاي تشويقي، مشكل كمبود توليد كاغذ در داخل را حل خواهد كرد، چاپخانههاي مطبوعات را روزآمد خواهد كرد، صنايع نوين اطلاعاتي و ارتباطي را گسترش خواهد داد و دسترسي و بهرهمندي از آن را براي مطبوعات و ديگر رسانهها روزآمد و ارزان خواهد ساخت.
6. كاهش تصديگري دولت و سپردن امور و فعاليتهاي اصلي به دست صنف
کاهش تصديگري دولت در حوزة مطبوعات علاوه بر قانون، نيازمند سياستگذاري شوراي عالي انقلاب فرهنگي است. دولت ميتواند با تهيه و تدوين برنامههاي جامع اين موضوع را با ارائة راهكارهاي نظارتي لازم در شوراي عالي انقلاب فرهنگي مطرح سازد و موافقت آن شورا را کسب کند.
7. توسعه انتشار نشريات الكترونيك
براي پيشبرد جريان آزاد اطلاعرساني و توسعه حق دسترسي به اطلاعات و معرفتها، دولت كمك به توسعه انتشار نشريات الكترونيك و ديگر نسخههاي اينترنتي مطبوعات، خبرگزاريهاي غيردولتي و پايگاههاي اطلاعرساني را بطور همه جانبه دنبال خواهد كرد و زمينههاي گسترش آنها را فراهم ميسازد.
8. ساماندهي نظام توزيع
براي بهبود و روزآمدسازي وضعيت توزيع نشريات، تأسيس سرويس ويژه پست مطبوعات در ساختار شركت پست جمهوري اسلامي دنبال خواهد شد و متعاقباً بخشي از يارانههاي مطبوعات بسوي مصرف كنندگان (درنظر گرفتن تعرفه ويژه براي پست و حمل بار مطبوعاتي توسط هواپيما و ...) هدايت خواهد شد.
متن کامل آئین نامه پیشنهادی صدور مجوز تاسیس و نظارت بر خبرگزاری های غیر دولتی
در پاسخ به سوال مهرداد باید بگویم که متن کامل و پیشنهادی آئین نامه پیشنهادی صدور مجوز تاسیس و نظارت بر خبرگزاری های غیر دولتی به شرح زیر می باشد:
فصل اول : تعریف خبرگزاری های غیر دولتی
ماده 1 . خبرگزاری غیر دولتی در این آیین نامه، مؤسسه ای است که با سرمایه خصوصی توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی تشکیل شده و بطور منظم در زمینه های گوناگون اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، کشاورزی ، فرهنگی ، دینی ، علمی ، فنی ، نظامی ، هنری ، ورزشی و نظایر اینها خبر ، تحلیل ، مصاحبه و گزارش ( بصورت متن ، صدا و تصویر ) تولید ، پردازش و منتشر می کند .
فصل دوم : رسالت خبرگزاری های غیر دولتی
ماده 2 . رسالتی که خبرگزاری های غیر دولتی در نظام جمهوری اسلامی بر عهده دارند عبارت است از :
الف : کمک به پیشبرد و تأمین حق دسترسی همگانی به اطلاعات .
ب : روشن ساختن افکار عمومی و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم .
ج : پی ریزی ارتباط مبتنی بر همدلی و تفاهم بین آحاد مردم و تأمین مصالح ملی .
فصل سوم : حقوق خبرگزاری های غیر دولتی
ماده 3 : خبرگزاری ها حق دارند اخبار و اطلاعات مربوط به رویدادهای ملی و بین المللی و دیدگاهها و انتقادات مردم و مسئولان را با رعایت موزین قانونی منتشر کنند .
تبصره 1 : انتقاد باید به دور از افتراء ، توهین ، تحقیر و هتک حیثیت دیگران باشد .
ماده 4 : هیچ مقام دولتی و غیر دولتی حق ندارد برای انتشار مطالب در صدد اعمال فشار بر خبرگزاری برآید و یا به سانسور و کنترل انتشار اخبار مبادرت کند .
فصل چهارم : حدود فعالیت خبرگزاری های غیر دولتی
ماده 6 : مصوبات شورای عالی امنیت ملی برای خبرگزاری های غیر دولتی لازم الاتباع است . در صورت تخلف ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت خبرگزاری متخلف را موقتا و حداکثر تا دو ماه متوقف و جهت رسیدگی، پرونده را به مراجع قضایی ارسال می کند .
ماده 7 : خبرگزاری ها در انتشار اخبار و اطلاعات ، جز در موارد اخلال به مبانی وحقوق عمومی- که در موارد زیر مشخص می شوند - آزادند :
1- نشر مطالب الحادی و مخالف موازین اسلامی و مطالبی که به اساس نظام جمهوری اسلامی لطمه وارد می کند .
2- اشاعه فحشا و منکرات ، اخبار کذب ، تحریف اظهارات و مطالب دیگران ، انتشار عکس ها ، تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومی .
3- ایجاد اختلاف بین اقشار جامعه ، به ویژه از طریق دامن زدن با اختلافهای نژادی وقومی .
4- ترغیب و تشویق افراد و گروهها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت و منافع جمهوری اسلامی ایران در داخل یا خارج کشور .
5- فاش نمودن و انتشار اسناد ، دستورها و اطلاعات محرمانه ، اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ، نقشه و استحکامات نظامی ، انتشار مذاکرات غیر علنی مجلس شورای اسلامی و محاکم غیر علنی دادگستری و تحقیات مراجع قضایی بدون مجوز قانونی .
6- اهانت به دین مبین اسلام و مقدسات آن و همچنین اهانت به مقام معظم رهبری و مراجع مسلم تقلید .
7- افترا به مقامات ، نهادها ، ارگانها و هریک از افراد کشور و توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی که حرمت شرعی دارند .
8- نقل مطالب از مطبوعات ، پایگاههای اطلاع رسانی ، احزاب و گروههای ضد انقلاب و محارب به نحوی که تبلیغ آنها باشد .
ماده 8 : خبرگزاری های غیر دولتی موظفند پاسخ اشخاص حقوقی یا حقیقی ذی نفع را حداکثر ظرف 24 ساعت پس از دریافت پاسخ منتشر نمایند .
فصل پنجم : شرایط متقاضی و مراحل صدور مجوز
ماده 9 : تأسیس خبرگزاری غیر دولتی توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی با سرمایه ایرانی و اخذ مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آزاد است .
تبصره 2- واگذاری امتیاز خبرگزاری های غیر دولتی به غیر ممنوع است مگر با اجازه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
ماده 10 :
الف - شخص حقیقی متقاضی تأسیس خبرگزاری های غیر دولتی باید دارای شرایط زیر باشد :
1- تابعیت ایرانی
2- دارا بودن حداقل 30 سال سن
3- عدم حجر و ورشکستگی به تقلب و تقصیر
4- عدم اشتهار به فساد اخلاق و سابقه محکومیت کیفری مؤثرکه موجب محرومیت از حقوق اجتماعی باشد .
5- داشتن مدرک کارشناسی لیسانس یا پایان سطح در علوم حوزوی ، به تشخیص مراجع ذیربط .
6- دارا بودن حداقل 5 سال سابقه کار علمی یا حرفه ای در زمینه ارتباطات یا حوزه فعالیت خبرگزاری .
ب - شخص حقوقی متقاضی تأسیس خبرگزاری های غیر دولتی باید مراحل قانونی ثبت شخصیت حقوقی را طی کرده باشد .
تبصره 3- صاحب امتیاز در قبال خط مشی کلی ، فعالیت ها و مطالبی که از طریق خبرگزاری انتشار می یابد مسئول است .
تبصره 4- نخست وزیران ، وزیران ، استانداران ، امرای ارتش و شهربانی ، ژاندارمری ، رؤسای سازمانهای دولتی ، مدیران عامل و رؤسای هیأت مدیره در شرکتها و بانکهای دولتی و کلیه شرکت ها و مؤسساتی که شمول حکم در مورد آن مستلزم ذکر نام است ، نمایندگان مجلسین ، سفرا ، فرماندهان ، شهرداران ، رؤسای انجمنهای شهر و شهرستان تهران و مراکز استانها ، اعضای ساواک ، رؤسای دفاتر رستاخیز در تهران و مراکز استانها و شهرستانها و وابستگان به رژیم سابق که در فاصله زمانی پانزدهم خرداد 1342 تا 22 بهمن 1357 در مشاغل مذکور بوده و همچنین کسانی که در این مدت از طریق مطبوعات ، رادیو و تلویزیون یا سخنرانی در اجتماعات ، خدمتگزار تبلیغاتی رژیم گذشته بوده اند ، از تأسیس خبرگزای های غیر دولتی محرومند.
تبصره 5- در صورتی که صاحب پروانه یکی از شرایط مقرر در این ماده را فاقد شود ، به تشخیص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پروانه خبرگزاری لغو می شود .
ماده 11- رسیدگی به صلاحیت متقاضی صدور مجوز و نظارت بر فعالیت خبرگزای غیر دولتی درهیأت رسیدگی به امور مراکز فرهنگی انجام می شود .
تبصره 6: هیأت رسیدگی به امور مراکز فرهنگی می تواند حسب مورد از یک استاد دانشگاه ، مدیر عامل خبرگزاری جمهوری اسلامی و یک کارشناس مسائل خبری دعوت نماید .
ماده 12- هیأت رسیدگی به امور مراکز فرهنگی تخلف خبرگزاری ها را رسیدگی کرده در صورت لزوم نسبت به ارجاع آن به مراجع ذیصلاح اقدام می کند .
ماده 13- پروانه هایی که بر طبق مقررات سابق برای خبرگزاری های غیر دولتی صادر شده است به اعتبار خود باقی است ، مشروط بر اینکه ظرف سه ماه از تاریخ اجرای این آئین نامه صاحب امتیاز خبرگزاری غیر دولتی برای تطبیق با مقاد این آیین نامه اقدام نماید .
ماده 14- هر خبرگزاری غیر دولتی باید دفاتر محاسباتی پلمپ شده بر طبق قانون تهیه و کلیه مخارج و درآمد خود را درآن ثبت کند و بیلان سالانه در آمد و مخارج را به وزارت ارشاد اسلامی بفرستد . وزارت ارشاد اسلامی هر وقت لازم بداند ، دفاتر مالی خبرگزاری های موضوع این آیین نامه را بازرسی می نماید .
ماده 15- خبرگزاری های غیر دولتی موظفند حداکثر ظرف یکسال پس از اخذ مجوز فعالیت خود را آغاز کنند در غیر این صورت مجوز مذکور لغو خواهد شد .
در اجرای بند 22 ماده 2 قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، آیین نامه " نحوه صدورمجوز تأسیس خبرگزاری های غیر دولتی " مشتمل بر 5 فصل ، 15 ماده ، 6 تبصره و 14 بند به تصویب وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی رسید .
فصل اول : تعریف خبرگزاری های غیر دولتی
ماده 1 . خبرگزاری غیر دولتی در این آیین نامه، مؤسسه ای است که با سرمایه خصوصی توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی تشکیل شده و بطور منظم در زمینه های گوناگون اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، کشاورزی ، فرهنگی ، دینی ، علمی ، فنی ، نظامی ، هنری ، ورزشی و نظایر اینها خبر ، تحلیل ، مصاحبه و گزارش ( بصورت متن ، صدا و تصویر ) تولید ، پردازش و منتشر می کند .
فصل دوم : رسالت خبرگزاری های غیر دولتی
ماده 2 . رسالتی که خبرگزاری های غیر دولتی در نظام جمهوری اسلامی بر عهده دارند عبارت است از :
الف : کمک به پیشبرد و تأمین حق دسترسی همگانی به اطلاعات .
ب : روشن ساختن افکار عمومی و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم .
ج : پی ریزی ارتباط مبتنی بر همدلی و تفاهم بین آحاد مردم و تأمین مصالح ملی .
فصل سوم : حقوق خبرگزاری های غیر دولتی
ماده 3 : خبرگزاری ها حق دارند اخبار و اطلاعات مربوط به رویدادهای ملی و بین المللی و دیدگاهها و انتقادات مردم و مسئولان را با رعایت موزین قانونی منتشر کنند .
تبصره 1 : انتقاد باید به دور از افتراء ، توهین ، تحقیر و هتک حیثیت دیگران باشد .
ماده 4 : هیچ مقام دولتی و غیر دولتی حق ندارد برای انتشار مطالب در صدد اعمال فشار بر خبرگزاری برآید و یا به سانسور و کنترل انتشار اخبار مبادرت کند .
فصل چهارم : حدود فعالیت خبرگزاری های غیر دولتی
ماده 6 : مصوبات شورای عالی امنیت ملی برای خبرگزاری های غیر دولتی لازم الاتباع است . در صورت تخلف ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت خبرگزاری متخلف را موقتا و حداکثر تا دو ماه متوقف و جهت رسیدگی، پرونده را به مراجع قضایی ارسال می کند .
ماده 7 : خبرگزاری ها در انتشار اخبار و اطلاعات ، جز در موارد اخلال به مبانی وحقوق عمومی- که در موارد زیر مشخص می شوند - آزادند :
1- نشر مطالب الحادی و مخالف موازین اسلامی و مطالبی که به اساس نظام جمهوری اسلامی لطمه وارد می کند .
2- اشاعه فحشا و منکرات ، اخبار کذب ، تحریف اظهارات و مطالب دیگران ، انتشار عکس ها ، تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومی .
3- ایجاد اختلاف بین اقشار جامعه ، به ویژه از طریق دامن زدن با اختلافهای نژادی وقومی .
4- ترغیب و تشویق افراد و گروهها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت و منافع جمهوری اسلامی ایران در داخل یا خارج کشور .
5- فاش نمودن و انتشار اسناد ، دستورها و اطلاعات محرمانه ، اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ، نقشه و استحکامات نظامی ، انتشار مذاکرات غیر علنی مجلس شورای اسلامی و محاکم غیر علنی دادگستری و تحقیات مراجع قضایی بدون مجوز قانونی .
6- اهانت به دین مبین اسلام و مقدسات آن و همچنین اهانت به مقام معظم رهبری و مراجع مسلم تقلید .
7- افترا به مقامات ، نهادها ، ارگانها و هریک از افراد کشور و توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی که حرمت شرعی دارند .
8- نقل مطالب از مطبوعات ، پایگاههای اطلاع رسانی ، احزاب و گروههای ضد انقلاب و محارب به نحوی که تبلیغ آنها باشد .
ماده 8 : خبرگزاری های غیر دولتی موظفند پاسخ اشخاص حقوقی یا حقیقی ذی نفع را حداکثر ظرف 24 ساعت پس از دریافت پاسخ منتشر نمایند .
فصل پنجم : شرایط متقاضی و مراحل صدور مجوز
ماده 9 : تأسیس خبرگزاری غیر دولتی توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی با سرمایه ایرانی و اخذ مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آزاد است .
تبصره 2- واگذاری امتیاز خبرگزاری های غیر دولتی به غیر ممنوع است مگر با اجازه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
ماده 10 :
الف - شخص حقیقی متقاضی تأسیس خبرگزاری های غیر دولتی باید دارای شرایط زیر باشد :
1- تابعیت ایرانی
2- دارا بودن حداقل 30 سال سن
3- عدم حجر و ورشکستگی به تقلب و تقصیر
4- عدم اشتهار به فساد اخلاق و سابقه محکومیت کیفری مؤثرکه موجب محرومیت از حقوق اجتماعی باشد .
5- داشتن مدرک کارشناسی لیسانس یا پایان سطح در علوم حوزوی ، به تشخیص مراجع ذیربط .
6- دارا بودن حداقل 5 سال سابقه کار علمی یا حرفه ای در زمینه ارتباطات یا حوزه فعالیت خبرگزاری .
ب - شخص حقوقی متقاضی تأسیس خبرگزاری های غیر دولتی باید مراحل قانونی ثبت شخصیت حقوقی را طی کرده باشد .
تبصره 3- صاحب امتیاز در قبال خط مشی کلی ، فعالیت ها و مطالبی که از طریق خبرگزاری انتشار می یابد مسئول است .
تبصره 4- نخست وزیران ، وزیران ، استانداران ، امرای ارتش و شهربانی ، ژاندارمری ، رؤسای سازمانهای دولتی ، مدیران عامل و رؤسای هیأت مدیره در شرکتها و بانکهای دولتی و کلیه شرکت ها و مؤسساتی که شمول حکم در مورد آن مستلزم ذکر نام است ، نمایندگان مجلسین ، سفرا ، فرماندهان ، شهرداران ، رؤسای انجمنهای شهر و شهرستان تهران و مراکز استانها ، اعضای ساواک ، رؤسای دفاتر رستاخیز در تهران و مراکز استانها و شهرستانها و وابستگان به رژیم سابق که در فاصله زمانی پانزدهم خرداد 1342 تا 22 بهمن 1357 در مشاغل مذکور بوده و همچنین کسانی که در این مدت از طریق مطبوعات ، رادیو و تلویزیون یا سخنرانی در اجتماعات ، خدمتگزار تبلیغاتی رژیم گذشته بوده اند ، از تأسیس خبرگزای های غیر دولتی محرومند.
تبصره 5- در صورتی که صاحب پروانه یکی از شرایط مقرر در این ماده را فاقد شود ، به تشخیص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پروانه خبرگزاری لغو می شود .
ماده 11- رسیدگی به صلاحیت متقاضی صدور مجوز و نظارت بر فعالیت خبرگزای غیر دولتی درهیأت رسیدگی به امور مراکز فرهنگی انجام می شود .
تبصره 6: هیأت رسیدگی به امور مراکز فرهنگی می تواند حسب مورد از یک استاد دانشگاه ، مدیر عامل خبرگزاری جمهوری اسلامی و یک کارشناس مسائل خبری دعوت نماید .
ماده 12- هیأت رسیدگی به امور مراکز فرهنگی تخلف خبرگزاری ها را رسیدگی کرده در صورت لزوم نسبت به ارجاع آن به مراجع ذیصلاح اقدام می کند .
ماده 13- پروانه هایی که بر طبق مقررات سابق برای خبرگزاری های غیر دولتی صادر شده است به اعتبار خود باقی است ، مشروط بر اینکه ظرف سه ماه از تاریخ اجرای این آئین نامه صاحب امتیاز خبرگزاری غیر دولتی برای تطبیق با مقاد این آیین نامه اقدام نماید .
ماده 14- هر خبرگزاری غیر دولتی باید دفاتر محاسباتی پلمپ شده بر طبق قانون تهیه و کلیه مخارج و درآمد خود را درآن ثبت کند و بیلان سالانه در آمد و مخارج را به وزارت ارشاد اسلامی بفرستد . وزارت ارشاد اسلامی هر وقت لازم بداند ، دفاتر مالی خبرگزاری های موضوع این آیین نامه را بازرسی می نماید .
ماده 15- خبرگزاری های غیر دولتی موظفند حداکثر ظرف یکسال پس از اخذ مجوز فعالیت خود را آغاز کنند در غیر این صورت مجوز مذکور لغو خواهد شد .
در اجرای بند 22 ماده 2 قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، آیین نامه " نحوه صدورمجوز تأسیس خبرگزاری های غیر دولتی " مشتمل بر 5 فصل ، 15 ماده ، 6 تبصره و 14 بند به تصویب وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی رسید .
Thursday, November 17, 2005
زندگی نامه دكتر حميد نطقي بيانگذار و پدر روابط عمومي ايران
دكتر ( حميد نطقي ) در 11 شهريور 1299 هجري شمسي در تيريز متولد شد . در دبستان ( اتحاد نوبري ) اين شهر تحصيلات ابتدايي خود را آغاز كرد و سپس در يكي از مدارس برجسته اين شهر ( نجات ) تحصيلات خود را ادامه داد . وي سپس با خانواده خويش به شهر آستارا مهاجرت نمود و در مدرسه ( حكيم نظامي ) اين شهر به ادامه تحصيل پرداخت .
دكتر ( نطقي ) سپس به تهران آمد و در دانشگاه حقوق دانشگاه تهران به تحصيل مشغول شد و در سال 1321 با درجه ليسانس از اين دانشگاه فارغ التحصيل و بلافاصله براي ادامه تحصيلات در رشته حقوق قضايي , تحصيل در مقطع دكترا را در دانشگاه استامبول آغاز كرد . وي به سبب علاقه مندي به ادبيات و شعر در اين دانشگاه با نشريه هاي ادبي شروع به همكاري نمود و از اين طريق راه خود را به سوي وسايل ارتباطي و جهان ارتباطات آغاز كرد .
دكتر ( نطقي ) در سال 1327 به ايران بازگشت و ابتدا به كنسرسيوم نفت و سپس به شركت نفت ايران و انگلس پيوست و به عنوان مشاور هيات مديره كنسرسيوم و در شاخه ارتباط با مطبوعات اداره اطلاعات و انشارات شركت نفت مشغول به كار شد . وي در سال 1330 به مديريت روابط عمومي شركت نفت منصوب شد و از آن زمان به بعد فعاليت هاي جدي خود را در زمينه روابط عمومي آغاز كرد .
پس از تاسيس ( موسسه عالي روزنامه نگاري و روابط عمومي ) در سال 1346 از دكتر ( نطقي ) پس از پيروزي انقلاب اسلامي , با توجه به حذف رشته روابط عمومي از نظام آموزشي كشور , همچنان به فعاليت هاي آموزشي , پژوهشي و مشاوره اي خود در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي نام جديد همان موسسه عالي روزنامه نگاري و روابط عمومي ادامه داد . در پي تلاش هاي ايشان و آقاي دكتر ( كاظم معتمدنژاد ) و همكاري و هماهنگي مسئولان آموزش عالي كشور در سال 1366 رشته روابط عمومي به عنوان يك رشته در مقطع كارشناسي مورد تصويب شوراي عالي برنامه ريزي وزارت فرهنگ و آموزش عالي قرار گرفت .
مسعود برزين , مولف اولين كتاب روابط عمومي عملي در ايران ( مسعود برزين ) نويسنده كتاب ( چگونه روابط عمومي كنيم) يكي ديگر از پيشگامان است . وي در سال 1299 شمسي در تهران به دنيا آمد . تحصيلات دبستان و دبيرستان را در اين شهر به پايان رسانيد و سپس رشته زبان انگليسي را در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران به پايان برد .
( برزين ) دوره دو ساله مدرسه روزنامه نگاري لندن را طي كرد و سپس دوره روابط عمومي را در انگلستان و هلند گذرانيد و كار روابط عمومي را در دهه 1330 با شركت نفت آغاز كرد .
( برزين ) پس از انتقال به تهران همچنان فعاليت خود را در روابط عمومي شركت نفت ادامه داد و در كنار آن با مطبوعات به همكاري پرداخت و در تشكيل هاي اين صنف مسئوليت هايي را پذيرفت . در نيمه اول دهه 1340 كتاب ( چگونه روابط عمومي كنيم ؟ ) به قلم وي از سوي انتشارات بهجت در تهران منتشر شد .
ابوالقاسم حالت , مشهورترين شاعر طنزپرداز سراسر عمر در روابط عمومي
( ابوالقاسم حالت ) در سال 1298 شمسي در تهران به دنيا آمد . از دوران كودكي به ادبيات فارسي علاقه فراواني نشان مي داد و به شعر عشق مي ورزيد . از 16 سالگي سرودن شعر را آغاز كرد و به تدريج به انجمن هاي ادبي راه يافت . از سال 1317 با هفته نامه فكاهي توفيق معروف ترين نشريه فكاهي تاريخ كشور همكاري خود را آغاز كرد و اين كار را تا آخرين آن , يعني بيش از 22 سال , ادامه داد .
( حالت ) در سال 1327 به روابط عمومي شركت نفت در آبادان منتقل شد و مسئوليت انتشار هفته نامه ( اخبار هفته ) ارگان روابط عمومي را پذيرفت . وي در سال 1338 از آبادان به تهران منتقل و در بخش انتشارات روابط عمومي به كار خود ادامه داد .
مدتي مدير مجله ( صنعت نفت ) و رييس اداره روابط مطبوعاتي شركت ملي نفت ايران بود و در خرداد 1357 در سن شصت سالگي بازنشسته شد .
هر چند در ايران ( حالت ) به يك طنز پرداز مشهور يا شايد بهتر است بگوييم مشهورترين طنزپرداز تاريخ كشور , شناخته مي شود , ولي در تاريخ رشته روابط عمومي ايران از وي به عنوان يك پيشگام مديريت انتشارات و نشريات واحدهاي روابط عمومي و نويسنده و كارشناس متون نوشتاري اين رشته نام برده مي شود .( حالت ) به زبان هاي انگليسي , فرانسه و عربي تلسط كافي داشت و از هر يك از آنها آثلري را به فارسي برگردانيده است . وي داراي آثار ترجمه و تاليف فراواني است كه بيشتر آنها را مي توان به نوعي مصاديق كارهاي روابط عمومي دانست . استاد ( ابوالقاسم حالت ) در سوم آبان 71 در تهران درگذشت .
محمد علي بهتاش , تلاش براي ايجاد اداره هماهنگي دفاتر روابط عمومي كشور
اداره كل تبليغات دولت كنوني كه در گذشته دفتر هماهنگي تبليغات دولت و پيش از آن اداره كل هماهنگي روابط عمومي ها خوانده مي شد , در حقيقت يك نهاد هماهنگ كننده , حمايت كننده و پشتيباني كننده دفاتر روابط عمومي هاي كشور است . اين اداره كل از همان آغاز متولي روابط عمومي هاي بخش دولتي , نيمه دولتي و خصوصي در كشور بوده و با گردهم آوردن آنها , برگزاري سمينارها , نشست ها و جلسات تخصصي , انتشارات نشريات ويژه روابط عمومي و اختيار قرار دادن تجهيزات و وسايل كار از يك سو و طرح و پيشنهاد و مقررات و قوانين حمايت كنند از سوي ديگر سهم به سزايي در پيشرفت , تكوين و تكامل روابط عمومي كشور داشته است . اين نهاد با تلاش ها و پيگيري هاي كساني به وجود آمد كه يكي از برجسته ترين آنها ( محمدعلي بهتاش ) است . وي با پشتكار و اهتمامي كه مي ورزيد و با تهيه طرح ها و ارايه پيشنهادهاي مستمر و مكرر در ايجاد اين نهاد هدايت كننده و مهم روابط عمومي كشور تلاش فراواني مبذول داشته است .
( محمدعلي بهتاش ) در سال 1310 در شهرستان بروجرد در يك خانواده روحاني ديده به جهان گشود . وي دوران تحصيلات ابتدايي را در قم در كنار پدر خود كه از روحانيون تحصيل كرده نجف بود به پايان رساند وسپس همراه وي به بروجرد بازگشت . بهتاش در سال 1330 به تهران آمد و پس از اخذ ديپلم متوسطه به استخدام اداره كل انتشارات و راديو درآمد .
( بهتاش ) در آغاز , مسئوليت جمع آوري و بررسي پرونده هاي آماري و اطلاعاتي را پذيرفت و از اين طريق و به تدريج به اهميت آمار و اطلاعات و امر اطلاع رساني پي برد و سپس در عمر كاري و اداري خود به تاسيس نهادهاي اطلاع رساني روابط عمومي پرداخت .
به سبب اهميتي كه جمع آوري , طبقه بندي , نشر و انتقال اطلاعات و اطلاع رساني در داخل و خارج از كشور يافته بود , دولت اقدام به تاسيس وزارت اطلاعات و جهانگردي نمود . در ماده يك قانون تاسيس وزارت اطلاعات و جهانگردي هدف از تاسيس اين وزارتخانه چنين آمده بود : نشر اخبار و تهيه و اجرا و تمركز و هماهنگ ساختن برنامه هاي انتشاراتي و اطلاعاتي كليه وزارتخانه ها و موسسات دولتي وابسته به دولت و بانك ها و شركت ها كه بيش از پنجاه درصد سهام آن متعلق به دولت است .
اداره آمار و بررسي هاي ( اداره كل انتشارات و راديو ) در وزارتخانه جديدالتاسيس به عنوان اداره كل ( مركز مدارك و اسناد ) ناميده مي شد . ( بهتاش ) مدت ها معاونت اين مركز را به عهده داشت و در حقيقت با سوابق كار در اداره قبلي , سرپرستي و فعاليت هاي آن را هدايت و سرپرستي مي كرد . وي جهت تسريع در اطلاع جويي, اطلاع يابي , جمع آوري اطلاعات , طبقه بندي و نشر آنها در كشور در سال 1353 از طريق وزارت اطلاعات و جهانگردي , تشكيل ( شوراي اطلاعات و انتشارات كشور ) در وزارت اطلاعات و جهانگردي با عضويت مسئولان واحدهاي اطلاعات , انتشارات و روابط عمومي وزارتخانه ها را به هيات دولت پيشنهاد كرد كه پيشنهاد وي مورد تصويب قرار گرفت .
( محمدعلي بهتاش ) ضمن تهيه طرح هاي پيشنهادي كه تصويب پاره اي از آنها اساس ادارات , شوراها و نهادهاي روابط عمومي را تشكيل مي داد با دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي اولين و تنها مركز آموزش عالي كشور در رشته روابط عمومي نيز همكاري نزديك داشت و در برپايي كنفرانس ها و سمينارهاي روابط عمومي و همچنين سمينارهايي جهت بازگو كردن مسايل مردم اهتمام مي ورزيد . وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي همچنان به فعاليت خود ادامه داد و با سي سال خدمت مستمر در زمينه روابط عمومي و اطلاع رساني در مراحل نخستين آغاز كار و تاسيس اين رشته ها در كشور بازنشسته شد .
ابوالفصل مرعشي نجفي
در سال 1295 در تهران تولد يافت . پس از تحصيل در مدارس علميه و جديد و اخذ ديپلم در سال 1319 به عنوان حسابدار به استخدام دانشگاه تهران در آمد . از آنجايي كه وي شخصي پركار , جدي , مردمدار و علاقه مند به مسائل اجتماعي و سياسي بود به تدريج از اداره حسابداري به اداره آمار , انتشارات و اطلاعات اين دانشگاه منتقل گرديدو با تلاش و جديت در نهايت به مديريت كل روابط عمومي آن منصوب شد .
( مرعشي نجفي )هر چند توانمندي هاي برجسته روزنامه نگاري و نويسندگي رادار نبود ولي داراي توانمندي هاي بالاي ارتباطي , مردمداري , نو آوري و ارايه طرح هاي جديد بود . اين ويژگي ها همراه با سخت كوشي , جديت و داشتن شم سياسي و اجتماعي از وي يك مسئول روابط عمومي قوي ساخته بود . (مرعشي نجفي ) در كليه جلسات مرتبط با انتشارات , اطلاعات و روابط عمومي كه در تهران تشكيل مي شد شركت مي كرد و در پيشرفت كار نقش مفيدي ايفا مي نمود . وي در كليه مراحل برنامه ريزي و تاسيس نخستين دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي شركت داشت و داراي سهم موثري در راه اندازي رشته علوم ارتباطات اجتماعي و روابط عمومي به عنوان يك رشته مستقل دانشگاهي است .
( مرعشي نجفي ) از موسسه روزنامه نگاري وابسته به دانشكده ادبيات دانشگاه تهران كه خود در تاسيس و راه اندازي آن تلاش زيادي كرده , داراي مدرك ليسانس بود . وي در ديماه سال 1346 بازنشسته شد و تا سال 1348 همچنان به سمت خود يعني مديريت كل روابط عمومي دانشگاه تهران ادامه داد . ( مرعشي نجفي ) در پاييز سال 1377 در تهران درگذشت .
سهام الدين مزيني , علاقه مند به توسعه روابط عمومي در ايران
( سهام الدين مزيني ) در دهه 30 در تهران به دنيا آمد , تحصيلات خود را در رشته هاي مديريت و اقتصاد در انگلستان گذرانيد و پس از بازگشت به ايران به استخدام شركت ملي نفت ايران درآمد و به مناطق نفت خيز جنوب كشور منتقل شد . مزيني نزديك به يك دهه در آغاجاري و آبادان در بخش آمار , انتشارات و سپس روابط عمومي به كار پرداخت و سپس به تهران منتقل و از نيمه اول 50 تا پيروزي انقلاب اسلامي , اداره كل روابط عمومي شركت نفت را سرپرستي مي كرد .
( مزيني ) براي روابط عمومي نقش و اهميت فراواني قايل بود و در شناساندن , توسعه و گسترش آن تلاش هاي فراواني مي نمود . وي براي اين منظور خود هر ساله سمينارهاي آموزشي 7 الي 15 روزه در آبادان با شركت روساي ادارات روابط عمومي برگزار مي كرد . در اين سمينارها آخرين نشريات آموزشي روابط عمومي تهيه , ترجمه و به شركت كنندگان ارائه مي شد . اين سمينارها و پي گيري ها كه ( مزيني ) در مورد نقد و بررسي نتيجه سمينارها به عمل مي آورد در آن زمان كه هنوز روابط عمومي چندان شناخته نبود در پيشرفت روابط عمومي بسيار موثر بود . وي مردي جدي , منظم , پركار , مبادي آداب و مردمدار بود و شخصاً بين جامعه روابط عمومي از محبوبيت زيادي برخوردار بود .
استاد حسين عماد افشار
وي در سال 1299 خورشيدي در شهر اروميه متولد شد و مقاطع تحصيلي دبستان , دبيرستان و دانشسرا را در اروميه گذراند و در همين شهر استخدام وزارت فرهنگ سابق درآمد . وي پس از 15 سال معلمي به تهران عزيمت كرد و دوره حقوقي قضايي را در دانشگاه تهران به پايان رساند .
( عماد افشار ) در سال 1346 با افتتاح موسسه عالي مطبوعات و روابط عمومي كه حاوي ويژگي هاي كاربردي خاصي است در آن شروع به كار كرد و تا آخرين سال هاي عمر خود به اين كار ادامه داد . وي علاوه بر تدريس مداوم در دانشگاه به طور مقطعي و موردي در دوره هاي كوتاه مدت تخصصي روابط عمومي , مركز آموزش مديريت دولتي و مركز گسترش آموزش مديريت دولتي و مركز گسترش آموزش رسانه ها به آموزش دروس مربوطه مشغول بود . از ايشان چند مقاله پژوهشي معتبر در نشريات تخصصي و عمومي درج شده است , چهار كتاب زير نيز از تاليفات ايشان است:
1- ( آيين درست نويسي ) , 1349 , از انتشارات دانشكده علوم ارتباطات , اجتماعي
2- ( گزارش و نگارش در روابط عمومي ) چاپ اول 1358 و چاپ دوم 1372 , انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي
3- ( دستور و ساختمان زبان فارسي ) , 1346 و چاپ دوم 1372 , انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي
4- ( شيوه نگارش فارسي در مطبوعات ) , 1372 , انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي در ششمين دوره انتخاب بهترين هاي روابط عمومي كه در آبان ماه سال 1377 در تهران برگزار شد , از تلاش هاي آموزشي مستمر نيم قرن استاد ( عماد افشار ) تجليل به عمل آمد و لوح سپاسي از سوي روابط عمومي ايران توسط وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به ايشان تقديم شد .
مرا معلم حسن تو عاشقي آموخت
هيچ شخص حقيقي يا حقوقي نسبت به محيط خود نمي تواند بي اعتنا بماند . رشته هاي گوناگون ارتباطات , همه موجودات را چنان به هم پيوند داده است كه باترقي و دگرگوني تكنيك هاي ارتباطي , بازتاب حادثه اي در يك گوشه , در اندك زماني در همه جا فرو مي پيچد و همه چيز را كم و بيش تحت تاثير قرار مي دهد . بنابراين بي ترديد مي توان گفت كه بيش از پيش در تصميم گيري مديران , به نسبت اهميت سازماني كه مسئوليت اداره آن را به عهده گرفته اند , جمع آوري اطلاعات (Data ) و نتيجه گيري صحيص از آنها ضروري و ناگزير شده است . قبل از هر تغيير و بلكه در ضمن اجراي آن و خلاصه در هر مرحله اي , اجراي تحقيق و پژوهش واجب است . وجود دستگاهي كه استادانه به چنين تحقيقي اقدام و به طور صحيص نتيجه گيري كند و با تكيه به اين اطلاعات , مديران را از نتايج تصميم هايشان آگاه كرده و در صورت لزوم ( عامه ) علاقه مندان را نسبت به كم و كيف و دلايل تصميم هاي مديران آگاه سازد , براي مديريت نعنتي بزرگ تلقي مي شود . نام چنين دستگاهي در اصطلاح غرب
Public Relations و به ترجمه عربي ( العلاقات العامه ) يعني همين روابط عمومي ماست . از دوره اي كه تمايل برخي اشخاص را به پنهان كاري احساس كردم و ديدم كه فساد , اغلب زير اين پرده آشيان مي گيرد و در تاريكي شب بهترين يار و ياور راهزنان است , به فضايل آنچه بعدها ( شفافيت ) نام گرفت بسيار انديشيدم . هر چند كه در عمل كجروي هاي زيادي بر آن عارض مي شود اما در افزارهاي نامي مديريت , ( روابط عمومي ) را كليد حل اين مشكلات شناختم .
نخست از كتاب هاي مربوط به اين حوزه چند جلدي تهيه كردم , سپس حاصل خوانده هاي خود را با آثار نياكان و نامداران كشورمان سنجيدم و اين تركيب را سخت پسنديدم . لكن همواره نگران فساد پذيري آن بودم . با اين انديشه در هفت – هشت سازمان خارجي بزرگ كه به مطالعه و مداقه آن دست يافتم , عزم جزم كردم و در جستجوي راه حلي براي تدريس و تعميم روابط عمومي سالم و پاسخ گوي نيازهاي جامعه ما و متكي به فرهنگ خود از پاي ننشستم .
از يمن بخت بيدار , جمعي از استادان پركار , انديشه مند و هوشيار از هر گوشه و كناري ( كه بعدها , دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي نام يافت ) گرد آمده بودند و به مسائل ارتباطي مي انديشيدند و به خصوص بنا به سابقه فعاليت ها , به مسئله روزنامه نگاري توجه بيشتري داشتند و مسائل ديگر ارتباطي از قبيل روابط عمومي را نيز مد نظر داشتند .
از سوي ديگر در سال 1327 , شركت نفت ايران و انگليس كه در دنيا بعد از جنگ دوم جهاني , گرفتار بحران هاي شديدي شده بود , چون پادزهر بعد از مرگ سهراب , به فكر خانه تكاني و تغيرات اساسي از جمله تاسيس روابط عمومي در اين بخش افتاد و اين درست با پايان تحصيلات من هم زمان بود . در آن وقت رييس روابط عمومي شركت نفت ( هنگام جنگ دوم جهاني ) , ( مارشال مونتگمري ) بود كه بر انتخاب اعضاي اولين گروه روابط عمومي نظارت داشت . او تحصيل , سابقه نويسندگي و ذوق مرا مناسب اين كار تشخيص داد و بدين گونه به دستيابي يك سلسله تصادفات , تطبيق اصول روابط عمومي براي اولين بار در ايران و شايد شرق ميانه به عهده ما افتاد . اين دوران , فرصت بي نظيري براي قرار گرفتن روابط عمومي در مدرسه ( تجربه و اشتباه ) بود . اين مدرسه در حدود پانزده سال به طول انجاميد . بزرگترين يار و ياور من در آن هنگام كتاب هاي حجيمي بوند كه از خارج وارد مي كرديم و من با ولع تمام مي خواندم . تنها ديدارهايي كه اگر دست مي داد از آن غفلت نمي كردم , ديدار با متخصصان ارتباطات بود كه براي دريافت و درك جهات مختلف ارتباط و روابط عمومي منابع مغتنمي بودند . در اين ميان از آثار گذشتگان خودمان بايد ياد كرد و ارزش آنها را باز شناخت .
سفر به آمريكا و پژوهش در ده- دوازده دانشگاه معتبر آن كشور و مطالعه برنامه درسي آنها و صحبت با استادان مشهوري از جمله ( برنيز ) در خانه اش , در جوار دانشگاه ( هاروارد ) و خانم ( اوكه گويا ) خواهر زيگموند فرويد معروف , فرصتي سودمند و پر خاطره بود .
دكتر ( نطقي ) سپس به تهران آمد و در دانشگاه حقوق دانشگاه تهران به تحصيل مشغول شد و در سال 1321 با درجه ليسانس از اين دانشگاه فارغ التحصيل و بلافاصله براي ادامه تحصيلات در رشته حقوق قضايي , تحصيل در مقطع دكترا را در دانشگاه استامبول آغاز كرد . وي به سبب علاقه مندي به ادبيات و شعر در اين دانشگاه با نشريه هاي ادبي شروع به همكاري نمود و از اين طريق راه خود را به سوي وسايل ارتباطي و جهان ارتباطات آغاز كرد .
دكتر ( نطقي ) در سال 1327 به ايران بازگشت و ابتدا به كنسرسيوم نفت و سپس به شركت نفت ايران و انگلس پيوست و به عنوان مشاور هيات مديره كنسرسيوم و در شاخه ارتباط با مطبوعات اداره اطلاعات و انشارات شركت نفت مشغول به كار شد . وي در سال 1330 به مديريت روابط عمومي شركت نفت منصوب شد و از آن زمان به بعد فعاليت هاي جدي خود را در زمينه روابط عمومي آغاز كرد .
پس از تاسيس ( موسسه عالي روزنامه نگاري و روابط عمومي ) در سال 1346 از دكتر ( نطقي ) پس از پيروزي انقلاب اسلامي , با توجه به حذف رشته روابط عمومي از نظام آموزشي كشور , همچنان به فعاليت هاي آموزشي , پژوهشي و مشاوره اي خود در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي نام جديد همان موسسه عالي روزنامه نگاري و روابط عمومي ادامه داد . در پي تلاش هاي ايشان و آقاي دكتر ( كاظم معتمدنژاد ) و همكاري و هماهنگي مسئولان آموزش عالي كشور در سال 1366 رشته روابط عمومي به عنوان يك رشته در مقطع كارشناسي مورد تصويب شوراي عالي برنامه ريزي وزارت فرهنگ و آموزش عالي قرار گرفت .
مسعود برزين , مولف اولين كتاب روابط عمومي عملي در ايران ( مسعود برزين ) نويسنده كتاب ( چگونه روابط عمومي كنيم) يكي ديگر از پيشگامان است . وي در سال 1299 شمسي در تهران به دنيا آمد . تحصيلات دبستان و دبيرستان را در اين شهر به پايان رسانيد و سپس رشته زبان انگليسي را در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران به پايان برد .
( برزين ) دوره دو ساله مدرسه روزنامه نگاري لندن را طي كرد و سپس دوره روابط عمومي را در انگلستان و هلند گذرانيد و كار روابط عمومي را در دهه 1330 با شركت نفت آغاز كرد .
( برزين ) پس از انتقال به تهران همچنان فعاليت خود را در روابط عمومي شركت نفت ادامه داد و در كنار آن با مطبوعات به همكاري پرداخت و در تشكيل هاي اين صنف مسئوليت هايي را پذيرفت . در نيمه اول دهه 1340 كتاب ( چگونه روابط عمومي كنيم ؟ ) به قلم وي از سوي انتشارات بهجت در تهران منتشر شد .
ابوالقاسم حالت , مشهورترين شاعر طنزپرداز سراسر عمر در روابط عمومي
( ابوالقاسم حالت ) در سال 1298 شمسي در تهران به دنيا آمد . از دوران كودكي به ادبيات فارسي علاقه فراواني نشان مي داد و به شعر عشق مي ورزيد . از 16 سالگي سرودن شعر را آغاز كرد و به تدريج به انجمن هاي ادبي راه يافت . از سال 1317 با هفته نامه فكاهي توفيق معروف ترين نشريه فكاهي تاريخ كشور همكاري خود را آغاز كرد و اين كار را تا آخرين آن , يعني بيش از 22 سال , ادامه داد .
( حالت ) در سال 1327 به روابط عمومي شركت نفت در آبادان منتقل شد و مسئوليت انتشار هفته نامه ( اخبار هفته ) ارگان روابط عمومي را پذيرفت . وي در سال 1338 از آبادان به تهران منتقل و در بخش انتشارات روابط عمومي به كار خود ادامه داد .
مدتي مدير مجله ( صنعت نفت ) و رييس اداره روابط مطبوعاتي شركت ملي نفت ايران بود و در خرداد 1357 در سن شصت سالگي بازنشسته شد .
هر چند در ايران ( حالت ) به يك طنز پرداز مشهور يا شايد بهتر است بگوييم مشهورترين طنزپرداز تاريخ كشور , شناخته مي شود , ولي در تاريخ رشته روابط عمومي ايران از وي به عنوان يك پيشگام مديريت انتشارات و نشريات واحدهاي روابط عمومي و نويسنده و كارشناس متون نوشتاري اين رشته نام برده مي شود .( حالت ) به زبان هاي انگليسي , فرانسه و عربي تلسط كافي داشت و از هر يك از آنها آثلري را به فارسي برگردانيده است . وي داراي آثار ترجمه و تاليف فراواني است كه بيشتر آنها را مي توان به نوعي مصاديق كارهاي روابط عمومي دانست . استاد ( ابوالقاسم حالت ) در سوم آبان 71 در تهران درگذشت .
محمد علي بهتاش , تلاش براي ايجاد اداره هماهنگي دفاتر روابط عمومي كشور
اداره كل تبليغات دولت كنوني كه در گذشته دفتر هماهنگي تبليغات دولت و پيش از آن اداره كل هماهنگي روابط عمومي ها خوانده مي شد , در حقيقت يك نهاد هماهنگ كننده , حمايت كننده و پشتيباني كننده دفاتر روابط عمومي هاي كشور است . اين اداره كل از همان آغاز متولي روابط عمومي هاي بخش دولتي , نيمه دولتي و خصوصي در كشور بوده و با گردهم آوردن آنها , برگزاري سمينارها , نشست ها و جلسات تخصصي , انتشارات نشريات ويژه روابط عمومي و اختيار قرار دادن تجهيزات و وسايل كار از يك سو و طرح و پيشنهاد و مقررات و قوانين حمايت كنند از سوي ديگر سهم به سزايي در پيشرفت , تكوين و تكامل روابط عمومي كشور داشته است . اين نهاد با تلاش ها و پيگيري هاي كساني به وجود آمد كه يكي از برجسته ترين آنها ( محمدعلي بهتاش ) است . وي با پشتكار و اهتمامي كه مي ورزيد و با تهيه طرح ها و ارايه پيشنهادهاي مستمر و مكرر در ايجاد اين نهاد هدايت كننده و مهم روابط عمومي كشور تلاش فراواني مبذول داشته است .
( محمدعلي بهتاش ) در سال 1310 در شهرستان بروجرد در يك خانواده روحاني ديده به جهان گشود . وي دوران تحصيلات ابتدايي را در قم در كنار پدر خود كه از روحانيون تحصيل كرده نجف بود به پايان رساند وسپس همراه وي به بروجرد بازگشت . بهتاش در سال 1330 به تهران آمد و پس از اخذ ديپلم متوسطه به استخدام اداره كل انتشارات و راديو درآمد .
( بهتاش ) در آغاز , مسئوليت جمع آوري و بررسي پرونده هاي آماري و اطلاعاتي را پذيرفت و از اين طريق و به تدريج به اهميت آمار و اطلاعات و امر اطلاع رساني پي برد و سپس در عمر كاري و اداري خود به تاسيس نهادهاي اطلاع رساني روابط عمومي پرداخت .
به سبب اهميتي كه جمع آوري , طبقه بندي , نشر و انتقال اطلاعات و اطلاع رساني در داخل و خارج از كشور يافته بود , دولت اقدام به تاسيس وزارت اطلاعات و جهانگردي نمود . در ماده يك قانون تاسيس وزارت اطلاعات و جهانگردي هدف از تاسيس اين وزارتخانه چنين آمده بود : نشر اخبار و تهيه و اجرا و تمركز و هماهنگ ساختن برنامه هاي انتشاراتي و اطلاعاتي كليه وزارتخانه ها و موسسات دولتي وابسته به دولت و بانك ها و شركت ها كه بيش از پنجاه درصد سهام آن متعلق به دولت است .
اداره آمار و بررسي هاي ( اداره كل انتشارات و راديو ) در وزارتخانه جديدالتاسيس به عنوان اداره كل ( مركز مدارك و اسناد ) ناميده مي شد . ( بهتاش ) مدت ها معاونت اين مركز را به عهده داشت و در حقيقت با سوابق كار در اداره قبلي , سرپرستي و فعاليت هاي آن را هدايت و سرپرستي مي كرد . وي جهت تسريع در اطلاع جويي, اطلاع يابي , جمع آوري اطلاعات , طبقه بندي و نشر آنها در كشور در سال 1353 از طريق وزارت اطلاعات و جهانگردي , تشكيل ( شوراي اطلاعات و انتشارات كشور ) در وزارت اطلاعات و جهانگردي با عضويت مسئولان واحدهاي اطلاعات , انتشارات و روابط عمومي وزارتخانه ها را به هيات دولت پيشنهاد كرد كه پيشنهاد وي مورد تصويب قرار گرفت .
( محمدعلي بهتاش ) ضمن تهيه طرح هاي پيشنهادي كه تصويب پاره اي از آنها اساس ادارات , شوراها و نهادهاي روابط عمومي را تشكيل مي داد با دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي اولين و تنها مركز آموزش عالي كشور در رشته روابط عمومي نيز همكاري نزديك داشت و در برپايي كنفرانس ها و سمينارهاي روابط عمومي و همچنين سمينارهايي جهت بازگو كردن مسايل مردم اهتمام مي ورزيد . وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي همچنان به فعاليت خود ادامه داد و با سي سال خدمت مستمر در زمينه روابط عمومي و اطلاع رساني در مراحل نخستين آغاز كار و تاسيس اين رشته ها در كشور بازنشسته شد .
ابوالفصل مرعشي نجفي
در سال 1295 در تهران تولد يافت . پس از تحصيل در مدارس علميه و جديد و اخذ ديپلم در سال 1319 به عنوان حسابدار به استخدام دانشگاه تهران در آمد . از آنجايي كه وي شخصي پركار , جدي , مردمدار و علاقه مند به مسائل اجتماعي و سياسي بود به تدريج از اداره حسابداري به اداره آمار , انتشارات و اطلاعات اين دانشگاه منتقل گرديدو با تلاش و جديت در نهايت به مديريت كل روابط عمومي آن منصوب شد .
( مرعشي نجفي )هر چند توانمندي هاي برجسته روزنامه نگاري و نويسندگي رادار نبود ولي داراي توانمندي هاي بالاي ارتباطي , مردمداري , نو آوري و ارايه طرح هاي جديد بود . اين ويژگي ها همراه با سخت كوشي , جديت و داشتن شم سياسي و اجتماعي از وي يك مسئول روابط عمومي قوي ساخته بود . (مرعشي نجفي ) در كليه جلسات مرتبط با انتشارات , اطلاعات و روابط عمومي كه در تهران تشكيل مي شد شركت مي كرد و در پيشرفت كار نقش مفيدي ايفا مي نمود . وي در كليه مراحل برنامه ريزي و تاسيس نخستين دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي شركت داشت و داراي سهم موثري در راه اندازي رشته علوم ارتباطات اجتماعي و روابط عمومي به عنوان يك رشته مستقل دانشگاهي است .
( مرعشي نجفي ) از موسسه روزنامه نگاري وابسته به دانشكده ادبيات دانشگاه تهران كه خود در تاسيس و راه اندازي آن تلاش زيادي كرده , داراي مدرك ليسانس بود . وي در ديماه سال 1346 بازنشسته شد و تا سال 1348 همچنان به سمت خود يعني مديريت كل روابط عمومي دانشگاه تهران ادامه داد . ( مرعشي نجفي ) در پاييز سال 1377 در تهران درگذشت .
سهام الدين مزيني , علاقه مند به توسعه روابط عمومي در ايران
( سهام الدين مزيني ) در دهه 30 در تهران به دنيا آمد , تحصيلات خود را در رشته هاي مديريت و اقتصاد در انگلستان گذرانيد و پس از بازگشت به ايران به استخدام شركت ملي نفت ايران درآمد و به مناطق نفت خيز جنوب كشور منتقل شد . مزيني نزديك به يك دهه در آغاجاري و آبادان در بخش آمار , انتشارات و سپس روابط عمومي به كار پرداخت و سپس به تهران منتقل و از نيمه اول 50 تا پيروزي انقلاب اسلامي , اداره كل روابط عمومي شركت نفت را سرپرستي مي كرد .
( مزيني ) براي روابط عمومي نقش و اهميت فراواني قايل بود و در شناساندن , توسعه و گسترش آن تلاش هاي فراواني مي نمود . وي براي اين منظور خود هر ساله سمينارهاي آموزشي 7 الي 15 روزه در آبادان با شركت روساي ادارات روابط عمومي برگزار مي كرد . در اين سمينارها آخرين نشريات آموزشي روابط عمومي تهيه , ترجمه و به شركت كنندگان ارائه مي شد . اين سمينارها و پي گيري ها كه ( مزيني ) در مورد نقد و بررسي نتيجه سمينارها به عمل مي آورد در آن زمان كه هنوز روابط عمومي چندان شناخته نبود در پيشرفت روابط عمومي بسيار موثر بود . وي مردي جدي , منظم , پركار , مبادي آداب و مردمدار بود و شخصاً بين جامعه روابط عمومي از محبوبيت زيادي برخوردار بود .
استاد حسين عماد افشار
وي در سال 1299 خورشيدي در شهر اروميه متولد شد و مقاطع تحصيلي دبستان , دبيرستان و دانشسرا را در اروميه گذراند و در همين شهر استخدام وزارت فرهنگ سابق درآمد . وي پس از 15 سال معلمي به تهران عزيمت كرد و دوره حقوقي قضايي را در دانشگاه تهران به پايان رساند .
( عماد افشار ) در سال 1346 با افتتاح موسسه عالي مطبوعات و روابط عمومي كه حاوي ويژگي هاي كاربردي خاصي است در آن شروع به كار كرد و تا آخرين سال هاي عمر خود به اين كار ادامه داد . وي علاوه بر تدريس مداوم در دانشگاه به طور مقطعي و موردي در دوره هاي كوتاه مدت تخصصي روابط عمومي , مركز آموزش مديريت دولتي و مركز گسترش آموزش مديريت دولتي و مركز گسترش آموزش رسانه ها به آموزش دروس مربوطه مشغول بود . از ايشان چند مقاله پژوهشي معتبر در نشريات تخصصي و عمومي درج شده است , چهار كتاب زير نيز از تاليفات ايشان است:
1- ( آيين درست نويسي ) , 1349 , از انتشارات دانشكده علوم ارتباطات , اجتماعي
2- ( گزارش و نگارش در روابط عمومي ) چاپ اول 1358 و چاپ دوم 1372 , انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي
3- ( دستور و ساختمان زبان فارسي ) , 1346 و چاپ دوم 1372 , انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي
4- ( شيوه نگارش فارسي در مطبوعات ) , 1372 , انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي در ششمين دوره انتخاب بهترين هاي روابط عمومي كه در آبان ماه سال 1377 در تهران برگزار شد , از تلاش هاي آموزشي مستمر نيم قرن استاد ( عماد افشار ) تجليل به عمل آمد و لوح سپاسي از سوي روابط عمومي ايران توسط وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به ايشان تقديم شد .
مرا معلم حسن تو عاشقي آموخت
هيچ شخص حقيقي يا حقوقي نسبت به محيط خود نمي تواند بي اعتنا بماند . رشته هاي گوناگون ارتباطات , همه موجودات را چنان به هم پيوند داده است كه باترقي و دگرگوني تكنيك هاي ارتباطي , بازتاب حادثه اي در يك گوشه , در اندك زماني در همه جا فرو مي پيچد و همه چيز را كم و بيش تحت تاثير قرار مي دهد . بنابراين بي ترديد مي توان گفت كه بيش از پيش در تصميم گيري مديران , به نسبت اهميت سازماني كه مسئوليت اداره آن را به عهده گرفته اند , جمع آوري اطلاعات (Data ) و نتيجه گيري صحيص از آنها ضروري و ناگزير شده است . قبل از هر تغيير و بلكه در ضمن اجراي آن و خلاصه در هر مرحله اي , اجراي تحقيق و پژوهش واجب است . وجود دستگاهي كه استادانه به چنين تحقيقي اقدام و به طور صحيص نتيجه گيري كند و با تكيه به اين اطلاعات , مديران را از نتايج تصميم هايشان آگاه كرده و در صورت لزوم ( عامه ) علاقه مندان را نسبت به كم و كيف و دلايل تصميم هاي مديران آگاه سازد , براي مديريت نعنتي بزرگ تلقي مي شود . نام چنين دستگاهي در اصطلاح غرب
Public Relations و به ترجمه عربي ( العلاقات العامه ) يعني همين روابط عمومي ماست . از دوره اي كه تمايل برخي اشخاص را به پنهان كاري احساس كردم و ديدم كه فساد , اغلب زير اين پرده آشيان مي گيرد و در تاريكي شب بهترين يار و ياور راهزنان است , به فضايل آنچه بعدها ( شفافيت ) نام گرفت بسيار انديشيدم . هر چند كه در عمل كجروي هاي زيادي بر آن عارض مي شود اما در افزارهاي نامي مديريت , ( روابط عمومي ) را كليد حل اين مشكلات شناختم .
نخست از كتاب هاي مربوط به اين حوزه چند جلدي تهيه كردم , سپس حاصل خوانده هاي خود را با آثار نياكان و نامداران كشورمان سنجيدم و اين تركيب را سخت پسنديدم . لكن همواره نگران فساد پذيري آن بودم . با اين انديشه در هفت – هشت سازمان خارجي بزرگ كه به مطالعه و مداقه آن دست يافتم , عزم جزم كردم و در جستجوي راه حلي براي تدريس و تعميم روابط عمومي سالم و پاسخ گوي نيازهاي جامعه ما و متكي به فرهنگ خود از پاي ننشستم .
از يمن بخت بيدار , جمعي از استادان پركار , انديشه مند و هوشيار از هر گوشه و كناري ( كه بعدها , دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي نام يافت ) گرد آمده بودند و به مسائل ارتباطي مي انديشيدند و به خصوص بنا به سابقه فعاليت ها , به مسئله روزنامه نگاري توجه بيشتري داشتند و مسائل ديگر ارتباطي از قبيل روابط عمومي را نيز مد نظر داشتند .
از سوي ديگر در سال 1327 , شركت نفت ايران و انگليس كه در دنيا بعد از جنگ دوم جهاني , گرفتار بحران هاي شديدي شده بود , چون پادزهر بعد از مرگ سهراب , به فكر خانه تكاني و تغيرات اساسي از جمله تاسيس روابط عمومي در اين بخش افتاد و اين درست با پايان تحصيلات من هم زمان بود . در آن وقت رييس روابط عمومي شركت نفت ( هنگام جنگ دوم جهاني ) , ( مارشال مونتگمري ) بود كه بر انتخاب اعضاي اولين گروه روابط عمومي نظارت داشت . او تحصيل , سابقه نويسندگي و ذوق مرا مناسب اين كار تشخيص داد و بدين گونه به دستيابي يك سلسله تصادفات , تطبيق اصول روابط عمومي براي اولين بار در ايران و شايد شرق ميانه به عهده ما افتاد . اين دوران , فرصت بي نظيري براي قرار گرفتن روابط عمومي در مدرسه ( تجربه و اشتباه ) بود . اين مدرسه در حدود پانزده سال به طول انجاميد . بزرگترين يار و ياور من در آن هنگام كتاب هاي حجيمي بوند كه از خارج وارد مي كرديم و من با ولع تمام مي خواندم . تنها ديدارهايي كه اگر دست مي داد از آن غفلت نمي كردم , ديدار با متخصصان ارتباطات بود كه براي دريافت و درك جهات مختلف ارتباط و روابط عمومي منابع مغتنمي بودند . در اين ميان از آثار گذشتگان خودمان بايد ياد كرد و ارزش آنها را باز شناخت .
سفر به آمريكا و پژوهش در ده- دوازده دانشگاه معتبر آن كشور و مطالعه برنامه درسي آنها و صحبت با استادان مشهوري از جمله ( برنيز ) در خانه اش , در جوار دانشگاه ( هاروارد ) و خانم ( اوكه گويا ) خواهر زيگموند فرويد معروف , فرصتي سودمند و پر خاطره بود .
Wednesday, November 16, 2005
پاسخ به سوال خانم همتی
در پاسخ به سوال سر کار خانم همتی باید به اطلاع شما برسانم که رساله دکتر در باره خشونت و مطبوعات می باشد.
Monday, November 14, 2005
لذت تصويرسازى
در پاسخ به سوال خانم غلامی باید بگویم که شاید این مقاله بتواند کمکی به شما کند: شايد به جرأت بتوان گفت كه استيون هلر۱ شناخته شده ترين نويسنده و مولف در دنياى طراحى گرافيك است. وى تاكنون بالغ بر هشتاد كتاب تخصصى در زمينه هاى مرتبط با گرافيك به رشته تحرير درآورده است. اين در حالى است كه او مدت ها است در سمت مدير هنرى نشريه «نقد كتاب نيويورك تايمز»۲ و رئيس برنامه طراحى گرافيك در مدرسه هنرهاى تجسمى۳ نيويورك ايفاى نقش مى كند. از جمله افتخارات او مى توان به كسب لقب «مدرس نمونه» از سوى انجمن مديران هنرى نيويورك۴ و كسب مدالى به پاس يك عمر فعاليت هنرى او از سوى انجمن طراحان ايالات متحده آمريكا۵ اشاره كرد. هلر در اين مقاله با استفاده از تجارب شخصى اش به بررسى رابطه كارى مدير هنرى با تصويرگر و تاثيرات اين دو بر هم مى پردازد.
طراحان گرافيك هميشه در حال حل پازل هستند. ما تكه هايى از اين جا و آن جا برمى داريم و آن طور كه ترجيح مى دهيم كنار هم قرار مى دهيم. به اين ترتيب يك طرح روى جلد، پوستر و يا لى اوت متولد مى شود.
من قبلاً لذت خاصى از طراحى كردن يك اثر كاملاً نو مى بردم. برايم آن قدرها هم اهميت نداشت كه محتواى اين اثر چه باشد، در حقيقت تنها لذت خلق كردن «اثرى از هيچ» برايم كافى بود. اما بعد از كار كردن به اين روش براى چند سال ديگر قادر به ايجاد تنوع در طرح هاى شناخته شده و مختص به خودم نبودم. به همين ترتيب لذت من از اين كار به شدت رو به كاهش گذاشت. ادعا نمى كنم كه همه گنجينه محدودى از خلاقيت دارند و يا در دام سبك هاى خاص خود مى افتند، اما بدون شك من اين طور بودم. بعد از به كار بردن جلوه هاى مخصوص خودم - مثل بزرگ كردن حروف اول كلمات در تمامى يك صفحه، چيدن همه متن به صورت عمودى يا به هم ريختن تيترها به سبك هرب لوبالين۶ - نبوغ من تمام شده بود. وقتى تكرار عارى از تامل بر كار من حاكم شد، براى بخشيدن روحى تازه به طراحى هايم به تصويرسازى روى آوردم.
تصويرسازى هميشه مورد علاقه من بوده است - از اواخر دهه ۵۰ هنگامى كه رابرت ويور۷ راه خود را به همه مجلات آمريكايى باز كرد تا تب و تاب كتاب هاى مصور امروزى براى كودكان - در واقع آرزو مى كردم خودم استعداد و مهارت كافى براى تصويرسازى را داشتم. در نتيجه، كار كردن با تصويرسازان يكى از دلچسب ترين كارهاى ممكن براى من است و مطمئناً فرصتى براى همكارى با قشرى كه از ابزار بهترى براى حل مشكلات پيچيده و مفهومى برخوردارند فراهم مى كند.
من تا همين جا به محدوديت هاى خودم به عنوان يك طراح گرافيك اعتراف كرده ام. اما مى خواهم از اين هم فراتر بروم. به عقيده من تصويرسازان كارى بيشتر از «ساختن تصاوير» يا به وجود آوردن يك سبك طراحى انجام مى دهند. آنها گاهى به ايده هايى مى رسند كه كار من را به عنوان يك مدير هنرى ارتقا مى دهد. بنابراين طراحى هاى من قابى براى تصويرسازى آنها است. اين روزها كه طراحان گرافيك، با تركيب كردن تصوير و حروف به صورت يك بيان واحد، در حال كسب استقلال هنرى هر چه بيشتر هستند، گفتن چنين چيزى چندان معقول به نظر نمى رسد، اما برترين تصويرگران همواره چيزى بيشتر از يك خط مشى و قالب ارائه مى دهند. آنها نقش يك راوى را ايفا مى كنند.
من استمرار خود در سمت مدير هنرى روزنامه ها و مجلات را تا حد زيادى مديون تصويرسازان معتبرى هستم كه با من همكارى كرده اند. آنها به نكاتى اشاره مى كنند كه هرگز به ذهن من خطور نمى كند. در نتيجه به جاى آن كه نگران انتخاب شكيل ترين فونت باشم، به جست وجوى تصويرگران از هر سبك و نسلى مى پردازم، تا با استفاده از غناى بصرى كارشان بر ارزش كار خود بيفزايم.
من حقيقتاً طراحان گرافيكى كه به تنهايى از عهده كار خود برمى آيند را تحسين مى كنم. آنهايى كه حروف و تصاوير را به وحدت مى رسانند. چه بسا شاهكارهاى گرافيك، به خاطر همين مشخصه شان شناخته شده اند. اما از همكارى مدير هنرى و تصويرساز چيزى بيش از وجدى كه الكسى برودويچ۸ از هنرجويانش در رويارويى با يك تصويرسازى كاملاً موفق طلب مى كرد حاصل مى شود. حسى كه از ديدن يك تصويرسازى به بيننده دست مى دهد، بسيار متفاوت از يك تايپوگرافى است. اين تفاوت به معناى برترى يكى بر ديگرى نيست. يك تصوير - همانند نقاشى، مجسمه و حتى يك رمان يا داستان كوتاه - قادر به برانگيختن مجموعه احساساتى است كه از عهده يك اثر بسيار خوب متكى بر تايپوگرافى خارج است. حتى تصاويرى كه به يك موضوع بسيار خاص - مثل روابط كلينتون و مونيكا لوينسكى - اشاره دارند، در صورت استفاده درست هنرمند از عناصر تمثيلى و استعارى، آثارى بى زمان شده و مبدل به استعاره اى براى آن موضوع مى شوند.
كثرت و تنوع طرز نگاه ها و سبك هاى موجود، تصويرسازى را تبديل به منبع بى انتهايى براى طراحان گرافيك مى كند. بعضى از طراحان گرافيك تصويرسازانى را انتخاب مى كنند كه سبك كارشان با حال و هواى كلى كار همخوانى داشته باشد، اما به اعتقاد من موثرترين انتخاب هنگامى صورت مى پذيرد كه سلايق زيبايى شناسانه و صلاحديدهاى حرفه اى طراح گرافيك و تصويرگر با هم هماهنگ باشد. در چنين شرايطى طراح گرافيك مى تواند براى تصويرساز فضايى فراهم كند تا او توانايى خود را به بهترين نحو به نمايش گذارد.
تصويرگرانى كه به صورت هفتگى با من همكارى مى كنند از لحاظ توانايى هاى اجرايى، تكنيك و سبك با هم كاملاً تفاوت دارند، اما هر كدام به نحوى جوابگوى نيازهاى كارى من هستند. با اين وجود من هرگز از يك هنرمند زبردست ايربراش كه قادر است مشكل ترين بافت ها را به طرز حيرت آورى واقعى جلوه دهد استفاده نمى كنم، چرا كه هيچ رمز و راز جذابى در چنين كار بى عيب و نقصى نمى يابم. من هرگز از استيپل نيز استفاده نمى كنم زيرا طراحى را بسيار ماشينى و عارى از هويت مى كند. گرايش من به سوى تصاوير طراحانه يا نقاشانه اى است كه داراى برخوردى واقع گرايانه يا بيانى آبستره باشند. هر چند من اغلب جذب كارهاى ساده شده مى شوم، ولى معتقدم پيچيدگى در كار هنگامى تاثيرگذار است كه كل اثر از مطالعه دقيق و صادقانه هنرمند سود ببرد.
هر گاه يك تصويرگر فضاى كافى براى تنفس و تجزيه و تحليل داشته باشد، قادر به توليد بهترين آثار خواهد بود. در اكثر موارد دخالت بيش از حد مدير هنرى در كار تصويرگر نتيجه اى نامطلوب خواهد داشت. لذت تصويرسازى در ديدن يك باره اثر هنرمند است. مثل باز كردن هديه اى در روز سال نو. مطمئناً تصويرسازى چاره همه چالش هاى طراحى نيست، اما طراحى كردن با استفاده از تصويرسازى هيچ وقت مشكل ساز نيست.
پى نوشت ها
طراحان گرافيك هميشه در حال حل پازل هستند. ما تكه هايى از اين جا و آن جا برمى داريم و آن طور كه ترجيح مى دهيم كنار هم قرار مى دهيم. به اين ترتيب يك طرح روى جلد، پوستر و يا لى اوت متولد مى شود.
من قبلاً لذت خاصى از طراحى كردن يك اثر كاملاً نو مى بردم. برايم آن قدرها هم اهميت نداشت كه محتواى اين اثر چه باشد، در حقيقت تنها لذت خلق كردن «اثرى از هيچ» برايم كافى بود. اما بعد از كار كردن به اين روش براى چند سال ديگر قادر به ايجاد تنوع در طرح هاى شناخته شده و مختص به خودم نبودم. به همين ترتيب لذت من از اين كار به شدت رو به كاهش گذاشت. ادعا نمى كنم كه همه گنجينه محدودى از خلاقيت دارند و يا در دام سبك هاى خاص خود مى افتند، اما بدون شك من اين طور بودم. بعد از به كار بردن جلوه هاى مخصوص خودم - مثل بزرگ كردن حروف اول كلمات در تمامى يك صفحه، چيدن همه متن به صورت عمودى يا به هم ريختن تيترها به سبك هرب لوبالين۶ - نبوغ من تمام شده بود. وقتى تكرار عارى از تامل بر كار من حاكم شد، براى بخشيدن روحى تازه به طراحى هايم به تصويرسازى روى آوردم.
تصويرسازى هميشه مورد علاقه من بوده است - از اواخر دهه ۵۰ هنگامى كه رابرت ويور۷ راه خود را به همه مجلات آمريكايى باز كرد تا تب و تاب كتاب هاى مصور امروزى براى كودكان - در واقع آرزو مى كردم خودم استعداد و مهارت كافى براى تصويرسازى را داشتم. در نتيجه، كار كردن با تصويرسازان يكى از دلچسب ترين كارهاى ممكن براى من است و مطمئناً فرصتى براى همكارى با قشرى كه از ابزار بهترى براى حل مشكلات پيچيده و مفهومى برخوردارند فراهم مى كند.
من تا همين جا به محدوديت هاى خودم به عنوان يك طراح گرافيك اعتراف كرده ام. اما مى خواهم از اين هم فراتر بروم. به عقيده من تصويرسازان كارى بيشتر از «ساختن تصاوير» يا به وجود آوردن يك سبك طراحى انجام مى دهند. آنها گاهى به ايده هايى مى رسند كه كار من را به عنوان يك مدير هنرى ارتقا مى دهد. بنابراين طراحى هاى من قابى براى تصويرسازى آنها است. اين روزها كه طراحان گرافيك، با تركيب كردن تصوير و حروف به صورت يك بيان واحد، در حال كسب استقلال هنرى هر چه بيشتر هستند، گفتن چنين چيزى چندان معقول به نظر نمى رسد، اما برترين تصويرگران همواره چيزى بيشتر از يك خط مشى و قالب ارائه مى دهند. آنها نقش يك راوى را ايفا مى كنند.
من استمرار خود در سمت مدير هنرى روزنامه ها و مجلات را تا حد زيادى مديون تصويرسازان معتبرى هستم كه با من همكارى كرده اند. آنها به نكاتى اشاره مى كنند كه هرگز به ذهن من خطور نمى كند. در نتيجه به جاى آن كه نگران انتخاب شكيل ترين فونت باشم، به جست وجوى تصويرگران از هر سبك و نسلى مى پردازم، تا با استفاده از غناى بصرى كارشان بر ارزش كار خود بيفزايم.
من حقيقتاً طراحان گرافيكى كه به تنهايى از عهده كار خود برمى آيند را تحسين مى كنم. آنهايى كه حروف و تصاوير را به وحدت مى رسانند. چه بسا شاهكارهاى گرافيك، به خاطر همين مشخصه شان شناخته شده اند. اما از همكارى مدير هنرى و تصويرساز چيزى بيش از وجدى كه الكسى برودويچ۸ از هنرجويانش در رويارويى با يك تصويرسازى كاملاً موفق طلب مى كرد حاصل مى شود. حسى كه از ديدن يك تصويرسازى به بيننده دست مى دهد، بسيار متفاوت از يك تايپوگرافى است. اين تفاوت به معناى برترى يكى بر ديگرى نيست. يك تصوير - همانند نقاشى، مجسمه و حتى يك رمان يا داستان كوتاه - قادر به برانگيختن مجموعه احساساتى است كه از عهده يك اثر بسيار خوب متكى بر تايپوگرافى خارج است. حتى تصاويرى كه به يك موضوع بسيار خاص - مثل روابط كلينتون و مونيكا لوينسكى - اشاره دارند، در صورت استفاده درست هنرمند از عناصر تمثيلى و استعارى، آثارى بى زمان شده و مبدل به استعاره اى براى آن موضوع مى شوند.
كثرت و تنوع طرز نگاه ها و سبك هاى موجود، تصويرسازى را تبديل به منبع بى انتهايى براى طراحان گرافيك مى كند. بعضى از طراحان گرافيك تصويرسازانى را انتخاب مى كنند كه سبك كارشان با حال و هواى كلى كار همخوانى داشته باشد، اما به اعتقاد من موثرترين انتخاب هنگامى صورت مى پذيرد كه سلايق زيبايى شناسانه و صلاحديدهاى حرفه اى طراح گرافيك و تصويرگر با هم هماهنگ باشد. در چنين شرايطى طراح گرافيك مى تواند براى تصويرساز فضايى فراهم كند تا او توانايى خود را به بهترين نحو به نمايش گذارد.
تصويرگرانى كه به صورت هفتگى با من همكارى مى كنند از لحاظ توانايى هاى اجرايى، تكنيك و سبك با هم كاملاً تفاوت دارند، اما هر كدام به نحوى جوابگوى نيازهاى كارى من هستند. با اين وجود من هرگز از يك هنرمند زبردست ايربراش كه قادر است مشكل ترين بافت ها را به طرز حيرت آورى واقعى جلوه دهد استفاده نمى كنم، چرا كه هيچ رمز و راز جذابى در چنين كار بى عيب و نقصى نمى يابم. من هرگز از استيپل نيز استفاده نمى كنم زيرا طراحى را بسيار ماشينى و عارى از هويت مى كند. گرايش من به سوى تصاوير طراحانه يا نقاشانه اى است كه داراى برخوردى واقع گرايانه يا بيانى آبستره باشند. هر چند من اغلب جذب كارهاى ساده شده مى شوم، ولى معتقدم پيچيدگى در كار هنگامى تاثيرگذار است كه كل اثر از مطالعه دقيق و صادقانه هنرمند سود ببرد.
هر گاه يك تصويرگر فضاى كافى براى تنفس و تجزيه و تحليل داشته باشد، قادر به توليد بهترين آثار خواهد بود. در اكثر موارد دخالت بيش از حد مدير هنرى در كار تصويرگر نتيجه اى نامطلوب خواهد داشت. لذت تصويرسازى در ديدن يك باره اثر هنرمند است. مثل باز كردن هديه اى در روز سال نو. مطمئناً تصويرسازى چاره همه چالش هاى طراحى نيست، اما طراحى كردن با استفاده از تصويرسازى هيچ وقت مشكل ساز نيست.
پى نوشت ها
:
۱-Steven Heller
۱-Steven Heller
۲-The New York Times Book Review
۳-School of Visual Arts
۴-New York,s Art Directors Club
۵-AIGA
۶-Herb Lubalin
۷-Robert Weaver
۸-Alexey Brodovitch
۳-School of Visual Arts
۴-New York,s Art Directors Club
۵-AIGA
۶-Herb Lubalin
۷-Robert Weaver
۸-Alexey Brodovitch
راه اندازى وبلاگ روابط عمومى ايرانى
ايسنا: وبلاگ روابط عمومى ايرانى به نويسندگى فرزانه بنى هاشم به آدرس اينترنتى http://ipr.eprsoft.com راه اندازى شد. بنى هاشم در مطلبى با عنوان «چرا روابط عمومى ايرانى؟» نوشته است: روابط عمومى، ايرانى ترين دانش وارداتى است. زيرا همه ايرانى ها به مقادير معتنابهى، روابط عمومى چى هستند. به همين دليل واضح و مبرهن است كه براى هر كس كه هرجا پستى نيست در روابط عمومى حتماً هست. روابط عمومى ايرانى در ۵۰سالگى هنوز هم دوران نوزادى خود را سپرى مى كند. در نوزده هزارمين روز ( ۵۰ *۳۶۵) از وقتى مرحوم نطقى در شركت نفت نشست، هنوز هيچ كس نمى داند كه اين حرفه و دانش در ايران چه نقش و وظيفه اى دارد. مدعاى اين حرف شاخص هاى جورواجور و هميشه ناجور ارزيابى فعاليت روابط عمومى ها در جشنواره روابط عمومى هاى برتر است كه توسط گروه كثيرى از دست اندركاران و استادان اين حرفه هر سال تدوين مى شود و هيچ سالى هم مثل سال قبل نيست. روابط عمومى ايرانى تركيبى است از «روابط عمومى» كه يك دانش بومى نشده است و هزاران مدير و كارشناس ايرانى تجربيات شخصى خود را اجرا مى كنند. روابط عمومى ايرانى تا وقتى صاحب تئورى نشود (تصوير درستى از وظايف و كاركردهاى آن در جامعه اى با شرايط و ويژگى هاى كشور ما) و وفاق و اجماعى درباره بايدها و نبايد هاى آن حاصل نشود، از مرزهاى تجربه فراتر نمى رود. ما ۵۰سال است كه به شيوه آزمون و خطا پيش مى رويم. وقتى مهمترين ابزار ما تجربه است بهتر است كه از آن نهايت استفاده را بكنيم و از تجربه هاى خوب و بد آن هم بهره بگيريم.
استقبال از مجتمع مطبوعات تخصصى
به گزارش روابط عمومى مجتمع مطبوعات تخصصى كشور پس از برپايى نمايشگاه دائمى مطبوعات تخصصى كشور در مجتمع استقبال بى نظيرى تاكنون توسط ارگان ها، اصناف، انجمن هاى دانشجويى و ستادهاى مركزى شده است. كريمى مسئول توزيع و اشتراك مطبوعات تخصصى گفت: «اين مركز پس از گذشت ۶ ماه توانسته درخواست هاى تمامى ارگان هاى دولتى و غيردولتى را در جهت اشتراك گيرى مطبوعات تخصصى پاسخ داده و كمال رضايت مخاطبان خود را جذب كند.» وى اظهار داشت: با توجه به عمر كوتاه مركز توزيع و اشتراك كه براى اولين بار از اين بهار در كشور راه اندازى شده است توانسته ايم ۱۲۰۰ عنوان نشريه و مطبوعات را در قالب هاى به چاپ رسيده طبقه بندى و حفظ كرده و به عرضه برسانيم.
گاردين: براى ديجيتالى شدن آماده ايم
ايسنا: به مسئولان و مديران اجرايى رسانه ها در يك انجمن جهانى روزنامه ها در مادريد اعلام شد كه روزنامه ها بدون خدمات و سرويس هاى شبكه اى و ديجيتال آينده اى ندارند. مدير نشر ديجيتال روزنامه انگليسى گاردين در اين باره اظهار داشت كه كل اين سازمان خبرى آماده است تا به يك آينده ديجيتال مبدل شود. رئيس اين روزنامه در كنفرانس مزبور اعلام كرد كه اين گروه در نظر دارند ظرف شش تا هفت سال آينده ۸۰ درصد فعاليت هاى اصلى خود را ديجيتالى كنند درحالى كه اين رقم در حال حاضر ۲۰ درصد است. اين كنفرانس جهانى دو روزه با همكارى مشترك انجمن جهانى روزنامه ها، انجمن نشر IFRA و فدراسيون بين المللى مطبوعات چاپى سازماندهى شده است.
راديو تهران پرمخاطب ترين شبكه راديويى ايران شناخته شد
ايسنا: براساس آخرين نظرسنجى مركز تحقيقات مطالعات و سنجش برنامه اى سازمان صدا و سيما شبكه راديويى تهران عنوان پرمخاطب ترين شبكه راديويى ايران را كسب كرد. اين تحقيق در ۲۱ شهر كشور در تاريخ سوم مهرماه ۸۴ اجرا شد و يك هزار و ۴۳۰ تن از هموطنان در اين نظرسنجى شركت داشته اند. بر اين اساس در فصل تابستان (فصل مورد نظرسنجى) راديو تهران با ميزان متوسط ۳۸ درصد كل مخاطبان راديو و ميزان ۸۱ درصد رضايتمندى آنان در صدر جدول رده بندى پرشنونده ترين شبكه هاى راديويى ايران ايستاد. اين گزارش حاكى است راديو سراسرى، راديو پيام در رده دوم و سوم اين جدول قرار گرفته اند. روابط عمومى شبكه راديويى تهران به ايسنا گفت: اين نظرسنجى درحالى صورت گرفت كه راديو تهران وظيفه پخش برنامه در تهران را دارد و در برخى استان ها و شهرها اصلاً فرستنده ندارد و ميزان اعلام راى هموطنان در اين شهرها صفر بوده است. روابط عمومى اين شبكه در پايان افزود: راديو تهران بر روى موج FM و ۱۵ مگاهرتز و برروى موج AM رديف ۱۳۳۰ كيلوهرتز ۲۴ ساعته برنامه پخش مى كند.
پاسخ به یک سوال
در جواب مهدی باید بگویم که رادیو موج اف ام را ادوين هوارد آرمسترانگ اختراع کرد. اما سال ها طول كشيد تا اين باند راديويى به صورت گسترده مورد استفاده قرار گيرد و رديفى از اعداد نشان گر موج را در گيرنده هاى كوچك خانگى به خود اختصاص دهد. خود آرمسترانگ نيز زندگى حرفه اى پر فراز و نشيبى را گذراند و براى به كرسى نشاندن حرف خود زحمات بسيار كشيد و صدمات فراوان ديد.
ماجراى او و راديو FM، شباهت عجيبى به داستان نيكلا تسلا و اختراع خود راديو (صفحه رسانه ۳۰ مرداد را ببينيد) دارد. ادوين آرمسترانگ در ۱۸ دسامبر ۱۸۹۰ در شهر نيويورك به دنيا آمد و مدرك ليسانس خود را در رشته مهندسى برق از دانشگاه كلمبيا دريافت كرد. نبوغ او در زمينه دانش الكترونيك كه با آينده بينى خاصى تلفيق شده بود، ديدگاهى بسيار فراتر از زمانه زندگى اش به او داده بود.
آرمسترانگ جز راديو FM، اختراعات ديگرى نيز داشت، به گونه اى كه امروزه او را پدربزرگ رادار و نياى ارتباطات ماهواره اى مى دانند. زمانى كه او دانشجوى سال سوم دانشگاه كلمبيا بود، «مدار باز توليدگر» (Regenerative circuit) را اختراع كرد و در سال ۱۹۱۴ به ثبت رساند، در ۱۹۱۸ نوعى گيرنده موسوم به Super Heterodyne و در ۱۹۲۲ نيز «مدار ابربازتوليدگر» (Super-regenerative circuit) را به ثبت رساند. اما بسيارى از اختراعات او بعدها مورد ادعاى ديگرانى قرار گرفت كه در دادگاه ها رأى را به نفع خود تغيير دادند و امتياز اختراعات او را به نام خود به ثبت رساندند.
بين سال هاى ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۴ آرمسترانگ درگير نبرد براى ثبت حق اختراعات خود بود: از يك سو با شركت راديوى آمريكا (RCA) و شركت وستينگهاوس، و از سوى ديگر با لى دو فارست (مخترع لامپ خلاء سه قطبى) و شركت AT&T. دعواهاى دادگاهى بر سر اين امتيازها كه ۱۲ سال ادامه داشت، طولانى ترين مرافعه حقوقى در آمريكا تا آن زمان بود. دادگاه عالى آمريكا حق ثبت مدار بازتوليدگر را در سال ۱۹۱۶ به دو فارست داد كه او هم آن را به شركت AT&T فروخت.
امروز اما اين عمل دادگاه را ناشى از ناآگاهى اعضاى آن از حقايق فنى مى دانند. اما در همان هنگام كه اين دادگاه در جريان بود، آرمسترانگ ديگر اختراع مهم خود را كه همان راديو FM باشد به سرانجام رساند. اين اختراع در سال ۱۹۳۳ ثبت شد. گيرنده هاى راديويى FM بر خلاف گيرنده هاى AM (كه حكمران آن روزها بودند)، صدايى بسيار صاف و واضح و عارى از پارازيت داشتند. براى اثبات كارايى و كيفيت راديو FM، آرمسترانگ اتحاد موفقيت آميزى با FCC (كميته ارتباطات فدرال، مسئول تخصيص باندهاى راديويى در آمريكا) داشت و آن را واداشت تا يك باند راديويى FM را بين رديف هاى ۴۲ تا ۴۹ مگاهرتز، به آن اختصاص دهد.
در اوايل دهه ،۱۹۴۰ كوتاه زمانى پيش از جنگ جهانى دوم و در ميانه آن، آرمسترانگ چند ايستگاه راديويى FM پرتوان را در ايالت هاى نيوانگلند مستقر كرد كه به «شبكه يانكى» موسوم شد. آرمسترانگ سفرى را براى اثبات اين موضوع به آمريكايى ها كه FM خيلى بهتر از AM است، آغاز كرد و اميدوار بود كه از فروش هر دستگاه راديو با فناورى FM، حق امتياز خود را بگيرد. اما در ژوئن ،۱۹۴۵ شركت راديوى آمريكا براى اختصاص فركانس هاى الكترومغناطيسى به صنعت نو پاى تلويزيون (كه خود متولى آن بود)، FCC را حسابى تحت فشار قرار داده بود. ديويد سرنف (مدير كل RCA) در نهايت توانست FCC را وادارد تا طيف راديو FM را از ۴۲ تا ۴۹ مگاهرتز به ۸۸ تا ۱۰۸ مگاهرتز (همان كه امروزه هست) منتقل كند و گستره فركانس هاى ۴۰ مگاهرتزى را براى تلويزيون (كه براى پخش صداى خود به باند FM نياز داشت) خالى كند.
در نتيجه اين كار، همه گيرنده هاى راديويى FM آرمسترانگ يك شبه بى مصرف شدند در حالى كه جايگاه قوى راديو AM شركت راديوى آمريكا، قوى تر از قبل شد. شبكه راديويى آرمسترانگ به اين ترتيب در برابر انتقال به فركانس هاى بالاتر نتوانست دوام بياورد. اغلب متخصصان امروزه بر اين عقيده اند كه اين تصميم FCC، بهره بردارى از فناورى FM را چندين دهه عقب انداخت.
علاوه بر اين، RCA در نهايت با ادعاى حق ثبت فناورى FM به نام خود، در دادگاه برنده شد و آرمسترانگ ديگر نتوانست از راديوهاى FM و دستگاه هاى تلويزيون كه در آمريكا فروخته مى شد حق امتياز بگيرد. نابود شدن «شبكه يانكى» و دعوا بر سر حق امتياز، آرمسترانگ را بى پول كرد و روان او را فرو پاشاند.
در اين شرايط، آرمسترانگ در ۳۱ ژانويه ۱۹۵۴ با پرت كردن خود از پنجره آپارتمانش خودكشى كرد. ماريون، همسر دوم و حالا بيوه او، دعواى حق ثبت FM را عليه RCA دوباره به جريان انداخت و سرانجام در سال ۱۹۶۷ برنده شد. اما چندين دهه از مرگ آرمسترانگ گذشت تا راديو FM توانست از لحاظ گستره پخش به پاى AM برسد، و باز بسيار گذشت تا راديو FM براى ايستگاه هاى پخش به صرفه و سودآور شد. آرمسترانگ در سال ۱۹۱۷ به عنوان اولين برنده مدال افتخار IRE (انجمن مهندسان راديو كه امروزه «انجمن مهندسان برق و الكترونيك» IEEE خوانده مى شود) برگزيده شد. در سال ۱۹۴۲ مدال اديسونِ AIEE (انجمن مهندسان برق آمريكا) را «براى كمك هاى برجسته خود به هنر ارتباطات الكترونيكى» دريافت كرد و در سال ۱۹۸۰ نيز نام او به «تالار افتخار مخترعان» در آمريكا اضافه شد.
ماجراى او و راديو FM، شباهت عجيبى به داستان نيكلا تسلا و اختراع خود راديو (صفحه رسانه ۳۰ مرداد را ببينيد) دارد. ادوين آرمسترانگ در ۱۸ دسامبر ۱۸۹۰ در شهر نيويورك به دنيا آمد و مدرك ليسانس خود را در رشته مهندسى برق از دانشگاه كلمبيا دريافت كرد. نبوغ او در زمينه دانش الكترونيك كه با آينده بينى خاصى تلفيق شده بود، ديدگاهى بسيار فراتر از زمانه زندگى اش به او داده بود.
آرمسترانگ جز راديو FM، اختراعات ديگرى نيز داشت، به گونه اى كه امروزه او را پدربزرگ رادار و نياى ارتباطات ماهواره اى مى دانند. زمانى كه او دانشجوى سال سوم دانشگاه كلمبيا بود، «مدار باز توليدگر» (Regenerative circuit) را اختراع كرد و در سال ۱۹۱۴ به ثبت رساند، در ۱۹۱۸ نوعى گيرنده موسوم به Super Heterodyne و در ۱۹۲۲ نيز «مدار ابربازتوليدگر» (Super-regenerative circuit) را به ثبت رساند. اما بسيارى از اختراعات او بعدها مورد ادعاى ديگرانى قرار گرفت كه در دادگاه ها رأى را به نفع خود تغيير دادند و امتياز اختراعات او را به نام خود به ثبت رساندند.
بين سال هاى ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۴ آرمسترانگ درگير نبرد براى ثبت حق اختراعات خود بود: از يك سو با شركت راديوى آمريكا (RCA) و شركت وستينگهاوس، و از سوى ديگر با لى دو فارست (مخترع لامپ خلاء سه قطبى) و شركت AT&T. دعواهاى دادگاهى بر سر اين امتيازها كه ۱۲ سال ادامه داشت، طولانى ترين مرافعه حقوقى در آمريكا تا آن زمان بود. دادگاه عالى آمريكا حق ثبت مدار بازتوليدگر را در سال ۱۹۱۶ به دو فارست داد كه او هم آن را به شركت AT&T فروخت.
امروز اما اين عمل دادگاه را ناشى از ناآگاهى اعضاى آن از حقايق فنى مى دانند. اما در همان هنگام كه اين دادگاه در جريان بود، آرمسترانگ ديگر اختراع مهم خود را كه همان راديو FM باشد به سرانجام رساند. اين اختراع در سال ۱۹۳۳ ثبت شد. گيرنده هاى راديويى FM بر خلاف گيرنده هاى AM (كه حكمران آن روزها بودند)، صدايى بسيار صاف و واضح و عارى از پارازيت داشتند. براى اثبات كارايى و كيفيت راديو FM، آرمسترانگ اتحاد موفقيت آميزى با FCC (كميته ارتباطات فدرال، مسئول تخصيص باندهاى راديويى در آمريكا) داشت و آن را واداشت تا يك باند راديويى FM را بين رديف هاى ۴۲ تا ۴۹ مگاهرتز، به آن اختصاص دهد.
در اوايل دهه ،۱۹۴۰ كوتاه زمانى پيش از جنگ جهانى دوم و در ميانه آن، آرمسترانگ چند ايستگاه راديويى FM پرتوان را در ايالت هاى نيوانگلند مستقر كرد كه به «شبكه يانكى» موسوم شد. آرمسترانگ سفرى را براى اثبات اين موضوع به آمريكايى ها كه FM خيلى بهتر از AM است، آغاز كرد و اميدوار بود كه از فروش هر دستگاه راديو با فناورى FM، حق امتياز خود را بگيرد. اما در ژوئن ،۱۹۴۵ شركت راديوى آمريكا براى اختصاص فركانس هاى الكترومغناطيسى به صنعت نو پاى تلويزيون (كه خود متولى آن بود)، FCC را حسابى تحت فشار قرار داده بود. ديويد سرنف (مدير كل RCA) در نهايت توانست FCC را وادارد تا طيف راديو FM را از ۴۲ تا ۴۹ مگاهرتز به ۸۸ تا ۱۰۸ مگاهرتز (همان كه امروزه هست) منتقل كند و گستره فركانس هاى ۴۰ مگاهرتزى را براى تلويزيون (كه براى پخش صداى خود به باند FM نياز داشت) خالى كند.
در نتيجه اين كار، همه گيرنده هاى راديويى FM آرمسترانگ يك شبه بى مصرف شدند در حالى كه جايگاه قوى راديو AM شركت راديوى آمريكا، قوى تر از قبل شد. شبكه راديويى آرمسترانگ به اين ترتيب در برابر انتقال به فركانس هاى بالاتر نتوانست دوام بياورد. اغلب متخصصان امروزه بر اين عقيده اند كه اين تصميم FCC، بهره بردارى از فناورى FM را چندين دهه عقب انداخت.
علاوه بر اين، RCA در نهايت با ادعاى حق ثبت فناورى FM به نام خود، در دادگاه برنده شد و آرمسترانگ ديگر نتوانست از راديوهاى FM و دستگاه هاى تلويزيون كه در آمريكا فروخته مى شد حق امتياز بگيرد. نابود شدن «شبكه يانكى» و دعوا بر سر حق امتياز، آرمسترانگ را بى پول كرد و روان او را فرو پاشاند.
در اين شرايط، آرمسترانگ در ۳۱ ژانويه ۱۹۵۴ با پرت كردن خود از پنجره آپارتمانش خودكشى كرد. ماريون، همسر دوم و حالا بيوه او، دعواى حق ثبت FM را عليه RCA دوباره به جريان انداخت و سرانجام در سال ۱۹۶۷ برنده شد. اما چندين دهه از مرگ آرمسترانگ گذشت تا راديو FM توانست از لحاظ گستره پخش به پاى AM برسد، و باز بسيار گذشت تا راديو FM براى ايستگاه هاى پخش به صرفه و سودآور شد. آرمسترانگ در سال ۱۹۱۷ به عنوان اولين برنده مدال افتخار IRE (انجمن مهندسان راديو كه امروزه «انجمن مهندسان برق و الكترونيك» IEEE خوانده مى شود) برگزيده شد. در سال ۱۹۴۲ مدال اديسونِ AIEE (انجمن مهندسان برق آمريكا) را «براى كمك هاى برجسته خود به هنر ارتباطات الكترونيكى» دريافت كرد و در سال ۱۹۸۰ نيز نام او به «تالار افتخار مخترعان» در آمريكا اضافه شد.
تبليغات بايد كارآمد باشد
تبليغات تلويزيونى گردشگرى، موضوعى است كه تمام كشورهاى توسعه يافته از نظر گردشگرى، از آن بهره مى برند. اين نوع تبليغات آنچنان گسترده شده كه حتى در برخى موارد، علاوه بر پخش آگهى و تيزر، دامنه آن به فيلم هاى سينمايى، سريال ها، فيلم هاى مستند و... نيز كشيده شده است. با اين توضيح، ايران نيز كه مدتى است به جذب گردشگر و گسترش صنعت گردشگرى مى انديشد، بايد به موضوع تبليغات و به ويژه تبليغات تلويزيونى در اين زمينه با نگاهى تخصصى بنگرد.«دكتر محسن صفار» مدير شبكه Arab tourism channel، (ATC) به ايران سفر كرده است. نظرات او را درباره ويژگى هاى تبليغات تلويزيونى گردشگرى جويا شديم كه در پى مى آيد:• • ••در ابتدا به طور خلاصه تبليغات تلويزيونى در زمينه گردشگرى را تعريف كنيد.امروز بزرگ ترين صنعت جهان، صنعت توريسم يا گردشگرى است. يعنى هيچ صنعتى در دنيا از نظر توليد اشتغال و ايجاد درآمد، همتاى توريسم نيست. از چندين سال پيش، بيشتر كشورهاى دنيا به شدت به اين صنعت پرداخته اند. به عنوان مثال، فرانسه به تنهايى شاهد هشتاد ميليون توريست در سال بوده و اين صنعت درآمدى بالغ بر يكصد و ده ميليارد دلار در سال براى فرانسه به ارمغان مى آورد.از سويى هر صنعتى به تبليغات نيازمند است. به عبارت ديگر در دنيا هيچ صنعتى مستقل از تبليغات وجود ندارد. حتى صنايع بسيار ويژه مانند توليد هواپيماهاى جنگى نيز به تبليغات نياز دارد. اما توريسم به عنوان صنعت قرن بيست و يكم، همواره وابستگى بسيار مديدى به تبليغات دارد. از اين رو كشورهاى گوناگون، تبليغات توريسم را در چند بخش تقسيم كرده اند. يكى از اين بخش ها، برگزارى نمايشگاه ها است كه در دنياى امروز، چندين نمايشگاه بزرگ و كلان وجود دارد و از بزرگ ترين اين نمايشگاه ها مى توان به WTM در انگلستان و ITB در آلمان اشاره كرد كه نمايشگاه هايى در ابعاد فوق تصور بوده و تعداد بازديدكنندگان آنها به بيست ميليون يا سى ميليون نفر بالغ مى شود.بخش دوم تبليغات توريسم كه امروزه به شدت رايج شده تبليغات به وسيله اينترنت است. كشورهاى مختلف در حال حاضر در تلاش هستند تا تمام اطلاعات كشور خود را در زمينه گردشگرى، روى اينترنت قرار دهند تا افراد در هنگام بازديد، علاوه بر كسب اطلاعات بتوانند خدمات موردنياز خود را در آن كشور رزرو كنند. امروزه شما مى توانيد از طريق اينترنت، در بسيارى از كشورها هتل، اتومبيل و... رزرو كنيد.بخش سوم و مهم ترين بخش، بخش تبليغات تلويزيونى توريسم است. اروپا، از حدود سال ۱۹۹۴ كه نخستين شبكه تلويزيونى ويژه توريسم در اروپا راه اندازى شد، به امر تبليغات تلويزيونى پرداخته و تاكنون ده ها شبكه ديگر نيز در اين عرصه تاسيس شده است به گونه اى كه امروزه در كشورى مانند ايتاليا، شهرهايى وجود دارد كه شبكه تلويزيونى مخصوص تبليغات توريسم خود را دارد. اكنون دامنه تبليغات تلويزيونى توريسم، به كشورهاى ديگر نيز كشيده شده است. چنانكه در آسيا شبكه Asian travel راه اندازى شده و براى كشورهاى عربى نيز شبكه Arab tourism channel، (ATC) را راه اندازى كرديم.اين شبكه به ترويج توريسم كشورهاى عربى و كشورهاى اسلامى اختصاص دارد. براى تبليغات روش هاى ديگرى نيز وجود دارد كه ميزان تاثيرگذارى آنها كمتر است. به عنوان مثال مى توان به برگزارى جشنواره و فستيوال و... اشاره كرد.•كمى بيشتر به تبليغات تلويزيونى بپردازيم. مى دانيم كه تبليغات تلويزيونى از گسترده ترين و تاثيرگذارترين تبليغاتى است كه در هر كشورى و براى هر صنعتى اتفاق مى افتد. بديهى است كه توريسم يا گردشگرى نيز مى تواند از اين نوع تبليغات بهره ببرد. به نظر شما ويژگى هاى يك تبليغات تلويزيونى خوب براى صنعت گردشگرى كدام ها هستند؟توريسم به عنوان يك صنعت داراى محصول است. در ابتدا بايد اين محصول شناسانده شود. به عبارت ديگر نبايد از همان ابتدا، از افراد كشورى براى بازديد كشورى ديگر دعوت كرد. چون اين توريست هيچ گونه شناختى نسبت به آن كشور ندارد. در مرحله نخست مى توان درباره مكان هاى گوناگون آن كشور به پخش فيلم پرداخت. به اين وسيله آن كشور معرفى و براى توريست خارجى آشناسازى خواهد شد. به عبارت ديگر توريست پس از مشاهده فيلم ها درباره مكان هاى تفريحى، مكان هاى مذهبى، مكان هاى اقتصادى، نرخ تاكسى و هتل، غذاها و... شناخت كاملى پيدا خواهد كرد. در مرحله دوم مى توان اقدام به تشويق خريدار (توريست) براى خريد محصول (سفر به كشور موردنظر) كرد. اما مرحله سوم و مهم ترين مرحله تبليغات راهنمايى توريست براى اقدام به سفرى آسوده است.خلاصه تبليغات توريسم به اين گونه است و شبكه ATC در حال حاضر با چندين كشور طرف قرارداد، از جمله مالزى، عمان، تركيه و... اين سياست را در برنامه ريزى خود قرار داده است. بايد دانست كه تشويق مردم به خريد محصولى كه با آن آشنا نيستند، هيچ فايده اى نخواهد داشت. اين موضوع درباره كشورهايى هم چون ايران كه در زمينه توريسم توسعه يافته نيستند، مشهودتر است. چون مردم تمام دنيا با كشورى چون فرانسه آشنايى دارند و آن كشور نياز زيادى به شناساندن خود ندارد. ولى درباره ايران اين گونه نيست. ايران بايد بيشترين تلاش خود را متوجه شناساندن محصول خود كند. بايد توجه داشت كه اگر من خود مى دانم كه چه دارم، هيچ دليلى بر آن نخواهد بود كه ديگران نيز بدانند. من به عنوان يك ايرانى، مى دانم كه در كشورم چه چيزهايى وجود دارد. مكان هاى زيبا، رستوران هاى خوب، مراكز خريد و ... را مى شناسم. ولى يك فرد خارجى با اين موضوعات آشنا نيست. ما در ابتدا بايد كشور خود را به خارجى ها معرفى كنيم. اگر فردى غربى غذاى ايرانى را دوست ندارد، بايد بداند كه در ايران و در فلان رستوران مى تواند غذاى غربى تهيه كند.به عبارت بهتر، بايد در ابتدا نيازهاى توريست را شناخته و به آنها اطمينان بدهيم كه مى توانيم نيازهايشان را برآورده كنيم. البته برآوردن نيازها بايد در چارچوب فرهنگ و مقررات كشور صورت بپذيرد. هم چنين بايد درباره مقررات كشور، آگاهى كامل را در اختيار توريست قرار داد تا او بتواند با اين آگاهى كامل وارد كشور شود.•در زمينه صنعت توريسم، برخى كشورها توسعه يافته محسوب شده و كشورى مانند ايران، تازه به اين وادى پا گذاشته است. كشورهاى توسعه يافته در اين زمينه تبليغات بسيار وسيع و گسترده اى را انجام داده و مى دهند. در ميان اين تبليغات، سهم تبليغات تلويزيونى چقدر است؟سهم تبليغات تلويزيونى بسيار گسترده است. به عنوان مثال شبكه هاى معروف دنيا در زمينه توريسم، هم چون travel را در نظر بگيريد. اين شبكه، شبكه داراى كد است كه حتى براى ديدن برنامه هايش از شما وجهى را دريافت مى كند و مبالغ تيزرها و آگهى هاى آن، گاه به يكصد هزار دلار بالغ مى شود. بنابراين اين شبكه ها، با بودجه هاى ميلياردى فعاليت مى كنند. از سوى ديگر هم چنان تلويزيون هاى جديد تاسيس و راه اندازى مى شود. چنان كه امروزه در اروپا، تقريباً هر شهر شبكه تلويزيونى مخصوص ترويج خود را دارد و اين موضوع حتى به اروپاى شرقى نيز منتقل شده است.اگر كشورها را از نظر تعداد توريست مقايسه كنيم، به ترتيب كشورهاى فرانسه، اسپانيا و استراليا، مقام هاى يكم تا سوم را به خود اختصاص مى دهند. حال آنكه فرانسه تقريباً مبلغى معادل دو ميليارد دلار براى ترويج خود هزينه مى كند و اين رقم در اسپانيا به بيش از يك ميليارد دلار مى رسد. اما آمريكا به دلايل شرايط ويژه اش، كمتر و مبلغى در حدود هفتصد يا هشتصد ميليون دلار را صرف مى كند.اين كشورها براى تبليغات توريسم، به يك يا دو تلويزيون بسنده نكرده و حتى گاه تعداد تلويزيون هاى تبليغ كننده به چهل يا پنجاه مى رسد. بنابراين سهم تبليغات تلويزيونى دنيا بسيار زياد بوده و روز به روز در حال افزايش است.•با توجه به سهم بسيار چشمگير تبليغات تلويزيونى، ميزان تاثيرگذارى برنامه هاى تبليغاتى تلويزيونى، بسيار حائز اهميت خواهد بود. به نظر شما كدام شاخص ها در برنامه هاى تبليغاتى تلويزيونى، مى توانند سطح تاثيرگذارى آن را افزايش دهند؟مهم ترين موضوع در عرصه توريسم صداقت است. اگر شما در برنامه اى كشورى را به دروغ ايده آل معرفى كنيد، اعتماد توريست از برنامه هاى شما سلب خواهد شد. در برنامه ها بايد واقعيت را مطرح كرد. هيچ گاه بد نخواهد بود اگر به عنوان مثال من به توريست بگويم كه در ايران درباره تاكسى به مشكل دچار خواهيد شد. چون تاكسى ها فاقد تاكسى متر بوده و بيشتر راننده هاى تاكسى، زبان خارجى نمى دانند. بد نيست در زمان تبليغات، نكات منفى را نيز يادآورى كنيم.البته بهتر خواهد بود اگر با بيان نكات منفى و مشكلاتى كه احتمالاً توريست با آنها مواجه خواهد شد، راه حل اين مشكلات را نيز به توريست ارائه كنيم تا وى پيش از سفر براى مشكلاتش چاره اى انديشيده و سپس اقدام به سفر كند.•به نظر شما در زمينه تبليغات تلويزيونى گردشگرى، جايگاه ايران در ميان ساير كشورها كجاست؟اگر بخواهيم به ايران نمره بدهيم، در اين زمينه صفر است. يا حتى اگر بهتر بگويم، منفى ده است. به عبارت ديگر مدت زمان زيادى را لازم دارد تا به صفر برسد و اين موضوع نه تنها در زمينه تبليغات تلويزيونى بلكه در زمينه كل تبليغات وجود دارد. دقت كنيد كه شركت ايران در نمايشگاه هاى بين المللى، كاملاً به صورت غيرتخصصى صورت مى پذيرد. غرفه هاى ايران همواره غرفه هايى عجيب و غريب بوده و افرادى در آن ايستاده اند كه هيچ گونه زبان خارجى نمى دانند و هدف آنها از رفتن به آنجا معلوم نيست. از نظر طراحى غرفه ها نيز، بدترين طراحى ها متعلق به غرفه هاى ايرانى است.اما در زمينه تبليغات تلويزيونى با وجود آن كه طرح كامل و جامعى به سازمان ميراث فرهنگى ارائه شده كه اين طرح بر اساس تئورى شناساندن، تشويق و ارائه راه حل مشكلات تهيه و تنظيم شده، اما متاسفانه تنها كارى كه اين سازمان انجام داده است بستن قرارداد با چند شبكه و پخش چند تيزر است. نبايد فراموش كرد كه كار تبليغات، كارى تخصصى است. درست همانند پزشكى و مهندسى براى آن كه تبليغات درستى داشته باشيم، در ابتدا بايد تجربه هاى ديگران را مدنظر قرار دهيم. سپس پتانسيل كشور را شناسايى كرده و تبليغاتى متناسب با اين پتانسيل ارائه داده و براى تبليغات با شبكه هايى قرارداد ببنديم كه بيشترين خدمت را انجام دهند، نه اينكه بزرگ ترين اسم را داشته باشند. اسم بزرگ هميشه نتايج بزرگى در بر نخواهد داشت.ما مى توانيم براى تبليغات، از كارشناسان دنيا بخواهيم كه طرحى به ما بدهند و با بررسى همه طرح ها، آن را كه بيشترين نتيجه را به دنبال خواهد داشت، انتخاب كنيم.در حال حاضر تبليغات ايران در سه شبكه «CNN»، «BBC» و «العربيه» پخش مى شود. بايد سئوال شود كه تعداد توريست ايران، پس از پخش اين تبليغات، چقدر افزايش داشته است؟ من به جرات مى توانم بگويم كه حتى يك درصد به آن افزوده نشده است. دليل آن هم ناكارآمد بودن تبليغات فعلى است.•نقاط ضعف اين تبليغات كدام ها هستند؟ آيا انتخاب شبكه هاى پخش كننده اشتباه است؟بحث انتخاب شبكه نيست. براى عرضه محصول در جايى كه آن محصول شناخته شده نيست، ابتدا بايد محصول را معرفى كرد. به عنوان مثال اتومبيل سمند را در نظر بگيريد. در جايى كه نام هاى بزرگى هم چون تويوتا، نيسان و... شناخته شده اند، اگر به كسى بگوييد سمند بخر، خواهد گفت سمند چيست؟ خوردنى است يا پوشيدنى؟ در ابتدا بايد براى او توضيح بدهيد و سمند را به طور كامل به او معرفى كنيد، سپس او را تشويق به خريد سمند كنيد. درباره صنعت گردشگرى نيز همين مراحل صادق است.
منبع: ميراث خبر
دولت ها به تنهايى نمى توانند قوانين اينترنتى وضع كنند
در آستانه اجلاس جامعه اطلاعاتى كوفى عنان دبير كل سازمان ملل متحد طى مقاله اى گفت: هدف اصلى اجلاس سران براى جامعه اطلاعاتى كه قرار است ماه آينده در تونس برگزار شود تضمين اين امر است كه كشورهاى فقير بتوانند بهره اى همه جانبه از فناورى هاى اطلاعاتى و ارتباطاتى شامل اينترنت در راستاى توسعه اجتماعى و اقتصادى به دست آورند، اما هر چه به اين نشست نزديك تر مى شويم، آوايى فزاينده در زمينه اطلاعات نادرست درباره آن وجود دارد. عنان با اشاره به بحث هاى مختلفى كه پيرامون حاكميت اينترنت وجود دارد خاطر نشان كرد: يك تصور غلط كه با موجى مشكل ساز به گوش مى رسد آن است كه سازمان ملل قصد دارد اينترنت را به دست گرفته، زير نظر داشته باشد يا كنترل كند. اين نمى تواند صحت داشته باشد، به دور از هر توطئه براى دستيابى به آن سازمان ملل فقط مى خواهد دسترسى جهانى به اينترنت را تضمين كند اين تلاش سازمان ملل در مركز ثقل اجلاس ماه آتى قرار دارد. وى تاكيد كرد: دولت ها نياز دارند تا سياست هاى اينترنتى درست داشته و با يكديگر و جامعه اينترنتى هماهنگى داشته باشند، اما دولت ها به تنهايى نمى توانند قوانين وضع نمايند
اولین هفته نامه الکترونیکی علوم اجتماعی
هفته نامه فصل نو - اولین هفته نامه الکترونیکی علوم اجتماعی که در حال اطلاع رسانی به مخاطبان خودش است. مطالب روز اول که نگاه کردم به نظرم بد نبود. باید صبر کرد و امیدوار بود که صاحبان خوش فکر این سایت بتوانند به کار خودشان ادامه دهند. با آرزوی توفیق برا آنها.
چرا؟
چرا اگر سایتی را نتونستم باز کنیم میگیم که سایت دانشگاههای ایران سفیده سفیده.
باید به دوست عزیزی که در وب سایتش نوشته سایت دانشگاه تهران باز نمیشه بگم که هم سایت دانشگاه تهران باز میشه و هم سایت دانشگاه آزاد اسلامی.
در هر صورت امیدوارم که آدرس های زیر بتوانه کمکی در این خصوص به این دوست گرامی داشته باشه.
http://www.ut.ac.ir/fa/index.htm
http://www.sr.iau.ac.ir/showpage.php?id=1
Friday, November 11, 2005
آرشیو روزنامه شرق
نمی دونم که این آرشیو های الکترونیکی واقعا به چه دردی می خوره! روزنامه شرق که تا چندی پیش آرشیو خیلی خوبی داشت الان اصلا آرشیویش کار نمی کنه. برای مثال اگر دنبال یه مطلب در تاریخ ۲۹/۰۷/۸۳ بگردی هیچ راهی برای دیدن صفحه مورد نظر خودت نداری.
Thursday, November 10, 2005
نتشار كتاب دولت الكترونيك
در ارتباطات شهروندان و دولت از فناوري ارتباطات و اطلاعات، استفاده شاياني به عمل ميآيد. اين امر، كارآيي فرآيندهاي موجود از قبيل جستجوي اطلاعات يا عمليات مالياتي را افزايش داده و آنها را مشتريمحور مينمايد. اما صرف بهبود فرآيندهاي موجود نميتواند وجه تمايزي براي جامعه اطلاعاتي از جامعه صنعتي كه سالهاي مديد حاكم بوده است، باشد. فناوري ICT نهتنها امكانات نويني ايجاد ميكند بلكه امكانات و روابط موجود را نيز دگرگون ميسازدکامل
Saturday, November 05, 2005
فرهنگ عکاسي
ژوزف نيسفور ني يپس ، در سال 1822ميلادي ، نخستين عکس دنيا را ثبت کرد و اين اتفاق سرآغاز عکاسي در جهان بود. اما در ايران ، عکاسي از دربار شاهان قاجار آغاز شد. ظاهرا نخستين دستگاه عکسبرداري که به ايران آمد، به ناصرالدين شاه تعلق داشت. کامل
Friday, November 04, 2005
Tuesday, November 01, 2005
چگونه يك وبلاگ Tk بسازيم؟
چگونگي ساخت دامنه (Domain) رايگان TK، براي وبلاگها و سايتهايي مورد استفاده قرار ميگيرد كه در فضاهاي رايگان قرار دارند. مانند سايتهايي كه در فضاي رايگان Netfrims قرار دارند.کامل
نسخهي نهايي كتاب «زوال فاصلهها» توسط دبيرخانهي شوراي عالي اطلاع رساني منتشرشد
نسخهي نهايي كتاب «زوال فاصله ها»، نوشتهي «فرانسس كارنكراس» و ترجمهي «نصرالله جهانگرد» و تعدادي از همكاران وي توسط دبيرخانهي شوراي عالي اطلاع رساني منتشرشد. کامل
از هر 100 نفر 16نفر تلفن همراه و12 نفر تلفن خط ثابت دارند
پيش بيني ميشود كه تعداد كاربران تلفن همراه در کشور آذربايجان تا سال ٢٠٠٨ به دو برابر افزايش يافته و به سه تا چهار ميليون كاربر برسد. کامل
تا پايان ماه مبارك رمضان، اينترانت وزارت تعاون افتتاح ميشود
مديركل دفتر آمار و اطلاعات وزارت تعاون گفت: تمامياقدامات لازم جهت ايجاد و راه اندازي اينترانت وزارت تعاون انجام شده و اميدواريم تا پايان ماه مبارك رمضان بتوانيم اينترانت وزارتخانه را افتتاح كنيم. کامل
پنجاه و هشتمين شماره ماهنامه شبكه
شماره ۵۸ ماهنامه شبكه، شامل ۲۴ صفحه گزارش تفصيلي از نمايشگاه جيتكس ۲۰۰۵ و چندين گفتگو در همين ارتباط منتشر شد. در پنچاه و هشتمين شماره علاوه بر گزارش جيتكس بيش از ۳۰ مقاله خواندني ميزبان علاقهمندان دنياي كامپيوتر و صنعت فناوري اطلاعات است. کامل
آشنا نبودن روزنامه نگاران با محيط وب باعث رشد نيافتگي رسانههاي آنلاين شده است
اعتقاد عضو هيات علميدانشكدهي خبر، رسانههاي آنلاين در ايران به دليل آشنا نبودن روزنامه نگاران با محيط وب ، رشد نيافته است کامل
تصويب دو آييننامه درانجمن صنفي روزنامهنگاران ايران
انجمن صنفي روزنامهنگاران ايران روز شنبه دو آييننامهي جديد را با حداكثر آراي هيات مديريهي انجمن تصويب كرد. کامل
وبلاگي شدن فرهنگ در مسلخ سختخبر
اينكه روايت سخت از رويدادها تا چه ميزان ميتواند آنچه را براي مخاطبان پاداش آتي به همراه دارد، قرباني چيزي كند كه داراي پاداش آنياست و آثار و ثمراتش بلافاصله مشهود است، نكتهاياست كه كمابيش در مباحث مرتبط با خبرنويسي طرح ميشود.کامل
نداشتن برنامهريزي براي حضور مؤثر در اجلاس تونس، نوعي فرصتسوزي است
به اعتقاد رييس دانشكدههاي علوم اجتماعي و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي، عدم هماهنگي و برنامه ريزيهاي لازم براي حضور موثر در اجلاس WSIS در حقيقت يك نوع فرصت سوزي براي كشورمان محسوب ميشود کامل